مدیریت فرهنگی استان وصله ناهمگون با جریان تدبیر و امید

مدتی پیش دکتر مقتدایی استاندار خوزستان در دیدار با برخی فعالان فرهنگی و اجتماعی استان به مساله ضرورت تغییر در بافت مدیریت اجرایی استان تاکید کرد و گفت :مردم از دولت و به تبع از استاندار انتظار تغییر دارند.و نباید در انتصاب مدیران شایسته و همسو با دولت تدبیر و امید مسامحه کرد. اگر حتی […]

مدتی پیش دکتر مقتدایی استاندار خوزستان در دیدار با برخی فعالان فرهنگی و اجتماعی استان به مساله ضرورت تغییر در بافت مدیریت اجرایی استان تاکید کرد و گفت :مردم از دولت و به تبع از استاندار انتظار تغییر دارند.و نباید در انتصاب مدیران شایسته و همسو با دولت تدبیر و امید مسامحه کرد. اگر حتی در انتصاب اگر در یک مدیر تعلل شود ،استان می لنگد.باید با درک زمان ،تصمیماتی را به نفع مردم است اتخاذ کنیم.

IMAGE635211435670354415

این سخنان در صورت وجود اراده ای استوار و محکم می تواند سرآغاز تحولی بزرگ برای استان باشد و بدنه مدیریتی آنرا از گرداب رکود، افراطی گری و سطحی نگری برهاند .اکنون سخنان استاندار محترم را بهانه ای قرار داده و نگاهی به مجموعه مدیریت فرهنگی استان در حال حاضر می افکنیم. فرهنگ و هنر تقریبآ با تمام قسمت‌ های یک جامعه در ارتباط است و پیشرفت آن ارتباط تنگاتنگی با سایر بخش‌های سیاسی اجتماعی ،صنعتی و اقتصادی یک حوزه اقیلمی و جغرافیایی دارد.فرهنگ و هنر هر منطقه ای رابطه نزدیکی با شناخت و حفظ هویت مردمان آن منطقه دارد و حتی زیر بنای مسایل سیاسی و اقتصادی است و انسان بدون فرهنگ و هنر معنایی ندارد. مساله فرهنگ جزو مسائلی است که عموماَ در پیاده روی نظام مدیریتی اجرایی استان قرار داشته و دارد . شاید بخش مهم مشکلات فرهنگ و مدیریت فرهنگی هم به این دلیل باشد که افرادی که در حوزه مدیریت فرهنگی قرار می‌گیرد،( تفاوتی ندارد درچه سطحی باشد )،هیچ وقت از سوی دولتمردان ،در مقایسه با مدیری که در بخش سیاسی و یا اقتصادی فعالیت می‌کند، چندان جدی گرفته نمی‌شود، بطوریکه نمونه عینی و بارز متعددی می توان مثال زد که از حوصله این مقال خارج است .

۱-علل توسعه نیافتگی فرهنگی خوزستان به قدری ریشه‌ای و پایدار اند که نه تنها افسوس در مورد گذشته،بلکه نگرانی از آینده آن را نیز همیشه باید احساس کنیم. نگاهی هر چند گذرا به عملکرد مدیران فرهنگی گذشته در عرصه های مختلف و وجود این همه گسست فرهنگی ،آسیب های فرهنگی و تهدیدات،به‌ خوبی بیانگر توفیق نیافتن عملکردی این پدیده مهم درحال‌حاضر است. تبیین علل این ناکارآمدی و موجبات آن می تواند توسط پژوهندگان و صاحب نظران مورد واکاوی قرار گیرد.

۲-باتوجه به سیاست های دولت پیشین « مشائیون فرهنگی »ضرورت تغییر و تحول در مدیریت فرهنگ استان در تمامی بخش ها  بر کسی پوشیده نیست‌.بمنظور بهره گیری مؤثر از منابع مادی و انسانی در راستای تحقق اهداف فرهنگی نیاز به مدیریت کارآمد و پیشتاز در حوزه  امور فرهنگی استان بسیار ضروری به نظر می‌رسد.

