فارسیات ، جبهه بیاد ماندنی – ۵

عبدالله سلامی : .. همچنان در اغلب محافل خانوادگی و عمومی ، صحبت مردم شهر بر سر ماندن یا ترک شهر به نقطه امن ، بود . شایعات و توهمات وجود ستون پنجم در شهر و همچنین شلیک مخوف خمسه ، خمسه که گاه و بی گاه مناطق مختلف شهر را زیر آتش گلوله خود […]

عبدالله سلامی : .. همچنان در اغلب محافل خانوادگی و عمومی ، صحبت مردم شهر بر سر ماندن یا ترک شهر به نقطه امن ، بود . شایعات و توهمات وجود ستون پنجم در شهر و همچنین شلیک مخوف خمسه ، خمسه که گاه و بی گاه مناطق مختلف شهر را زیر آتش گلوله خود قرار می داد و ویرانی و تلافات جانی می ببار می اورد ، عزم و جزم مردم‌ را برای ترک شهر ، دو چندان کرده و به مشاهدات صحنه ی ترک شهر ، افزوده بود . روزانه از به صدا در آمدن چندین بار آژیر خطر حمله هوایی و خاموشی های شبانه ، مردم شهر هنوز خو نگرفته و با صدای آن کنار نیامده بودند .پی گیری و دنبال کردن اخبار و گوش فرا دادن به شایعات مربوط به حوادث جنگ ، از مشغله های عمده آنها بود .

رزمندگان جبهه فارسیات ، در مقابل فریاد سرباز عراقی آنطرف رودخانه در حال چاره اندیشی بودند . یکی از رزمندان هنوز اصرار داشت که آمدن این سرباز عراقی یک دام است . رزمنده ای که با دوربین سرباز عراقی را می پایید ، زخمی بودن سرباز عراقی را تایید و تاکید می کرد . یکی دیگر از رزمندگان با تند خویی لوله ی تفنگش را مسلح کرد و به سمت سرباز عراقی نشانه رفت ، اما ارشد گروه ، مانع شلیک او شد و دستور داد تا برای انتقال سرباز زخمی شده عراقی ، چهار نفر سوار بر قایق شوند و به سمت آن طرف رودخانه بروند .

…. یکی دوماه قبل از شروع جنگ ، با استعفای دولت موقت ، استاندار نظامی خوزستان برکنار شد و بجای او استاندار جدیدی که قبلا سابقه فرماندهی کمیته ی تهران ، در کارنامه اش بود ، گمارده شد .با شروع جنگ ، دومین استاندار بعداز پیروزی انقلاب ، به تشکیل اتاق جنگ که محل کار آن در ساختمان قدیمی باغ معین واقع شده بود و بعدها به مهمانسرای دانشگاه شهید چمران معروف و اختصاص داده شد ، مبادرت کرده بود ، علی رغم اینکه دو ماه از شروع جنگ سپری شده بود ، اما هنوز هیچ توپخانه ای برای پشتیبانی از عملیات نظامی نیروهای سپاه و نیروهای مردمی ، به خوزستان اعزام نشده بود .
به دستور ارشد گروه عملیاتی جبهه فارسیات ، چهار نفر از گروه از جمله کسی که تصمیم داشت تا به سرباز عراقی از این سوی رودخانه با تفنگ تیراندازی کند و بکشد ، سوار قایق شده بود ، با روشن شدن قایق موتوری ، پارس کردن سگان روستا ، قطع شد . قایق با شتاب از سمت شرق به غرب رودخانه سطح آب را شکافت و بعد از چند دقیقه کنار ضلع غربی رودخانه ، پهلو گرفت . از شدت درد ، هنوز ناله های بلند سرباز عراقی به گوش می رسید .