سالمندی

یونس حردانی :همه روزه اول صبح روبروی آینه میستد ،برس سیمی ( شانه ) رابرداشته و بر باقی مانده های موهای سرش که قابل شمارشند کشیده ومیگفت: وای خدای من چقدر پیر شدم، میگفت : مو که نمانده ،صورت هم که لایه لایه وچروک شده،پادرد وزانودرد هم که هست پس جدی جدی پیر شدم وآرام […]

یونس حردانی :همه روزه اول صبح روبروی آینه میستد ،برس سیمی ( شانه ) رابرداشته و بر باقی مانده های موهای سرش که قابل شمارشند کشیده ومیگفت: وای خدای من چقدر پیر شدم، میگفت : مو که نمانده ،صورت هم که لایه لایه وچروک شده،پادرد وزانودرد هم که هست پس جدی جدی پیر شدم وآرام آرام دارم پیرتروضعیفتر میشم، از وقتی که شریک زندگیش با او خداحافظی کرده و به دیار حق شتافته هرروز مقابل آینه باخود حرف میزد و می گفت: آری جدی جدی پیر شدم ، انگار که گوی سبقت پیری را از تمام دوستانم وهم سن وسالانم را ربودم،چنین هم بود چون دوستان هم سن وسالش بخشی از وقت زندگی را برای شخص خودشان گذاشته بودند وبرنامه پیاده روی و ورزشی داشتند

به همین لحاظ از او قبراقتر وسرحالتر بودند، ولی او حالا بعد از عمری کار وتلاش واختصاص تمام وقت برای خانواده دیگر نه نای کار کردن داردونه حوصله کار،هیچ انگیزه ای برای کار کردن هم ندارد،قدیم دور برش کلی قد ونیم قد بودکه برای آنها کار میکرد،برای سعادت آنها تلاش میکرد،برای اینکه جگر گوشه هایش به نوایی برسند شب وروز نمیشناخت،از اول صبح بسم الله میگفت وکرکره مغازه را بالا میکشید اغلب هم آخرین نفر بود که کرکره مغازه راپایین میکشید،بازحمت زیاد مخارج خانوده را در میآورد ، اما حالا قد ونیم قدها ( فرزندان) بزرگ شدند و برای خودشان تشکیل زندگی دادند،فرزندان بشدت سرگرم زندگی خود بودند وکمتر سراغش رامیگرفتند،تک وتنها مانده وبه سختی شب وروز را میگذراند،

ازوقتی که همسرش اورا تنها گذاشت دیگرخسته اش شده بود وتاب تحمل زندگی تنهایی رانداشت وبه افسردگیش روز به روز اضافه میشد،هر زندگی غیر از این زندگی را ترجیح میداد تا از تنهایی راحت شود ،بالاخره تصمیم گرفت خودرا از این حالت مریر نجات دهد تصمیم گرفت داروندار خود رابفروشد نزد بانک با بهره سپرده کند وماهانه سود را به یک مؤسسه خیریه رعایت ایتام دهدتاسهمی از یک عمر تلاش را برای آخرت خودتوشه کند،بلفعل تصمیم خودرا عملی کرد و خودرا راهی خانه سالمندان نمود تا آخر عمری تک وتنها نباشد و همدمی هم سن داشته باشد،خانه سالمندان را بر تنهایی ترجیح داد وبه خیل سالمندان تک وتنها پیوست،هفته سالمندان مبارک،