کیانوش راد : نقشه راه ما ، صف بندي سياسي جناحي در خوزستان است، اين نسخه رافع گرايشات قومي است

اشاره : استان خوزستان از جمله مناطق مهم و موثر در حوزه سیاست داخلی و همچنین صف بندی های انتخاباتی ایران است.داشتن تنوع و بافت پیچیده قومی ،منابع سرشار اقتصادی و فرصت های شغلی و رقابت های شدید جهت نقش آفرینی در بافت قدرت سیاسی این اقلیم بعنوان وزنه موثر سیاسی کشور قلمداد می شود.از […]

اشاره : استان خوزستان از جمله مناطق مهم و موثر در حوزه سیاست داخلی و همچنین صف بندی های انتخاباتی ایران است.داشتن تنوع و بافت پیچیده قومی ،منابع سرشار اقتصادی و فرصت های شغلی و رقابت های شدید جهت نقش آفرینی در بافت قدرت سیاسی این اقلیم بعنوان وزنه موثر سیاسی کشور قلمداد می شود.از سویی در سال های اخیر با تشدید رقابت هویت طلبی ،جایگاه های مدیریتی به میدانی جهت رقابت قومی و فربه سازی قدرت تبدیل شده است .این رقابت ها از کوچه و بازار به لایه های مختلف فعالان و راهبران سیاسی و حتی صاحب نظران نیز سرایت کرده و گاهی مشاهده می شود برخی مدیران از رهگذر رفتارهای ناشی از اندیشه هویت طلبانه به رقابت های قومی و در نتیجه به تزریق تبعیض به درون جامعه و نادیده انگاشتن دو اصل مهم “شایسته سالاری” و “استحقاقات انتخاباتی” که لازمه شکل گیری جامعه مدنی منجر می شود و نخبگان و طیف های اجتماعی بدلیل کوچ اجباری به حاشیه قدرت بجای مطالبه حقوق شهروندی ،حقوق قومی را هدف اصلی جهت گیری های خود قرار می دهند.با شکل گیری دولت تدبیر و امید و تغییر مدیریت استان ها ،برخلاف سایر مناطق کشور مدیران جدید و البته امتحان پس داده با رویکرد غلط و برخلاف جهت گیری کلی دولت تدبیر و امید و بیانیه شماره 3 جناب آقای دکتر روحانی و از رهگذر بی توجهی به دو راهبرد محوری یعنی ؛شایسته سالاری و استحقاقات انتخاباتی ،خواسته یا ناخواسته مسیر تشدید رقابت ها و چالش های قومی را در پیش گرفت ،در سایه این روند معکوس و به دلیل عدم وجود مبنای دموکراتیک و عامه پسند و منطقی در فرایند توزیع قدرت استان ، فعالان سیاسی، عده ای برای حفظ موقعیت بوجود آمده و گروهی دیگر برای مقابله با اجحاف روا شده ، به تشدید رقابت های قومی روی آوردند و بدون تردید در صورت عدم اصلاح روند کنونی این رقابت ها در انتخابات آینده بشدت ظهور و بروز خواهد یافت .پایگاه خبری عصرما به بهانه این امر و در راستای بررسی دیدگاههای شخصیت های علمی ،فعالان سیاسی و اجتماعی پیرامون مقوله تحزب و نقش آن در ایجاد تعادل سیاسی در استان خوزستان بویژه در انتخابات آینده اقدام به انعکاس و انتشار نقطه نظرات چهره ها و فعالان سیاسی و اجتماعی استان در این زمینه خواهد پرداخت .البته درج دیدگاههای افراد به معنای تایید یا رد آنها از سوی این رسانه نیست.در آغاز یادداشت آقای دکتر محمد کیانوش راد عضو شورای عالی بنیاد باران و نماینده اسبق اهواز که در پاسخ به پرسش یکی از فعالان اصلاح طلب نوشته است را منتشر می کنیم .