۳-شاید از پرسش های مهم نخبگان استان این باشند که مدیران نا کارآمد فرهنگی در عرصه اداره نهادها و دستگاههای فرهنگی چگونه ظهور می یابند؟ عاملی چون ساختار سیاسی قدرت در به وجود آمدن مدیران قبیله ای – فله ای فرهنگی تا چه اندازه می تواند نقش داشته باشد ؟ اصولا” مدیریت فرهنگی در استان مقوله ای علمی – تخصصی است یا صرفا” مساله ای ذهنی که در جامعه ما بشکل جدی بروز کرده است؟آیا ورود افراد غیر متخصص یا ناکارآمد به عرصه مدیریت فرهنگی و هنری،گردشگری و پاسداری از میراث فرهنگی  در ایجاد تغییر نگاه جامعه هدف اعم از نویسندگان ،هنرمندان و … در روند تولید آثار و تاثیر گذاری منفی دراز مدت در جامعه مؤثر است ؟ البته یادداشت حاضر به هیچ عنوان به تخطئه و متهم کردن افراد به بی‌کفایتی و عدم مدیریت ،نمی پردازد بلکه تلاش دارد در جهت آسیب شناسی و توضیح ناهمگونی مدیریت فرهنگی استان با جهت گیری کلان دولت تدبیر و امید گام بردارد.

۴-آسیب شناسی مدیریت بویژه در نهادهای اجتماعی فرهنگی خوزستان از جمله مباحث مهم و زیربنایی استان ماست که تاکنون در راستای تبیین آفت ها و عوامل ناکارآمدی آن گام مهمی برداشته نشده است.مساله مدیریت فرهنگی خوزستان در جامعه ای مثل جامعه ما با بافت های سنتی و قومی موضوع ویژه ای ست که مولفه های آن نیز با مباحث کلی حوزه مدیریت کل کشور  متفاوت می باشد.در تمام دنیا مهمترین فاکتور های مدیریت را علم ،تجربه، داشتن تخصص در امور تحت مدیریتی، خلاقیت،موقعیت شناسی، شجاعت در تصمیم گیری ،داشتن منش کار جمعی می دانند. در حوزه فرهنگی استان خوزستان علاوه بر مولفه های فوق مسائلی چون پذیرش و اعتراف به تنوع فرهنگی و قومی ،لزوم تکریم پاره فرهنگ ها و نفی تبعیض فرهنگی و هنری در ارزشیبابی حجمی و کارآیی مدیران دخیل باشند.اصولا”هیچ مدیرفرهنگی وهنری را از لحاظ تخصص داشتن یا نداشتن در یک هنر مثلا” موسیقی دان بودن ، یا بازیگر بودن ، شاعر بودن یا نبودن و… مورد سنجش قرار نمی دهند. هر چند که اعتقاد راسخ بر این است که یک مدیرفرهنگی موفق باید آشنا به اصول و مبانی فرهنگی هنری یا حداقل آشنایی (هر چند در حد تئوری) با یک یا چند تا از هنرها داشته باشد . اما آنچه مذموم بوده و هست بکارگیری مدیران ناکارآمد در عرصه مدیریت فرهنگی است. اما چرا مدیران ضعیف آن هم از نوع فرهنگی در عرصه اداره نهادها و دستگاههای دولتی فرهنگی استان خوزستان رشد پیدا می کنند؟ برای پاسخ به این پرسش اساسی در مرحله نخست،علل این پدیده را می توان در مقوله دیگری جست و آن چیزی جز اختلافات بیهوده و باندی افراد و گروههای منطقه ای و برتری جویی های فرهنگی و قومی  نیست. به دلیل سیاست زدگی و وجود تبعیض ،اختلافات غیر ریشه ای و مبتنی بر سلیقه های گوناگون اعم از فرهنگی،باندی ، سیاسی و ….. فردمحوری ،جایگزین شایسته سالاری و مدیریت جمعی شده است.(۱)

