انزوای فعال!

دیشب در گپ و گفتی دوستانه با یکی از اساتید حقوقدان و مجرب, درباره اوضاع جامعه و استان به بحث نشستیم و نهایت امر به آنجا کشیده شد که در وضعیت فعلی جامعه و برهه کنونی بهترین توصیه فراروی کنشگری و فعالین را در انزوای فعال می داند.برای بسط چنین موضوعی شاید نیاز باشد که […]

دیشب در گپ و گفتی دوستانه با یکی از اساتید حقوقدان و مجرب, درباره اوضاع جامعه و استان به بحث نشستیم و نهایت امر به آنجا کشیده شد که در وضعیت فعلی جامعه و برهه کنونی بهترین توصیه فراروی کنشگری و فعالین را در انزوای فعال می داند.برای بسط چنین موضوعی شاید نیاز باشد که از زاویه دید این استاد حقوقدان و وکیل پایه یک استان به اوضاع استان و فعالیت و فعالین ورود کنم (البته که چنین جسارتی را بر من خواهند بخشید) تا بتوانیم به ریشه و بنیاد و ادله این توصیه برادرانه رهنمون شویم:

ادله اول: امروزه با برجسته شدن اعتراضات کارگری و عدم وصول مطالبات حقه کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و دیگر سازمانهای درگیر با چنین اعتراضاتی, فعالیت مقرون به صرفه نیست.ادله دوم: شکایتهای مستمر و دومینویی مدیران ارشد و روسای سازمانهای دولتی از برخی روزنامه نگاران و فعالین منتقد رو به فزونی است. چنان که از یکی از فعالین عرصه رسانه گویا برای بیست و دومین بار که هنوز از بحران سابق مشتکی علیه بودن نگذشته, که در بحران دیگری باید نفس خود را با احتساب فشار بحرانهای سابق تنظیم کند.ادله سوم: زد و خوردهای مبتذل در میانهِ خود فعالین که گاه علاوه بر هتک حرمت دیگری, باعث فروکاست عرصه فعالیتهای مدنی چه در سیاست و چه فرهنگ و… شده است.ادله چهارم: تقلیل دادن مطالبات مردم و به نام مردم و در خفا برای گروه اندک خاص فرصت طلب که گاه برخی فعالین دغدغه مند را نیز با خود همراه کرده, که این رویه نیز باعث آسیب خوردن سرمایه انسانی کیفی در بدنه فعالین می شود. و…

اما واقعا تز انزوای فعال شامل حال چه عناصری می شود؟و آیا اصولا این پیشنهاد در چنین اوضاعی می تواند بهبود بخش عرصهِ فعالیت و ایضا جامعه و استان باشد؟بر همین اساس اگر این استاد حقوقدان و آن ژورنالیست بحران ساز به زعم شاکیان, و همین نویسنده بی جیره و مواجب به رسالت آگاهی بخشی و دغدغه های فراشخصی خود عمل نکنند, میتوان آنان را به چنین انزوایی توصیه کرد؟!, طبیعتا خیر! پس این توصیه برادرانه تنها شامل حال کسانی است که دغدغه مندند و نه آن کسانی که تنها انتظار فرج موج انتفاع شخصی را به نظاره نشسته اند(که این توصیه استاد نیز در راستای حمایت از نیروهای کیفی و سرمایه های انسانی اجتماعی استان طرح شده است).دیگر آنکه اگر همین عناصر کیفی نسبت به امور عام جامعه خود از قبیل فرهنگ, سیاست, معیشت مردم و… دست به این انزوای فعال بزنند, شاهد گسترش آسیبهای زیادی در جامعه خواهیم بود و راه را ایضاً برای کوتوله ها و آدم های کوته بین هموار ساخته و اصالت آگاهی بخشی آن نخبگان دغدغه مند نیز به فراموشی سپرده خواهد شد.چرا که دشمن ما همانا عدم فعالیت ماست. که باید با آن شاعر همنوا شد که گفت:

من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟

هادی حزباوی

 

__________
پ.ن ۱: از استاد حقوقدان عزیز حلالیت می طلبم برای طرح و پرداختن به این موضوع که خصوصی میان ما طرح گردید.

پ.ن ۲: شعر از حمید مصدق با نام: من اگر ما نشوم, تنهایم می باشد.