اخطاریه!

عادل صخراوی: صبح یکی از روزهای اوایل مردادماه ۹۹ بود که تلاقی شرجی و گرمای طاقت فرسا با موج کشنده کرونا، شهر اهواز و شهرستانهای اطراف را به تعطیلی کشانده بود.با صدای پیامکی از خواب بلند شدم .پیامک را خواندم از سر شماره ای بود متعلق به سازمان آب و فاضلاب استان خوزستان که خواهان […]

عادل صخراوی: صبح یکی از روزهای اوایل مردادماه ۹۹ بود که تلاقی شرجی و گرمای طاقت فرسا با موج کشنده کرونا، شهر اهواز و شهرستانهای اطراف را به تعطیلی کشانده بود.با صدای پیامکی از خواب بلند شدم .پیامک را خواندم از سر شماره ای بود متعلق به سازمان آب و فاضلاب استان خوزستان که خواهان پرداخت معوقه هزینه آب و فاضلاب بودند.

بلند شدم و به سمت سرویس بهداشتی واقع در حیاط منزل رفتم که چشمم به کاغذی خورد که به طرز ماهرانه ای لابلای لنگه های درب منزل جایگزاری شده بود.در را باز کردم که برگه را در بیاورم ناگهان ماشین فروش آب تصفیه در حال گذر از کوچه ،فاضلاب جمع شده در جلوی درب منزل را به سمتم پاشید و با صدای بلند ( مای تصفیه) به مسیر همیشگی خود ادامه داد.

برگه را خواندم مهر قرمز بزرگی تحت عنوان “اخطار قطع آب” توجهم را جلب کرد که با لحن تهدید آمیزی مرا به پرداخت مبلغ دویست و چهل هزار تومان دعوت میکرد.قبض آب را برداشتم و سراسیمه به سمت شیر آب شتافتم ولی آبی که از لوله ما سرازیر شد همان رنگ و بوی فاضلابی که بسمتم پاشیده شد، را میداد.لحظه ای با خود گفتم چرا سازمانی که به خاطر مبلغ جزئی به من اخطار میدهد نباید بدلیل به خطر انداختن سلامتی و امنیت جانی مردم مورد تنبیه قرار بگیرد و محاکمه شود.
قصد داشتم که من هم بابت این وضع موجود اخطاری به آبفا بدهم که سرنوشت آن معترضانی که در خرمشهر و غیزانیه و دیگر مناطق بی آب بازداشت یا زخمی شدند و همچنین گلایه های دوستان خبرنگاری که به خاطر زدن مطالب مشابه هدف شکایت مدیران و سازمانها قرار گرفتند و با وثیقه و ضمانت آزاد شدند را در ذهن مرور کردم و از تصمیم خود منصرف شدم.

حال که این مطلب را مینویسم همزمان از خواننده تقاضا مینمایم برای بیان اعتراض اهالی مناطق کوی بنی هاشم (خشایار) و کوی علوی و دیگر مناطق اهواز که منازل آنها به جزیره ای شناور در دریاچه فاضلاب تبدیل شده است و فاضلاب جای آب آشامیدنی را در لوله های منازل گرفته است ، راهکاری نشان دهند تا بلکه صدایمان به گوش مسئولان نالایق برسد.