از این منظر مدیران سطوح کلان  به جای یک فرد متخصص امر با اعطای حق السهم به گروههای مختلف و نگاه یکسان به دیدگاهها صرف نظر از متخصص بودن یا نبودن ، به دنبال گزینه مدیر توافقی می روند،پس می توان به این نتیجه رسید یکی از مهمترین علل ظهور و بروز مدیران ناکارآمد در عرصه مدیریت فرهنگی اختلافات سطحی باندی و سیاسی و برتری جویی های قومی می باشد. مدیران توافقی در استان خوزستان دقیقا شروع همان نقطه ای هستند که باید آن را عامل ناکارآمدی مدیران در عرصه فرهنگ دانست. عدم استفاده از نیروهای متخصص با تجربه در مدیریت فرهنگی ، ناشی از عدم وجود مدیریت سیستمی و شایسته سالاری بدون خط کشی های سیاسی و قومی است و به عبارتی بهتر در معنی دقیق کلمه ، واژه ی “مدیریت فله ای” را برای آن می توان به کار برد. درباره ” این نوع مدیریت ” درعرصه فرهنگ  می توان گفت: « شناسایی مدیران توانمند درعرصه فرهنگ خوزستان بدرستی و با مشورت صاحب نظران انجام نمی‌شود، از سویی باتوجه به فضای تنگ نظری حاکم و باصطلاح سرهنگی در امور فرهنگی و تحمیل برخی افراد بر مدیران،آنهایی که توانایی و تجربه کاری در فرهنگ دارند ،پا پس می کشند یا کنار زده می شوند بنابراین ،شایسته‌سالاری و آن شرایط و الگوهایی را که باید در یک مدیر- بخصوص در یک مدیر فرهنگی – وجود داشته متاسفانه رعایت نمی شود از این رو ما در عرصه مدیریت فرهنگی استان خوزستان  بیش از یک مدیریت سیستمی یک مدیریت فله‌ای را دنبال می‌کنیم.» و این نوع مدیریت ،ناکارآمدی بسیاری را می تواند داشته باشد. چرا که عرصه فرهنگ و هنر همچون سایر مقوله ها ( مانند حوزه پزشکی ، هواپیمایی و …) یک امر کاملا” تخصصی است و صرفاَ علاقمند به این حوزه بودن با خواندن چند رمان ، تماشای چند فیلم و گوش دادن به آلبوم موسیقی یا فعالیت آموزشی داشتن در یک مدرسه یا حضور در گروه نمایش مدرسه در کودکی و …. برای توانمند بودن در عرصه مدیریت فرهنگی کفایت نمی کند .پدیده ” مدیریت فله ای” در عرصه فرهنگ و هنر را در حالی باید جدی گرفت که رهبر معظم انقلاب با بررسی و تحلیل اوضاع کشور در سالهای اخیر (رمضان سال ۹۰ ) نیز صراحتا در این باره هشدار داده بودند. ایشان “قبیله گرایی” در مدیریت کشور ( در تمام بخش ها ) را امری مذموم دانستند. نکته‌ای که با وجود اهمیت قابل توجه آن ، اما در گیر و دار مناقشات سیاسی معمول، توجهی به آن نشد.(۲)

انجماد فرهنگی در استان خوزستان

۵-فقدان تعامل پویا و منطقی میان نظام برنامه‌ریزی فرهنگی بویژه در ۶ سازمان متولی این مقوله در خوزستان به دلیل نوع نگاه سلیقه ای مدیران و در بعضی موارد عدم تخصص لازم در سطوح تخصصی فرهنگ ،وجود مراجع متعدد سیاست‌گذاری در بخش ها و نبود شاخص‌ها و استانداردهای لازم برای ارزیابی برنامه‌های فرهنگی از جمله مهمترین تهدیدهای فراروی‌ حوزه فرهنگ است.. از مهمترین شاخصه های انجماد فرهنگی، مدیران توافقی فرهنگ است. همچنانکه گفته شد، حوزه فرهنگ از نظام سیاسی، تأثیرپذیری شدید دارد در این صورت، فقدان‌ استراتژی و نگرش بلندمدت مدیر مذکور، ضعف‌ آموزش در حوزه تخصصی و اقدامات موازی در سطح کلان و عدم بهره مندی از تجارب حرفه ای افراد و متخصصین امر اعم از اهالی شاخص فرهنگ و هنر و حتی تجربه کارکنان و مدیران قبلی و در بیانی دیگر فقدان حافظه سازمانی منجر به انجماد و انفعال فرهنگی خواهد شد .به دیگر سخن،در جامعه مدیریتی ما کمتر سازمانی را می توان یافت.( البته فرقی نمی کند چه فرهنگی  سیاسی ، اجتماعی و … ) که در آن تجارب حرفه ای افراد و رویدادهای مهم کاری مستندسازی شده و به تازه‌ واردها منتقل شود. استفاده از تجارب کارکنان با سابقه و حتی بازنشستگان و نقاط مثبت مدیران قبلی آن سازمان می تواند مهمترین راهبرد در تحقق اهداف باشد. در این صورت سازمان اشتباهات پیشین خود را تکرار نکرده و بصورت مستمر فعالیت ها و خروجی های خود را بهبود می بخشد. متاسفانه این اصل مهم ، از نگاه مدیریت فرهنگی استان مغفول مانده است. بطوریکه موضع انفعالی و گاهاً منفی مدیران در استفاده از تجارب مدیران پیشین و عدم تاکید بر انتقال تجربه بین افراد منجر به درجا زدن و عقیم شدن رشد سازمانی و در نهایت ناکارآمدی این بخش از مدیریت استان خوزستان شده است.۳

