فارسیات ، جبهه بیاد ماندنی -۵

عبدالله سلامی : قبل از اعزام لشکرها و تیپ های ارتش و سپاه به جبهه های جنگ ، راه اندازی یک جبهه مقاومت چریکی و ایذایی علیه نیروی زرهی عراق که تا ۵ کیلومتری ضلع جنوبی حومه اهواز پیشروی کرده بود ، اسباب و بهانه شد تا یکی از نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی […]

عبدالله سلامی : قبل از اعزام لشکرها و تیپ های ارتش و سپاه به جبهه های جنگ ، راه اندازی یک جبهه مقاومت چریکی و ایذایی علیه نیروی زرهی عراق که تا ۵ کیلومتری ضلع جنوبی حومه اهواز پیشروی کرده بود ، اسباب و بهانه شد تا یکی از نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی حوزه تهران که از سابقه ی و تجربه ی آموزش و مبارزات چریکی در کشورهای جبهه مقدم مبارزه با اسرائیل ، برخوردار بود و همچنین از جو ملال انگیز دوره اول مجلس شورای اسلامی ، به تنگ آمده بود . وارد خوزستان شود و داوطلبانه به تشکیل و آموزش و مسلح کردن عده ای از نیروهای جوان داوطلب و انقلابی ، برای راه اندازی یک جنگ نامنظم ، دست بزند .

مقر تجمع و آموزش نظامی نیروهای داوطلب مردمی جنگ نامنظم ، محل دانشگاه جندی شاپور اهواز انتخاب شده بود .قایق موتوری از سمت غرب رودخانه چرخید و بعداز چند دقیقه ، کنار ضلع شرقی آن پهلو گرفت . سرباز عراقی وسط کف قایق روی یک پتوی نظامی دراز کشیده بود و از شدت درد ناله می کرد ، رنگ صورتش از شدت خونریزی پریده و مانند گچ سفید شده بود . نفرات داخل قایق ، چهار طرف گوشه های پتو را گرفتند و به کمک سایر اعضای گروه سرباز عراقی را از قایق خارج کرده و به یکی از اتاقهای مقرشان ، منتقل کردند . محل اصابت دو سه گلوله روی دوپایش که از محل انها خون زیادی روی شلوارش جاری و لخته شده بود ، دیده می شد .پارچه آستین پیراهن دست چپش را پاره کرده بود و محل بالای اصابت گلوله هایی که دو پایش را مجروح ساخته بودند ، محکم بسته بود .

 

 

ادامه دارد