آزار همگانی! (به بهانه حادثه کودک آزاری)

“هومو هومینی لوپوس ” . اشتباه نکنید این اصوات عجیب و غریب اصوات بومیان آمریکای جنوبی اعماق جنگل های آمازون یا قطعه ای از آوازصحراگردهای گمشده در سراب صحاری آفریقای مرکزی نیست. این یک جمله لاتینی است ( Homo homini lupos) و به معنای انسان ، گرگ ِ انسان است می باشد.جمله ای که تامس […]

“هومو هومینی لوپوس ” . اشتباه نکنید این اصوات عجیب و غریب اصوات بومیان آمریکای جنوبی اعماق جنگل های آمازون یا قطعه ای از آوازصحراگردهای گمشده در سراب صحاری آفریقای مرکزی نیست. این یک جمله لاتینی است ( Homo homini lupos) و به معنای انسان ، گرگ ِ انسان است می باشد.جمله ای که تامس هابز فیلسوف سیاسی انگلیسی برای بیان دیدگاه خود نسبت به انسان استفاده کرده است. هابز انسان را موجودی اجتماعی نمی دانست و معتقد بود انسان برای تامین امنیت و فرار از مشکلات ِ زندگی فردی بالاجبار به زندگی اجتماعی روی آورده است و با تن دادن به قانون وحکومت وچشم پوشی از برخی از آزادی های شخصی بدنبال بدست آوردن امنیت و عدالت است.

هابز اعتقاد داشت که انسان در طبیعت خود برای انسان های دیگر همچون گرگ است اما با کنترل او می توان کاری کرد که انسان برای دیگر انسانها همچون خدا باشد.(homo homini deus ) . حکومتها و نهادهای اجتماعی ناشی از تشکیل حکومت، برای اعمال کنترل اجتماعی، ایجاد نظم و استقرار عدالت تشکیل می شوند و اگر طمع برخورداری از عدالت و امنیت نبود انسانها به هیج عنوان حاضر نبودند لذت آنارشی و رهایی را با تشکیل حکومت و داشتن آقا بالاسرعوض کنند. در این بین کنترل اجتماعی یکی از اساسی ترین وظایف حکومت است. کنترل اجتماعی به مکانیسم هایی اطلاق می شود که یک جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار می برد. کنترل اجتماعی البته مختص دولتها نیست و گروه های اجتماعی غیر رسمی هم از طرق مختلف می توانند در آن نقش آفرینی کنند و بدینوسیله از شکل گیری خرده فرهنگ های کجروانه ممانعت بعمل آورند.

این مقدمه طولانی اما ضروری را از آن جهت آوردم که اشاره ای به حادثه کودک آزاری شهرک طالقانی بندرماهشهر داشته باشم.حادثه ای که نبود کنترل اجتماعی دولت در آن به وضوح قابل مشاهده بود. دولت ، نهادهای حمایتی و مراقبتی کارآمد و پاسخگو با قابلیت های واکنش سریع و مسئولانه در ارتباط با حفظ حقوق کودکان، زنان و دیگر مددجویان آسیب پذیر ندارد و مجلس ما هم با نمایندگان عموما سیاست زده و بی تفاوتش اراده و تمایلی برای رفع موانع قانونی تثبیت این حقوق از خود نشان نمی دهد.

برای همین است که لایحه حمایت از کودکان از سال ۹۰ تاکنون به سرانجامی نرسیده است. کودکانی معصوم و بی پناه به مدت طولانی شکنجه می شوند. شکنجه هایی وحشیانه و قرون وسطایی . کنجه هایی که خارج از طاقت جسم نحیف و روح لطیف آنهاست.لب هایشان با چسب حرارتی بهم چسبانده می شوند، دست و پاهای آنها سوزانده می شود و دل آزارتر و ناباورانه تر اینکه دندانهایشان بعنوان مجازات کم کاری درانجام کارمنزل با چکش شکسته می شود. این منزل در جزیره گوانتانامو و در میان خلیج خوکها نیست. این منزل ، منزل ِ یک به ظاهرمسلمان است که میان اجتماع مسلمانان و دریک کشور مسلمان قرار دارد. پس چرا هیچکس صدای یا للمسلمین ِاین شکسته بال های بی یار و بی یاوررا نشنید؟ چرا اقوام و نزدیکان سراغ نگرفتند ؟ چ

را همسایگان متوجه غیبت طولانی این نونهالان تیره بخت نشدند؟ چیزی که عیان است این است که “فردیت” و سر در گریبان خود داشتن و بی تفاوتی به شئون دیگران به سرعت دارد در فرهنگ ما رشد می کند و این عارضه، انسجام و همبستگی اجتماعی و نتایج خوب مترتب بر آنها را که پرهیز از رفتار مجرمانه ،یکی از آنهاست بشدت تهدید می کند . متاسفانه با تصوری اغراق آمیز و غیر واقعی و در تضاد کامل با آموزه های دینی خیلی از مردم فکر می کنند اشتغال به نفس و عزلت ودوری از دیگران حتی همسایه ها و دوستان از خصایص مدنیت و شهرنشینی ست و نوعی تشخص به حساب می آید.

