حکایت تنبیه دانش آموز و کفاره مالی

شبیب عامریون : گاهی و بندرت که صورت دانش آموزی را نوازش دهم و بر حسب کفاره ای که با خود عهد بستم ، باید در *صندوق صدقات مدرسه کفاره می انداختم ،* یکی از همکاران متوجه بنده شد ، گفتم قصه این*تنبیه دانش آموز =دادن کفاره ، تنبیه مالی برای من. یکی از دانش […]

شبیب عامریون : گاهی و بندرت که صورت دانش آموزی را نوازش دهم و بر حسب کفاره ای که با خود عهد بستم ، باید در *صندوق صدقات مدرسه کفاره می انداختم ،* یکی از همکاران متوجه بنده شد ، گفتم قصه این*تنبیه دانش آموز =دادن کفاره ، تنبیه مالی برای من.

یکی از دانش آموزان که نزدیک ما بود ، شنیدکه من به همکارم چی گفتم، که من هر وقت صورت دانش آموزی را نوازش کنم باید کفاره دهم.

در درس عملی ، مدار سیم کشی کلید تبدیل در سالن مدرسه روی تخته مدار را رسم کردم ، با گچ رنگی .دانش آموزان پایه سوم راهنمایی (نهم فعلی) وسایل کار از جمله تخته ، دو عدد کلید تبدیل ،دوشاخه و مقداری سیم برق، و ابزار های لازم و….. را که قبلاً گروه بندی کرده بودم و در گروه سه نفری سازماندهی شده اند ، را مهیا کرده اند.

به دانش آموز تاکید کردم که بعد از اتمام کار ، هیچ کسی حق ندارد دوشاخه کار خودش را به پریز برق بزند و کارش را امتحان کند..گفتم :همه شنیدید چی گفتم ، دانش آموزان پاسخ دادند ، بلللللهههه

پایان زنگ کارگاه بودیم که یکی از همکاران آمد و گفت : بیایم دفتر مدرسه ، باز به دانش آموزان گفتم بچه ها چند دقیقه تنها باشید و یادآور شدم ،فراموش نکنید. شیطنت نکنید. برق رحم نمی کند.

رفتم دفتر ولی مبادا دانش آموزان شیطنت کنند و دچار برق گرفتگی شوند ، زود برگشتم.سه نفر از دانش آموزان که یک گروه بودند ، دیدم که در کنار پریز برق بودند و یکی از آنها می خواست که دوشاخه را به برق بزند ، *من آرام و آهسته بالای سرِ آن ها رسیدم و اما آنها متوجه حضور من نشدند،* یکی به دومی گفت *نزن به برق* آقای عامریون مگر چی گفت ؟ حالا می فهمه و تنبیه می کنه.ولی دومی گفت :نه عامریون اگر کسی را بزنه کفاره میده باید پول بده . نمی زنه.

بعد از آن، آن ها متوجه حضور من شدند و آهی کشیدند و آرام دست ها شان پایین آمد .
به همه دانش آموزان آنروز ۲۰ دادم ، ولی به آن گروه ۱۹. آقای براجعی دانش آموز خوش نام کلاس میانجیگری کرد ومن به آن گروه هم نمره۲۰ دادم.

شبیب عامریون
روز شنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۰