نگاهی به منظومه مدیریتی و شخصیتی دکتر اژه ای

ابراهیم افتخار ***** اشاره : سال ۱۳۶۹ هنگام افتتاح مراکز استعدادهای درخشان در اهواز بود که با حجت الاسلام دکتر جواد اژه ای آشنا شدم. روحانی قد بلند با لباسی ساده، خوش رو و خوش بیان با ته لهجه شیرین اصفهانی؛ که وقتی سخن می گفت دانش، دقت و علاقه اش به حرکتی که آغاز […]

ابراهیم افتخار ***** اشاره : سال ۱۳۶۹ هنگام افتتاح مراکز استعدادهای درخشان در اهواز بود که با حجت الاسلام دکتر جواد اژه ای آشنا شدم. روحانی قد بلند با لباسی ساده، خوش رو و خوش بیان با ته لهجه شیرین اصفهانی؛ که وقتی سخن می گفت دانش، دقت و علاقه اش به حرکتی که آغاز کرده بود، را می شد حس کرد.کارم را با تدریس در مراکز استعدادهای درخشان اهواز شروع کردم ولی در ادامه در سال ۷۶ بعد از تجربه مدیریت دبیرستان شبانه روزی نمونه دولتی استان، برای همکاری به عنوان سرپرست دفتر مراکز استعدادهای درخشان خوزستان و مدیریت دبیرستان پسرانه اهواز دعوت به همکاری شدم. همکاری بسیار نزدیک با سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) و شخص حجت الاسلام دکتر اژه ای هر سال تجربه تازه ای را برایم به همراه داشت، و در واقع با نوعی نگاه از مدیریت آموزشی آشنا می شدم که هرگز در آموزش و پرورش کشور شاهد آن نبودم.

در این نوشتار تلاش کرده ام به اختصار برخی از ویژگی های شخصیتی و سبک مدیریتی مرحوم استاد جواد اژه ای را ارائه بدهم و هرگز مدعی نیستم که آنچه تقدیم می کنم بتواند ابعاد معنوی، مدیریتی و علمی این شخصیت گرانمایه را معرفی کند، بلکه در حد این نوشتار و زاویه نگاه محدود، سعی کرده ام، گوشه ای از حقی که دکتر اژه ای بر گردن آموزش و پرورش کشور و شخص خود من داشته را ادا کنم، بقول حضرت مولانا: «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید.»

 

* پایه گذار روش های نو در مدیریت آموزشی

دکتر اژه ای نه تنها پایه گذار مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد) بود، او بنیانگذار سبکی از مدیریت در مدارس استعدادهای درخشان بود که هرگز در آموزش و پرورش کشور سابقه نداشت. الگویی که از روش و نوع ارتباط مدیریت دفتر مرکزی سمپاد با شهرستان ها، تعامل مدیران مراکز آموزشی با دانش آموزان و دبیران تا نحوه ارتباط با فارغ التحصیلان و مدیریت برنامه های پرورشی مراکز را شامل می‌شد.
الگوی ارائه شده سمپاد، مجموعه‌ای از روش‌هایی بود که به تدریج مورد توجه سایر مدارس دولتی و غیردولتی نیز قرار می‌گرفت و از آنها تاثیر می پذیرفتند. به روز رسانی شیوه‌های تدریس، برنامه‌های آموزشی و تربیتی فراتر از روال رسمی مدارس عادی، انجام ارزشیابی های مستمر داخلی و سراسری متمرکز از فرایند تعلیم و تربیت در مدارس سمپاد در همه زمینه ها مورد توجه ویژه بودند. نظرسنجی های دوسالانه سراسری و سالانه داخلی از دانش آموزان از بوفه مدرسه گرفته تا مدیریت مدارس جزو برنامه‌های رایج مدارس سمپاد بود که بعد از استخراج نتایج در اختیار دکتر اژه ای قرار می‌گرفت و برخی از آنها به صورت محرمانه به مدیران مدارس داده می‌شد.

انتشار فصلنامه تحت عنوان «استعدادهای درخشان» زیر نظر و مدیریت استاد اژه ای یک رسانه ارتباطی بود که همه مراکز سمپاد را در سطح کشور به هم پیوند می داد و فعالیت های دانش آموزان و دبیران و تجربیات آنها را پوشش می‌داد و در عین حال پلی برای ارتباط همه دبیران و دانش آموزان و خانواده ها با مدیریت سازمان یعنی شخص دکتر اژه ای بود. نظارت ایشان به گونه ای بود که گاهی مستقیم یا غیرمستقیم مواردی از اتفاقات رخ داده در مدارس را از طریق تلفن پیگیری می کردند یا در جلسات و دیدارهای حضوری بیان می‌کردند که این همه اطلاع از روند کار در مدارس تعجب آور بود و این حکایت از توجه ویژه دکتر اژه ای به همه مسائل سمپاد داشت.