در این میان دولت هم مانند دیگر عناصر بازدارنده و تاثیرگذار غایب است. غیبتی که به آن عادت کرده ایم. مردم می پرسند در حوادث این چنینی دولت کجاست تا با نهادهای تربیتی و مراقبتی اش انسان را از دست گرگ ِ انسان برهاند؟ مگر فلسفه وجودی دولت گسترش عدالت و رفاه و امنیت نیست؟ پس چرا در اکثر مواقع پس از دریده شدن بی گناهان توسط گرگ های اجتماع کاهلانه و لاقید سر می رسد و اغواگرانه چوبی از سر خالی نبودن عریضه در هوا می چرخاند وبه خیال خام خود می خواهد با این کار فرمالیته و عبث رسالت کنترل اجتماعی اش را انجام دهد و گرگ ها را بتاراند؟ آیا نهادهای آموزش و پرورش و بهزیستی نهادهای پسا حادثه ای هستند که پس از سپری شدن حوادث افتان و خیزان از راه می رسند تا نوشداروی خود را در دهان سهراب رو به قبله و محتضر بریزند؟ آیا نقش بازدارنده و پیشگیرانه برای دولت و نهادهای مراقبتی کم تحرکش تعریف نشده است؟ یکی از کنجکاوی های سیری ناپذیر و همیشه شعله ورم این است که بدانم دولتی که نمی تواند اشتغال ایجاد کند، دولتی که نمی تواند نظم و انضباط و ثبات را به اقتصاد برگرداند، دولتی که اعتدالی است اما فقط با بیگانگان معتدل و نرمخو است ، دولتی که بدترین توهین های قومی – اقلیتی در دوره اش اتفاق افتاد و ککش هم نگزید ، دقیقا چه می کند و نظام ترجیحات و اولویت هایش چیست؟

شهرک طالقانی یکی از صدها منطقه فقیر نشینی است که در نقطه کور آینه های ماشین لوکس این دولت بی تفاوت و تکنوکرات قرار گرفته است. برای همین است که این دولت و دیگر دولت ها، چهارچرخ از روی مطالبات مردمش رد شده و آمال و آرمان هایشان را له کرده اند. شهرک طالقانی جلگه جراحت های قدیمی و پایتخت نجابت وصفا و غیرتمندی است. منطقه ای با مردمی کریم و گشاده دست و اهل حمیت. منطقه ای فقیر در حاشیه ثروت. تشنه ای له له زن درکنار آب ِ ممنوع و دریغ شده. شهرک طالقانی یک ” گِتو” (ghetto ) است. درست مثل گتوی ورشو. (به مناطق فقیر حاشیه نشین شهری که بیشتر، مهاجران یا اقلیت‌ها در آن ساکنند گتو گفته می‌شود.گتوی ورشو بزرگترین گتو در اروپای تحت اشغال نازی ها در طول جنگ جهانی دوم بود.این گتو در پایتخت لهستان در تاریخ ۱۶ نوامبر ۱۹۴۰ ساخته شد. حداقل ۲۵۴،۰۰۰ تن از ساکنان این گتو، به اردوگاه مرگ تربلینکا در طول دو ماه در تابستان سال ۱۹۴۲ ارسال شدند.) درد شهرک طالقانی منحصر به کودک آزاری دو سه کودک نیست. این مردم سالهاست لب هایشان با چسب حرارتی مسئولان متخصص وعده های تو خالی بهم چسبیده است.

دست و پای این مردم سالهاست با داغ بی عدالتی سوخته است. این یک آزار همگانی است که سالها به مردم شهرک طالقانی اعم از زن و مرد وکودک و بزرگسال روا شده است. مردمی که نزدیک ترین خویشاوندشان ” نداری” ست. مردمی که به هر طرف رو می گردانند با فقر چشم تو چشم می شوند. فقری که فرزند ناخلف اجحاف است و از صلب بی تفاوتی مسئولین متولد شده است. حادثه کودک آزاری شهرک طالقانی تلخ و دردناک ودلخراش است اما تلخ تر و دردناک تر و دلخراش تر از آن این است که مجبور شوی در کنار ده ها شرکت پتروشیمی مولد و ثروت آفرین با جمع آوری ضایعات پلاستیک ازسطل زباله ها امرار معاش کنی. تلخ تر و دلخراش تر این است که درهر دوره شانه های نحیف ات محل صعود بد انصافان فراموشکار به مجلس می شوند. درد این مردم صبور را به این حادثه محدود نکنید. کوره ها آزار همگانی طولانی مدت دیده است. کوره ها کور نیست. بینا و بصیرت مند است این فحایع را می بیند اما از سر نجابت و بزرگواری دم نمی زند. حال که می خواهید نامادری کودکان آزاردیده را مجازات کنید اشارتی ولو پنهانی به ابروی هلالی بالای چشمان مسئولین ناکارآمد و بی صلاحیت هم بکنید ما به این مقداراز مجازات آنها هم قانع هستیم.

محمد دورقی

بندر ماهشهر ۶ اردیبهشت ۹۷