به ما تسلیت بگویید، نه تبریک!
عبدالرزاق پورعاطف: مگر نویسندگی چه دارد؟! جز تراشیدن روان و اشتغال همیشگی فکر و ذکر. آن هم در این مُلک که لایه لایه پیله میبافند بر دست و پای نویسنده و هزار مانعتراشی و چوب لای چرخ گذاشتن. و نویسنده هیچ ارج و قربی ندارد مگر اینکه مُزد بنویس شوی که همان میرزا بنویسی است؛ […]
عبدالرزاق پورعاطف: مگر نویسندگی چه دارد؟! جز تراشیدن روان و اشتغال همیشگی فکر و ذکر. آن هم در این مُلک که لایه لایه پیله میبافند بر دست و پای نویسنده و هزار مانعتراشی و چوب لای چرخ گذاشتن.
و نویسنده هیچ ارج و قربی ندارد مگر اینکه مُزد بنویس شوی که همان میرزا بنویسی است؛ آن طور که میگویند و میخواهند بنویسی و در آن صورت دیگر نویسنده نیستی، نهایتا یک سفارشی نویس هستی، نوعی عروسک خیمهشب بازی که آقایان از آن بالا تکان تکانات میدهند.
و حضرات دلشان خوش است که پیام تبریکی فرستادهاند و باز هم سیر نشدهاند از کارهای نمایشی و ویترینی که خیلی وقت است نخنما شده است و هنوز فکر میکنند حنایشان رنگ دارد که ندارد.
وقتی روز به روز کتابفروشیها آب میروند و قیمت کاغذ و کتاب بالا و بالاتر میرود و تیراژ کتاب پایین و پایینتر. وقتی خیمهی سانسور سنگین و سنگینتر میشود و دغدغهی عموم، عروسی گلزار و ماندن یا نماندن بیرانوند است.
وقتی صدای شکستن استخوانهای نویسنده ایرانی زیر ارابهی سیاستهای غلط فرهنگی به گوش میرسد.
وقتی نویسندگی یکی از خطرناکترین شغلهای دنیاست و نویسندگان بزرگی چون همینگوی، ویرجینیا ولف، ریچارد براتیگان، صادق هدایت، کوروش اسدی و … زیر فشارهای روانی گوناگون به زندگی خود پایان دادهاند.تبریک روز قلم چه معنایی میتواند داشته باشد؟! به ما تسلیت بگویید نه تبریک!
تصویر: اتاق کار ویرجینیا وولف
@FenjanDastan
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