آقایی : مفهوم اصلاحطلبی به بازتعریف نیاز دارد
هدایت الله آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت وگو با «آرمان» می گوید: در مقطع فعلی باید بازتعریفی از مفهوم اصلاحطلبی صورت گیرد تا بتوان بر اساس آن نقشهراه آینده را ترسیم کرد. یک تعریف این گونه است که اصلاحطلبی به معنی حضور در نظام، پذیرش قانون اساسی، تلاش برای حضور در قدرت و اگر […]
هدایت الله آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت وگو با «آرمان» می گوید: در مقطع فعلی باید بازتعریفی از مفهوم اصلاحطلبی صورت گیرد تا بتوان بر اساس آن نقشهراه آینده را ترسیم کرد. یک تعریف این گونه است که اصلاحطلبی به معنی حضور در نظام، پذیرش قانون اساسی، تلاش برای حضور در قدرت و اگر توانستیم برداشتن گامی به جلو است. دیدگاه دوم آن است که اصلاحطلبان تلاش کنند، اجرای قانون اساسی را مطابق با شعارهای اول انقلاب نظیر آزادی، استقلال از بیگانگان و اهمیت به رأی مردم در دستور کار قرار دهند.
روزنامه آرمان در مطلبی می نویسد: نارضایتی بدنه اصلاحات از عملکرد نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شورا، شرایط را برای انتخاب راهبرد و استراتژی مناسب در خصوص انتخابات مجلس یازدهم سخت کرده است. در این شرایط نیاز است با تدبیر و تعقل درباره آینده تصمیم گرفت تا آینده اصلاحات فدای مصلحتهای زودگذر نشود.«آرمان» در گفتوگو با هدایتا… آقایی، فعال سیاسی اصلاحطلب به بررسی این موضوع پرداخته است. او معتقد است که مفهوم اصلاحطلبی به بازتعریف نیاز دارد و اصلاحطلبان برای اصلاح نیازی به حضور در قدرت ندارند. این گفتوگوی کوتاه را در ادامه میخوانید:
اصلاحطلبان در شرایط فعلی که عملکردشان برای طرفداران آن طور که باید و شاید راضی کننده نبوده است، چه راهبردی را باید اتخاذ کنند؟
در مقطع فعلی باید بازتعریفی از مفهوم اصلاحطلبی صورت گیرد تا بتوان بر اساس آن نقشهراه آینده را ترسیم کرد. یک تعریف این گونه است که اصلاحطلبی به معنی حضور در نظام، پذیرش قانون اساسی، تلاش برای حضور در قدرت و اگر توانستیم برداشتن گامی به جلو است. دیدگاه دوم آن است که اصلاحطلبان تلاش کنند، اجرای قانون اساسی را مطابق با شعارهای اول انقلاب نظیر آزادی، استقلال از بیگانگان و اهمیت به رأی مردم در دستور کار قرار دهند و با این نگاه رفتارها و تصمیمهای خود را تنظیم کنند و هدفشان از حضور در قدرت و تلاش برای کسب قدرت اجرای این تفسیر از قانون اساسی باشد. به نظر من در حالت اول که اصلاحطلبان تلاش کنند به هر شکلی در قدرت باقی بمانند و برایشان مهم نباشد که این حضور در قدرت چه نتیجهای برای مردم دارد، قدرت حزبی و ساختاری آنها به شدت کاهش خواهد یافت و تفسیرهای اقتدارگرایانه از قوانین در کشور با قوتی بیش از گذشته ادامه پیدا خواهد کرد. به طور کل اگر بخواهند به هر ترتیبی مراکزی مانند دولت و مجلس را در اختیار داشته باشند، روز به روز کارایی خود را از دست خواهند داد و نتیجهای نیز عایدشان نخواهد شد. اما اگر تصمیم گرفته شود که راهبرد دوم به عنوان راهبرد اصلی اصلاحطلبان مد نظر قرار گیرد و این جریان برای تحقق آرمانهایش که بر گرفته از شعارهای اول انقلاب است، در قدرت حضور یابد، هر چند که در مقطع فعلی این راهبرد نیز نتیجه نخواهد داشت اما اعتبار و کارایی اصلاحطلبی در جامعه خدشهدار نمیشود.
