چیستی افیون روشنفکران خوزستانی ! / دکتر فاضل خمیسی

زمانی توسط افرادی که نظریه پرداز اقتصادی بودند تا فیلسوف و پردازنده مسایل اجتماعی دین افیون وعامل عقب ماندگی جوامع محسوب شده، تا اینکه هم اکنون و در قرن 21 گمشده انسان دین و معنویت تلقی میشود،اما همچنان عده ای و انهم مدعی نخبگی و روشنفکری خود در افیونی بزرگتر و پیچیده تر از قبیل […]

زمانی توسط افرادی که نظریه پرداز اقتصادی بودند تا فیلسوف و پردازنده مسایل اجتماعی دین افیون وعامل عقب ماندگی جوامع محسوب شده، تا اینکه هم اکنون و در قرن 21 گمشده انسان دین و معنویت تلقی میشود،اما همچنان عده ای و انهم مدعی نخبگی و روشنفکری خود در افیونی بزرگتر و پیچیده تر از قبیل عقلانیت ، علم و تاریخی که مورد قبول خود و بر اساس آن مبناهای خود ساخته دیگران را مورد قضاوت خویش قرار میدهند.

SL380996

این دوستان وقتی قلم می فرسایند و سخن می‌رانند تئوریهای خویش را کلید حل مشکل دانسته و از قله خیالی که در آن مستقر هستند به جامعه می‌نگرند.این افراد که در گذشته ای و بنا به مقتضیات و شرایط اجتماعی و موقعیتی خویش ،مطالعات و یا تبادل نظراتی داشته اند، نسخه های برون رفت اجتماعی را فقط تحلیل های خود دانسته و بدون مراجعه به آخرین دستاوردهای پژوهشی اجتماعی نسخه های دیروز را درمان امروز دانسته و بر آن پای می‌فشارند.متاسفانه باز تولید نیروهای فکری و سیاسی در اجتماع ما بخاطر هزینه ها ی آن آنقدر پایین است که نیروهای فعال و متقاضی تغییر در جامعه در برخی مواقع مجبور هستند کماکان از نیروهای مندرس و در زمان مانده با لعابی از نو شدگی وبه جهت قرار دادن فعالان در یک دایره مشترک استفاده نمایند.

حال باید دید این به اصطلاح رووس فکری نگرشهای اجتماعی، به چه جهت نتوانسته اند افرادی روزآمد و متکی به خود ،بار آورده و به چه دلیل در نهادینه نمودن مطالبات مردم موفق نبوده اند. مگر اینکه همیشه فوت را برای خویش نگه داشته تا اینکه از مسند مرجع بودن خارج نگردنند.دوستان! توسعه آنقدر که باید بر اصول تکیه داشته باشد نیاز به الگو ندارد و افراد و مدعیان روشنفکری و توسعه که هر دوره زمانی تابع و مرید یک گفتمان خاص هستند مشخص میشود فاقد اصول روشنفکری بوده و سعی و تلاش آنان داشتن و حفظ یک پشتیبان است ،خواه این پشتیبان مردم و یا حاکمیت باشد ، زمانی این افراد در نقش میانجی بین منتقدان و قدرت و زمانی که خویش را مورد قبول حاکمیت ندانند در نقش لیدر منتقدین قرار می‌گیرند، در صورتیکه روشنفکران، خود جامعه‌ای مستقل فکری بوده که شرایط پیشرفت و مصلحت اجتماع را فراتر از منافع شخصی و گروهی دانسته و سعی میکنند با روشهای مقبول و با کمترین هزینه پیشرفت را برای جامعه رقم بزنند.

در خلسه قرار گرفتن و خود را حق مطلق دانستن و خودشیفتگی بخاطر احساس مقبولیت نزد عده ای که از ساده انگاری، نسخه های گفتمانی این افراد را حلال مشکلات میدانند خود تار و پودی است که باعث میشود ، کنشگران و سالخوردگان سیاسی و اجتماعی نتوانند از آن خارج شوند.راستی برای بنده هنوز قابل هضم نیست که چگونه افرادی که زمانی که در قدرت قرار داشتند بدترین برخوردها را با منتقدین می‌کردند و اکنون که دستشان به هیچ جایی بند نیست، بدون اظهار ندامت از گذشته و نقد شفاف عملکرد اجتماعی خود، خویش را جلودار حرکتهای اصلاحی بشمار میآورند و کنون که مرسدس بنز قدرت جایی برای انها ندارد میخواهند شوفر اتوبوس مردم شوند!!!

اینها باید کمی بدنبال این اتوبوس دویده و چنانچه فرصتی فراهم شد مثل یک مسافر بدون بلیط مسافت را بدون صندلی با مردم. طی کنند.احساس پدر خوانده گی و خویش را پدر و سردمدار یک جریان فکری و حق بیشتری قایل شدن برای قضاوت در باره. دیگران و خود را خط کش ورود به یک جبهه ویا خروج از آن دانستن عین استبداد فکری و افیونی است که موجب ایستایی و درماندگی جوامع میشود .

مشکل استان ما تعدد اقوام و عرب و لر نیست، مشکل ما آنست که نخبگان ناآگاه، جامعه را قومی کرده اند ، این گمشدگان تاریخی، هویت اجتماعی را ذبح هویت دست ساخته و فاقد فایده محلی و فامیلی کرده و با دستاویز قرار دادن عتیقه های دروغین بازار فردوسی تهران جامعه و استان را میدان سواری خود میدانند، این نخبگان خودشیفته باستانگرا ،سازمان بختیاری. و عربی تشکیل داده و فعالیتهای هویتی و فرهنگی را در قالب نمایشهای تئاتری تنزیل داده و الهاکم التکاثر را مشق اصلی خود قرار میدهند، غافل از اینکه بشریت از همه این خطوط گذشته و تاریخ به نیکی از این صف بندیها یاد نمیکند.

این هزار دستانهای ناپیدا که با تزریق چند دستگی و حذف و تحقیر سایر همنوعان موجب میشوند فرصت های خدمتی بعنوان غنایم قدرت تبدیل شوند خود از خائنین به اجتماع محسوب شده که لازم است با افشاگری و حتی محاکمه نمودن آنها، فرصت جویی آنان را ناکام گذاشت.برای نخبگان مدیریتی عار است بجز “ی” نسبت به مسلمانی و ایرانی “ی”دیگری را در تصمیمات خود لحاظ نموده و از تحول ساختاری در قرن 21 فقط به کت و شلواری دست دوز بسنده نمایند.
(ادامه دارد)