* تفویض اختیار به مدیران مراکز و کنترل فرآیند آموزشی

حجت الاسلام دکتر اژه ای به جز طراحی آزمون های ورودی استاندارد و تدوین برنامه های آموزشی و فوق برنامه رسمی مدارس سمپاد و برنامه های وزارتی، اداره مدارس و انتخاب دبیران را به عهده مدیران و کادر آموزشی مدارس قرار داده بود. ولی برای کنترل کیفیت فرآیند آموزشی مراکز، آزمون های ارزشیابی متمرکزی را در طی سال برگزار می کرد و نتایج را بصورت مقایسه ای به مراکز ابلاغ می کرد.رابطه مدیریت عالی سمپاد و شخص دکتر اژه ای با مراکز آموزشی هیچگاه رابطه ارباب و رعیتی و از نوع نگاه از بالا و مچ گیرانه نبود، مدیریت او در ارتباط با همکارانش مشارکتی و سازنده و مشورتی بود. او نهایت دقت و وسواس خود را در انتخاب مدیران مراکز به کار می برد، اما پس از انتخاب و انتصاب، فرصت بروز کار و خلاقیت به مدیران می داد و اشتباهات را غیر مستقیم یادآور می شد و فرصت رشد و تعالی به همکاران خود می داد، برای همین بود که مدیریت های مراکز با ثبات و رو به رشد بودند.

*آشنا با سیاست، ولی به دور از بازی های سیاسی بود

یکی از ویژگی های حجت الاسلام دکتر اژه ای آزادگی و حریت او بود، از بازی های جناحی سیاسی بدور بود و مدیران و مراکز شهرستان ها را نیز از ورود به این رقابت های آفت زا بر حذر می داشت.بارها و مکرر به همکاران خود و دانش آموزان می گفت: ایران اسلامی آنقدر از قافله پیشرفت عقب نگه داشته شده ، که هر چه کار و تلاش کنیم و بدویم، باز هم کم است و معتقد بود ورود به این بازی های قدرت، فرصت سوزی است و مجالی برای وارد شدن به این جارو جنجال ها نداریم. او بخوبی جریانات مختلف سیاسی کشور را می شناخت و تک جمله هایی که در برخی دیدارهای شخصی از او به یاد دارم، بخوبی این آگاهی را معلوم می کرد. ایشان به مبانی اصلی نظام و آرمان های انقلاب اسلامی باور و اعتقاد عمیق داشت، و اهل مجامله و تسامح در مورد امور دینی و انقلابی و ملی نبود. در مدت ده سالی که با ایشان همکاری مستقیم داشتم و در جلسات سالانه با حضور مدیران مراکز سمپاد کشور شرکت می کردم شاهد بودم که مدیران مراکز سمپاد با گرایشات مختلف سیاسی حضور داشتند و حتی کسانی که فاقد هر نوع گرایش سیاسی و مستقل بودند. همکاری داشتند ولی درک درستی از اهدافی که مدارس سمپاد برای آن تاسیس شده بود، داشتند. دکتر اژه ای در نامه خداحافظی اش از سمپاد در سال ۸۷ می نویسد: « من تا آخرین لحظه در هدایت مدیرانم به سوی استقلال و تعهد به انقلاب و اسلام- به جای تعهد به خطوط سریع السیر و قلیل البقا- کوشیدم.

