این ‘ها‌‌‌’ هم دروغ است!

از حرف زدن تا لباس پوشیدن و از ژست!راه رفتنش و حتی عکسهایی که بردیوار اتاق منزلش آویخته و معلوم بود، با روتوش و برش، آنها را بدین صورت درآورده بود، دروغ میبارید!! اما اینقدر در ادای این رفتارها، ماهر و بی چشم و رو شده بود، که حتی اهالی محله را به اشتباه میانداخت، […]

از حرف زدن تا لباس پوشیدن و از ژست!راه رفتنش و حتی عکسهایی که بردیوار اتاق منزلش آویخته و معلوم بود، با روتوش و برش، آنها را بدین صورت درآورده بود، دروغ میبارید!! اما اینقدر در ادای این رفتارها، ماهر و بی چشم و رو شده بود، که حتی اهالی محله را به اشتباه میانداخت، چه برسد به غریبها و نوجوانان و جوانانی که سرد و گرم روزگار را هنوز نچشیده بودند…یادم است، با یکی از دوستان که به تازگی از دانشگاه در رشته علوم سیاسی فارغ التحصیل شده بود، مشغول بحث در باره کتاب؛ هانا آرنت‌؛ بنام ریشه های توتالیسم بودیم، که او از کنارمان گذشت، دوستم برای اینکه او را هم وارد بحث کند، صدایش کرد :اما پاسخ چنین بود : ‌’ها’ از او خواست در یک بحث علمی شرکت کند، که جواب شنید : باشه برای یه روز دیگه!!!

دوست کتابخوان من که از دعوت؛ او؛ منظوری داشت؛ رو به من کرد و گفت : حتما شنیده ای که فلانی همه چی اش دروغه؟ اما بدان ؛ هایی؛ که امروز، گفت قلابی و دروغه و اصلا به او اعتماد نکن…مگر میشود، با ژست گرفتن اصلاح طلبی یا اصول گرایی؛ اصلاح طلب یا اصول گرا شد!!اصلا مگر می شود بدون دکترین و نه اعلامیه و شعاری بتوان یک خط مشی سیاسی یا اجتماعی راه اندازی کرد،مگر میشود اصولی یا اصلا طلب بود، آنگاه منفعت فردی و قومی را بر عدالت ارجحیت داد؟

اصولا خیلی از افراد بر اساس نیازمندی اجتماع و با شم انتخاباتی شرط بندی بر روی اسبهای مسابقه!! و نه بر اثر مطالعه و پژوهش جریان سیاسی خویش را مشخص میکنند، اینها افرادی هستند، که منافع گروهی و فردی را بر هر اندیشه ای ارجحیت داده و بدینسان بذر ریا و دروغ را در جامعه سیاست زده پراکنده می سازند.در واقع این زامبی های سیاسی! از بزرگترین عوامل عقب گرد و عدم نهادینه شدن آموزه های جامعه مدنی می باشند.

این سینه چاکان پس از واقعه! که بمرور برای خودشان تبدیل به یک فرهنگ شده و اتحادی را با ریسمان دروغ میبافند، با نمایش های دروغین و ناراست، مسیر اجتماع را به ناکجا آباد رهنمون میسازند.متاسفانه این تیپ انسانها، که اعتقادی بر شعارهای خود نداشته و فقط از این مضمون ها برای تحمیق دیگران سود میجویند.سعی دارند با یارگیری و افزایش کمی طرفداران، نوعی برده پروری، را رواج داده تا خویش را صاحب اصلی جریانات تلقی نمایند.در واقع خودکامگی و تمامیت خواهی ناشی از منفعت های فردی آنقدر در جریانات سیاسی کشور نفوذ کرده که کارکرد احزاب و گروهها در محاقی از عدم شفافیت بسر میبرد، و خطرناکتر از آن اینست که در جامعه قرن بیست و یکمی هنوز جایگزینی برای احزاب تعریف نشده است.

عدم حضور و ناکارمدی جریانات سیاسی و احزاب در آینده کشور هر چند محصول عوامل مختلف و نبود برنامه ریزی مدونی برای این رفتارهای مدنی است، اما باید دانست، که کوچ این جریانات به حوزه هایی از قبیل ملی گرایی، قوم گرایی، و… خطرات بسی سهمگین تری را برای سرمایه اجتماعی بدنبال خواهد داشت، لذا ضروری است، با بازتعریف جدیدی از احزاب و گروهها و شرح رابطه این حوزه ها با مبانی قدرت و نیز با سرلوحه قرار دادن عدالت اجتماعی بر هر اولویت دیگر و خشکاندن لجنزار ریا و دروغ، تلاش شود، جامعه را در مسیر اصلی پیشرفت و ترقی قرار داد.

فاضل خمیسی