صفای ویس!

جلیل فردوس پناه :آری تدریس در ویس را باحرارت خاصی ادامه دادم حرارتی که بر گرفته از صفای دل بچه ها و درون بسیار زیبا و معصومانه آنها که امروز غبطه آن را می خورم.آنقدر تدریس در ویس برایم جالب و شیرین بود که برای من یک شغل نبود بلکه یک عشق، عشق به صمیمیت […]

جلیل فردوس پناه :آری تدریس در ویس را باحرارت خاصی ادامه دادم حرارتی که بر گرفته از صفای دل بچه ها و درون بسیار زیبا و معصومانه آنها که امروز غبطه آن را می خورم.آنقدر تدریس در ویس برایم جالب و شیرین بود که برای من یک شغل نبود بلکه یک عشق، عشق به صمیمیت ها و برائت های بچه ها و خونگرمی وصفای همکاران.همین موضوع باعث شد که باوجود داشتن امتیاز تدریس در مدرسه نزدیک به منزل در اهواز ولی شروع به تدریس در بدر ویس همان و برای پنج سال جذب محبت مردمان آن دیار همان.همه روزه از اهواز منطقه زویه به ویس می رفتم و تا بعد ازظهر در دو تایم درخدمت بچه ها بودم بدون احساس خستگی راستی ناهار مان راهم با خودمان می بردیم و داستان ناهار در مدرسه یکی از بهترین خاطره هاست

ظهر بین دو تایم سفره ای پهن می شد و هفت هشت نفر دور هم می نشستیم وهر کدام ظرف غذایش را سر سفره می گذاشت سفره ی بسیار محقر ولی بسیار عالی و هیچ سفره ای به پای آن نمی رسید از بس که عذا را با دسر خنده و لطیفه سرو می کردیم.یادم میاد که آقای کرملا چعب دبیر علوم اجتماعی غدایش در یک طرف می گذاشت و خودش در طرف دیگر سفره می نشست. می گفتیم امیر چرا ؟ومی گفت دیشب ازاین غذا خوردم.و بلافاصله دوباره کلاس تا ساعت پنج بعدازظهر ولی هیچ وقت احساس خستگی نمی کردیم.

آقایان علی حمیداوی، مرحوم قشونی، جبار فتاحی،حاج عبد رحیمی فر از ویس شبیب عامریون از ملاثانی و بقیه از اهواز می آمدیم واقعا یک تیم بودیم بدون احساس تفرد و با هم و برای هم کار می کردیم
نتایج بسیار درخشانی کسب کردیم بخصوص برای ورودی نمونه دولتی مدرسه بدر جزو مدارس پیشتاز در سطح ناحیه به شمار می آمد، پنج سال ماندن در ویس دو دلیل عمده داشت:

اولی: صفا وصمیمیت همکاران

دومی: دانش آموزان بسیار مستعد و مودب. هیچ وقت دانش آموزانی مانند: منصور سلامات، چاسب حمیداوی، مجید تعب زاده آفرین آباده، جلیل دلفیه، سید عبدالحسین مویلحی، فاضلی مطلق و صالحی زاده و… را فراموش نمی کنم. با گذشت بیش از ۳۰ سال هنوز عاشق آنها هستم و از یادشان نمی برم وبا خیلی از بچه ها تا الان ارتباط بسیار صمیمانه ای دارم.در آخر جالبترین را بگویم دختر یکی از این دانش آموزان آن روزها اکنون عروس بنده است و نوه من محمد نتیجه وصلت فرزند معلم و فرزند شاگرد است واین باارزشترین و ماندگارترین پاداش معلمی من است.