آیت الله موسوی جزایری : سلمان فارسی از شایسته ترین یاران حضرت محمد (ص) بوده است

حجاب لازمه جامعه اسلامی است/فتح موصل کفه ترازو را به سمت روحانیت و مرجعیت سنگین‌تر کرد.نماینده ولی فقیه در خوزستان با اشاره به اینکه بی حجابی و بی حیایی سوغات غرب است گفت: رعایت حجاب لازمه جامعه اسلامی است و باید برای برطرف کردن مشکلات و معضلات اجتماعی به اسلام ناب محمدی بازگشت.آیت الله سیدمحمدعلی […]

حجاب لازمه جامعه اسلامی است/فتح موصل کفه ترازو را به سمت روحانیت و مرجعیت سنگین‌تر کرد.نماینده ولی فقیه در خوزستان با اشاره به اینکه بی حجابی و بی حیایی سوغات غرب است گفت: رعایت حجاب لازمه جامعه اسلامی است و باید برای برطرف کردن مشکلات و معضلات اجتماعی به اسلام ناب محمدی بازگشت.آیت الله سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری ظهر امروز در خطبه‌های این هفته در مصلای مهدیه با اشاره به اهمیت حجاب در جامعه اسلامی اظهار کرد: ریشه مفسده‌های اجتماعی در جامعه در بی حجابی و بی حیایی است لذا باید با این پدیده که سوغات غربی‌ها است برخورد جدی شود.

وی ادامه داد: حجاب و عفاف یکی از ضروریت‌های جامعه اسلامی است و باید در رعایت آن دقت شود.خطیب جمعه اهواز با اشاره به اینکه باید برای برطرف کردن مشکلات و معضلات اجتماعی به اسلام ناب محمدی بازگشت گفت: بانوان ایرانی راهپیمایی‌های باشکوهی در سراسر کشور برای پاسداشت حجاب و عفاف برگزار کردند و این حرکت آنان قابل تقدیر است.نماینده ولی فقیه در خوزستان در ادامه با اشاره به سالگرد تاسیس شورای نگهبان گفت: شورای نگهبان نعمت بزرگ نظام مقدس جمهوری اسلامی برای صیانت و نظارت از قانون اساسی است.

موسوی‌جزایری در ادامه با تبریک فتح موصل از دست گروهک تروریستی داعش اظهار داشت: فتح موصل فتح بزرگ مجاهدان است این پیروزی به معنی شکست بزرگ مستکبران و گروهک‌های جنایتکار تروریستی داعش است.وی با اشاره به شادی ملت ایران پس از آزادسازی موصل افزود: ملت ایران در فتح موصل در کنار عراق بودند و خدمات زیادی به سپاه اسلامی کردند.خطیب جمعه اهواز از نقش آیت الله العظمی سید علی سیستانی تقدیر کرد و ادامه داد: فتح موصل کفه ترازو را به سمت روحانیت و مرجعیت سنگین‌تر کرد، و در واقع فتح موصل و دفاع از عراق در مقابل تروریست‌های جنایتکار داعش به فرمان مستقیم مرجعیت بود.

در پی اهانت اخیر توسط یک فرد معلوم به صحابی بزرگ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آیت الله موسوی جزایری به تبیین جایگاه و منزلت سلمان فارسی در خطبه های نماز جمعه اهواز پرداخت و گفت : سلمان یکی از رجال بزرگ، مردان با اراده و قوی ایمان و جلیل القدر حضرت سلمان فارسی است.از ابتدای نوجوانی تعلیمات آیین آن روزها که عبارت بود از آیین زرتشتی و مجوسیت، ایشان را قانع نمی کند،
پدر و مادرش نمی توانند او را قانع کنند. او در مراسم و سروده ها و تشریفات مذهبی، آنها را همراهی نمی کرد و همواره به دنبال تحقیق و مطالعه بود. والدینش که از این موضوع بسیار خشمگین و عصبی شده بودند، ابتدا با او سخن می گویند ولی وقتی جوابی نمی گیرند شدت عمل به خرج می دهند و او را در چاه خانه حبس می کنند. عواطفی که بین مادر و فرزند است مانع از آن نمی شود که او از تحقیق و جست وجوی حقیقت دست بکشد. از این حیث ایشان یک الگو و نمونه و یک شخصیت بی نظیر است که نمی توانیم در تاریخ برای او مشابهی پیدا کنیم.سرانجام با عنایت الهی و تلاش های خود موفق می شود که فرار کند. ایشان در نهایت به سوی اوصیای حضرت عیسی که در ایران بوده اند، می رود.