************************************************

-_1_~1

*بنظرجنابعالی برای رهایی از انتخاب براساس قوم گرایی دراستان چه راهکارهایی را برای انتخابات پیش رو پیشنهاد میفرمایید؟؟

در پاسخ به این سئوال و تبیین ابعاد قضیه و اهمیت کار حزبی و سیاسی در استان خوزستان و به حداقل رساندن چالش های قومی باید به چند نکته مهم و اساسی اشاره کرد:

١- تقويت گرايشات سياسي ملي در استان هاي قومي بخشي از راه حل است . متاسفانه برخي از روي ساده انديشي. و يا برخي بدلايل سياسي در استاني مثلا مثل خوزستان مخالف تقويت جريانات سياسي حزبي هستند. و به بهانه اينكه بهتر است جناح بندي سياسي در استان نباشد و مثلا با اين جمله مغلطه وار معتقدند ، بايد همه براي استان فعاليت كنند ، ( افرادي چون محسن رضايي ، علي شمخاني ، محمد فروزنده ، امام جمعه و … ) عملا اين نظر را تا كنون دنبال مرده اند. كه جاي بحث زيادي دارد كه طبعا در اينجا فرصت پرداخت ان نيست. اين ايده عملا و بدون قصد طراحان ، اتفاقا به تعميق جريانات قومي كمك كرده است. رفتار سياسي رضايي و شمخاني در اين جهت گويا و مشخص است.بر خلاف نظر اين دوستان ، بدليل عدم ارتباط معنا دار و تعريف شده با جناح هاي سياسي ملي ، عملا لابي استان خوزستان در مركز بسيار بسيار ضعيف است.روزي به اقاي شمخاني گفتم ، افراد اصفهان سياسي ترند يا خوزستان. ؟ يا مثلا كرماني ها و خراساني ها سباسي ترند يا خوزستاني ها ؟

روشن است. مشكل اينها نه تنها نيست بلكه برعكس نبود جريانات سياسي جناحي و حزبي يكي از مشكلات خوزستان است.بهرحال اين يك فرضيه است كه بايد پيرامون ان بحث كرد و ان را اثبات يا رد كرد و ان فرضيه اين است كه ( ” براي رفع مشكلات قوم گرايي ، در استان هاي قومي بايد فعاليت هاي سياسي و حزبي ملي را تقويت كرد ” ) . تنها در اينصورت اين مشكل برطرف خواهد شد.به عنوان مثال چرا در محلي ششم يك دزفولي راي اول اهواز را بدست آورد ؟ وًچرا براي اولين بار دو نفر غير عرب راي اول و دوم را آوردند و نفر سوم يك نماينده عرب شد؟

دليل ان صرفا غلبه فعاليت سياسي بر فعاليت قومي بود .مهمترين نقش را در اين جهت ١-نخبگان و ٢- فضاي عمومي سياسي ، ايجاد خواهد كرد. بارها و بارها گفته ام بهتر است بختياري و دزفولي و بهبهاني و عرب اصلاح طلب با هم كار كنند و دزفولي و لر و عرب اصول گرا با هم . چرا برخي در مقابل اين ايده ، صرفا بر مسايل قومي تاكيد مي كنند ؟ و بجاي ايجاد تشكل سياسي با آرم و برند مشخص ، سعي مي كنند صرفا تجمعات قومي را دامن بزنند ؟

در اينجا بلافاصله عده اي مي گويند چون فلان قوم چنين مي كند. پس ماهم مجبوريم كه چنين كنيم. و ابن دور و تسلسل ادامه مي يابد . در حالي كه چنين استدلالي از نخبه سياسي پذيرفته نيست و نخواهد بود. در اين فضا و با اين نگاه. اولا تحركات قومي تقويت مي شود و ثانيا فرصت به فرصت طلبان داده خواهد شد تا گاهي لباس سياسي و جناحي و گاهي لباس قومي بر تن كنند و قوميت پوششي براي دستيابي به اميال عده اي فرصت طلب فراهم شود.نقشه راه ما ، صف بندي سياسي جناحي در استان خوزستان است. اين نسخه رافع گرايشات قومي است و در وهله بعد لابي ما خوزستاني ها را در سطح ملي افزايش خواهد داد. اميدوارم در اين مختصر توانسته باشد ديدگاه خود را به وضوح توضيح داده باشم.

افزون بر اين تنها با چنين شيوه اي هم در استان و هم در كشور احزاب كه لازمه جوامع مدرن است و مقوم دموكراسي است تحقق خواهد يافت.در اين صورت ، نماينده وصل به حزب مشخصي خواهد شد كه از يكسو داراي برنامه ، بودجه ، است و فساد هاي رايج و دخالت سرمايه و پول هاي كثيف محدود خواهد شد و از سوي ديگر احزاب ملي و استاني ، نسبت به كنترل نمايندگان در راه اهداف ملي و استاني موثر و تعين كننده خواهند بود.تا چنين شيوه اي رايج نشود ، مشكلاتي مثل فاميل گرايي ، دخالت پيمانكاران در كار نمايندگان ، دخالت نمايندگان در عزل و نصب هاي غير اصولي مسولين ، راي آوري افراد غير كارشناس تداوم خواهد داشت.