چرا فکر میکنید هیچکدام از این دو راهبرد نتیجه نخواهد داشت؟
با توجه به شرایط خارجی که فشارهای زیادی از سوی دیگرانی نظیر آمریکا بر کشورمان وارد میشود و کم صبری در داخل کشور شرایط تحقق این آرمانها وجود ندارد. در مقطع فعلی اصلاحطلبان باید تکلیف خود را با مردم مشخص کنند. اگر از راه اول بخواهند بروند، جز بدهکار شدن به مردم چیزی عایدشان نخواهد شد. درست است که هر یک نفری که در دستگاههایی مانند دولت و مجلس حضور داشته باشد، میتواند گامی برای مردم بردارد اما این تأثیر به آن میزان نیست، که اعتبار جریان نزد مردم نادیده گرفته شود. سابقا بحثهایی بود در این خصوص که حضور در قدرت لازم است و باید از این تریبونها استفاده کرد، اما امروز با توجه به گسترش رسانهها و فضای ارتباطی دیگر این نیاز وجود ندارد و از طریق شبکههای مجازی میتوان با مردم سخن گفت.
راهبرد دوم را چرا غیرموثر میدانید؟
در صورتی که اصلاحطلبان بخواهند مسیر کشور را به سمت آرمانهای انقلاب بازگردانند، با توجه به شرایط فعلی کشور چندان عملی نیست. در نتیجه معتقدم نباید دست و پای بیهوده بزنند که به نهادهای قدرت راه یابند. اصلاحطلبان باید مردم را به حال خودشان بگذارند و از تعیین تکلیف برای آنها دست بردارند. حوزه سیاست و راهبرد اصلاحطلبان به بنبست رسیده است و باید نشست با مطالعه و کار نظری به تقویت بنیانهای تفکر پرداخت؛ زیرا تنها روش تأثیرگذاری روی حاکمیت و اصلاح، حضور در قدرت نیست. بسیاری از تأثیرات ممکن است بیرون از قدرت موثرتر باشد. حضور در قدرت میتواند به عنوان ابزار معامله و مذاکره مورد استفاده قرار گیرد اما همه چیز در درون قدرت نیست. اصلاحطلبان باید به افکار عمومی و مردم رجوع کنند و با استفاده از این ابزارها با قدرت سخن بگویند و تلاش کنند مسیر کشور را در راستای آرمانهای انقلاب تعریف کنند. شاهد بودیم که در مجلس دهم بسیاری از اصلاحطلبان از طریق لیست وارد مجلس شدند، اما کارایی نداشتند و ریزش صورت گرفت. در دولت نیز همه اصلاحطلبان حمایت کردند اما پس از مدتی رئیسجمهور گفت اختیار کافی ندارم و نیاز به اختیار ویژه است. عملاً این مسیر به گل نشسته و نیاز به اصلاح اساسی وجود دارد.
چه راهبردی باید توسط اصلاحطلبان اتخاذ شود؟
برخی اصلاحطلبان در حال حاضر با فداکاری پرچم اصلاحطلبی را برافراشته نگه داشتهاند و با هزینه از اعتبار و آبروی خود به تلاش برای اصلاح مشغولند. با این حال اصلاحطلب اگر ابزار اصلاح را در اختیار نداشته باشد، عملاً نمیتواند کاری از پیش ببرد. ادامه وضعیت فعلی باعث خواهد شد که حضور اصلاحطلبان در قدرت تفاوتی با حضور دیگر جناحها نداشته باشد و مردم به مرور ناامید شوند. به نظر من اصلاحطلبان نباید لزوماً منادی انتخابات باشند. از طرفی انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران چندان سیاسی نیست و بیشتر جنبه اجتماعی دارد. به این معنا که فقط در کلانشهرها بر اساس سیاستها رأی داده میشود و رأیگیری در شهرستانها و شهرهای کوچک و روستاها صرفاً بر مبنای مناسبات اجتماعی قومی و محلی است. در مجموع در کلانشهرها به دلیل مسائل سیاسی با افت مشارکت روبهرو خواهیم شد اما در شهرستانها و روستاها شرایط متفاوت خواهد بود و مردم برای حل مشکلات محلی و شرایط منطقه خود مانند سابق در انتخابات شرکت خواهند کرد. چنین وضعیتی باعث میشود که توافق سیاسی خاصی توسط اصلاحطلبان نتواند ایجاد شود. در نتیجه حضور در انتخابات مجلس و حتی پیروزی در کلانشهرها دستاوردی اثرگذار نیست و باید با رعایت ملاحظات در خصوص آن تصمیمگیری شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