شعار آنها لا اله الا الله، عیسی روح الله و محمد حبیب الله بوده است. سلمان فارسی در حلقه ی ارادت پیر دیر، آن راهب بزرگ که وابسته به اوصیای عیسی علیه السلام بود است، وارد می شود. و از تعلیمات او برای تهذیب نفس استفاده می کند و سپس سالها می گذرد و آن استاد پیر و مریض می شود. سلمان فارسی از او می پرسد اگر شما از این دنیا بروید: من چه باید بکنم؟ و به کجا روی بیاورم؟ آن استاد می گوید: بعد از من در انطاکیه معبدی است که باید به آنجا رجوع کنی و ادامه راه تو در آنجا است.انطاکیه که امروزه با همین نام وجود دارد در بین شام و ترکیه است. مردم آن عرب هستند و اصالتا قلمرو شام بوده است ولی ترکیه آن را غصب کرده است.زمانی که به انطاکیه می رسد متوجه می شود که شعار همان لااله اله الله عیسی روح الله و محمد حبیب الله است.در حلقه ی آن پیر دیر وارد می شود و از او نیز درسهایی را می آموزد و به مردم خدمت می کند.

هنگامی که استاد او به مرگ نزدیک می شود از او می پرسد: که من پس از شما چه کنم؟ ادامه راه من چیست؟ به او می گوید: مردی که راه من را ادامه می دهد، در اسکندریه مصر است. سپس به اسکندریه می رود و از آن مرد و عالم بزرگ نیز که از اوصیای حضرت عیسی علیه السلام بوده است درسهایی را می آموزد و به مجاهدت ها و خدمات به مردم آن زمان مشغول می شود.سالها می گذرد و استاد سوم او نیز به مرگش نزدیک می شود: از او می پرسد که چه کنم؟ می گوید: ای فرزندم ظهور پیغمبر آخر زمان و منجی بشریت نزدیک شده است. تو خودت را باید به او برسانی.در بین راه او را به اسارت می گیرند و او سالها به وسیله ی برده داران دست به دست می شود. آخرین برده دار زنی یهودی است که در شهر یثرب است. همان شهری که مدینه الرسول نام گرفت. این اتفاق با هجرت رسول اکرم (ص) از مکه به مدینه مقارن شد. نخستین باری بود که حضرت رسول وارد مدینه شده بودند. سلمان فارسی در نخلستانی برای آن زن یهودی کار می کرد. روزی رسول خدا به همراه حضرت علی علیه السلام و جمعی از یاران رسول خدا وارد آن نخلستان شدند. ناگهان جرقه ای در دل سلمان فارسی زده می شود و نور نبوت را در پیشانی نورانی حضرت رسول اکرم (ص) مشاهده می کند. علائمی که از اساتید خود شنیده بود را در نظر داشت (مانند آن که ایشان صدقه را نمی پذیرد ولی هدیه را می پذیرد) که بر او مسلم شد، ایشان پیامبر خدا هستند.

سلمان فارسی نزد رسول خدا (ص) آمد و خود را معرفی کرد. به تعلیم پیغمبر شهادتین گفت و به شرف اسلام مشرف شد. پیغمبر چون جان شیرین، سلمان فارسی را که می دانست چه گوهر گرانبهایی است در آغوش گرفت و او را از صاحبش با مبلغ بالایی خریدند.از آن پس رهبر و مراد سلمان فارسی کسی جزحضرت محمد (ص) نبود. مقامش از لحاظ ایمان و تقوا از ابتدا عالی بود، از روز نخست پیغمبر نگاه عالی نسبت به او داشت و چیزی نگذشت که پس از امیرالمومنین افضل یاران پیامبر شد. پیامبر (ص) فرمود: سلمان منا اهل بیت: سلمان از ما اهل بیت است.همچنین پیامبر می فرمود: بگویید سلمان محمدی.

جایگاه ویژه ی او در اسلام و در پیشبرد اهداف اسلام و روزیی های اسلام از یک طرف و از طرف دیگر با وجود فضل و کامل و علم، سرحلقه ی ارادتش وصل به وجود امیرالمومنین علیه السلام می شود. گروهی تشکیل شد که می گفتند پس از پیامبر (ص) افضل و اعلم امت اسلام کسی جز حضرت علی نیست.سلمان فارسی همان کسی که اهل رامهرمز بوده است و کسی است که متعلق به ما ایرانی هاست. همان کسی که یکی از بزرگترین افتخارات ملت رشید ایران است. نکاتی درباره ی زندگی سلمان فارسی:

۱_ وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ.

و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. (عنکبوت/۶۹)

سلمان فارسی در ابتدا کودک بود و چیزی نمی دانست اما چون عاشق حق و دنبال صراط مستقیم بود و به زندگی دنیوی پشت پا زد و رنج ها و سختی ها را تحمل کرد و به مقامی رسید که پیامبر فرمود: سلمان از ما اهل بیت است.

۲- آن همه رنج ها و زحمت ها صد راهش برای پیمودن راه حق نشد و شعری از حافظ وجود دارد که می فرماید:

در بیان چون به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها چون کند خار مقیلان غم مخور

در راه حق و در راه رسیدن به خدا اگر مشکلی پیش آمد باید بپذیریم اینها همه امتحانات و آزمایشات خداوند است.سلمان فارسی سرانجام از بزرگترین و افضل ترین اصحاب پیامبر و در ادامه بزرگترین و عالی ترین اصحاب امام علی علیه السلام می شود.