۶-همه نیک می دانیم که شعارهای محوری منتخب حماسه بزرگ ۲۴ خرداد شامل حوزه های فرهنگی و سیاسی بود که سرفصل های مهم برنامه های دولت تدبیر و امید را تشکیل می دهد .طرح موضوعاتی همچون آزادی های اجتماعی ،حذف محدودیت ها در عرصه هنر و نشر ،حقوق شهروندی ،توجه به جایگاه و حقوق اقوام بویژه در عرصه فرهنگی ،گسترش سازمان های مردم نهاد و دهها مقوله دیگر از جمله شعارهایی بود که باعث جلب اعتماد منتخبان به دکتر روحانی در انتخابات تاریخی ۲۴ خرداد سال ۹۲ گردید. عبارت تاریخی حجهالاسلام و المسلمین دکتر روحانی در مناظره های انتخاباتی خطاب به قالیباف که گفت: « من سرهنگ نیستم » بدون تردید و به گواهی موضع گیری بعدی رییس جمهور این عبارت بیشتر معطوف به حوزه فرهنگی بود.

با گذشت حدود ۷ ماه از فعالیت دولت تدبیر و امید و تاکید شهروندان و فرهیختگان بر ضرورت تغییر در مدیریت بخش های گوناگون استان (به گواهی سخنان آقای استاندار) متاسفانه همچنان بخش فرهنگ غرق در رکود و دست نخورده باقی مانده است ،مردم خوزستان در انتظار توقف قطار تحول و تغییر در ایستگاه فرهنگ هستند که اراده محکمی از سوی متولیان استان را می طلبد . شهروندان و فرهیختگان خوزستان بارها اعلام کرده اند جماعتی که در دوران دولت های نهم و دهم معجزه هزاره سوم از پیش قراولان ترویج فرهنگ و ادبیات خشونت و افراطی گری بوده ،قادر به اجرای منویات و شعارهای دولت تدبیر و امید در حوزه فرهنگی را ندارند آیا بازماندگان دولت اتوبوسی می توانند سکاندار تحول فرهنگی و مبشر اعتدال باشند؟

سرهنگی در حوزه فرهنگی و تشدید نگاه قهرآمیز و به حاشیه راندن اهل فرهنگ و صاحب نظران از جمله چالش های مهم استان ماست که نیازمند بازنگری و اصلاح جدی است.

جناب آقای استاندار بعنوان مدیر عالی استان باید نیک توجه داشته باشند ،از حوزه های بسیار مهم مدیریت این خطه بخش فرهنگی آن است که در مجموع شامل چند سازمان به هم پیوسته و موثر می باشند که در صورت گسترش دایره تغییر به هرم آنها می توان گفت آهنگ تحول خوزستان شتاب بیشتری خواهد یافت. تغییر تنها راه پایان دادن به این ناهمگونی در مدیریت استان می باشد و حداقل خواسته فرهیختگان و شهروندان فهیم خوزستانی است

منبع:

۱_مقاله جواد کریم نژاد

۲-همان منبع

۳-همان منبع