 

* توجه ویژه به دانش آموزان کم بضاعت و مستمند

یکی از اصلی ترین دغدغه های دکتر اژه ای، دانش آموزان باهوش ولی با بضاعت کم مالی در مراکز سمپاد بود.در تمام جلساتی که دکتر اژه ای با مدیران مراکز سمپاد در کشور داشت و معمولاً سالی دو بار انجام می شد سفارش موکد او به مدیران، رسیدگی تمام به دانش آموزان بی بضاعت و مستمند بود. و اجازه نمی‌داد که هیچ دانش‌آموز ورودی به مراکز سمپاد به خاطر مشکل مالی از تحصیل در این مراکز باز بماند. به همکارانش تاکید می‌کرد که در مقابل والدین و یا سرپرستان دانش آموزان مستضعف و یتیم احترام و تواضع بیشتری صورت گیرد و از این نظر تبعیضی به نسبت سایر اولیا قائل نشوند. او به مناسبت‌های مختلف آمار دانش آموزان بی بضاعت را از همه مراکز درخواست می کرد و برای آنها هدایایی تهیه و ارسال می‌کرد و به مدیران مراکز سفارش می‌کرد از تهیه لوازم تحصیلی و سایر ملزومات مورد نیاز و حتی هزینه سرویس برای آنها دریغ نشود و برخی موردهای خاص را با نام می شناخت و گاهی تماس می‌گرفت و از وضعیت تحصیلی و مالی آنها جستجو می‌کرد و احوال آنها را جویا می‌شد. در نامه خداحافظی سال ۸۷ می نویسد: «وقتی فرزند استانداری در آزمون ورودی سمپاد مردود می‌شد، خوشحال نمی‌شدم، اما وقتی فرزند بلال فروش روبروی همان استانداری قبول می شد، از شادی در پوست خود نمی گنجیدم.»

• رعایت اصل عدالت و دوری از تبعیض

حجت الاسلام دکتر اژه‌ای پای بندی عملی به اصل عدالت و دوری از تبعیض، شاه‌بیت منظومه اعتقادی و سرلوحه کارش بود. رعایت عدالت بین دانش آموزان، توصیه دائمی او به مدیران و همکاران مراکز آموزشی سمپاد بود و هیچ استثنایی را نمی پذیرفت. بارها خود من از ایشان شنیدم که فلان وزیر یا مقام دولتی یا سرمایه‌دار و یا بازاری حاضر شده مقدار قابل توجهی از بودجه و زمین و امکانات به مراکز سمپاد بدهد، فقط فرزندش خارج از آزمونی که در آن پذیرفته نشده بود، به مراکز سمپاد وارد شود و ایشان بدون تأمل و قاطعانه پاسخ منفی می‌داد. به خوبی به یاد دارم چند تن از مدیران مراکز شهرستان ها از دکتر اژه ای سوال کردند فرزند فلان استاندار یا امام جمعه اصرار دارد فرزندشان در این مدارس وارد شوند و حاضرند تمام مشکلات مالی این مدارس را حل کنند و ایشان بدون کمترین تردیدی پاسخ می داد: همه استان را هم که بدهند و مشکلات ما را حل کنند، این کار را نمی‌کنیم و از مدیران می خواستند که این درخواست‌ها را حتی به او منعکس نکنند و خودشان مستقیماً رد کنند. دکتر اژه ای در همان نامه معروف خود می نویسد: «من خوشحالم که هیچ یک از سفارش شدگان معدود نمایندگان مجلس و معدود کارگزاران نظام- که عادت به ثبت سفارش داشتند- به سمپاد راه نیافتند.» و باز در همین نامه می نویسد: «خدا را شاکرم که با حداقل سرمایه مادی و بیشترین سرمایه معنوی، مراکزی را تأسیس کردم که اولیای قبول‌نشدگان با درایت آن، اقرار به وجود رقابت سالم می کردند و فقط معدود راه نیافتگانی بودند که به لجن پراکنی و فحاشی می‌پرداختند، برای من اما، نه تعریف پذیرفته شدگان و نه توهین معدود راه نیافتگان، تفاوت بنیادینی نداشت، به هیچ ناحقی، حق ندادم و از اصلاح هیچ اشتباهی- حتی اگر مقدمه لجن پراکنی برایم می شد – روی گردان نشدم.

* خصوصیات اخلاقی و رفتاری

حجت الاسلام دکتر اژه ای خوش رو، خوش خلق و مهربان بود. خوب به حرف ها و سوالات و انتقادات گوش می کرد، انتقاد پذیر بود و خود را ملزم به پاسخگویی می‌دانست، اهل صرفه‌جویی بود و با ریخت و پاش و اسراف مخالف بود. متواضع و فروتن بود و اهل تشریفات نبود و در هنگام سرکشی و سفر برای جلسات سمپاد به شهرستان‌ها در اتاقی در همان محل مدرسه بیتوته می‌کرد و جدای از همکاران خود نبود.به جوان ها مسئولیت و فرصت بروز استعداد و خلاقیت می داد و در برابر اشتباهات احتمالی و ناخواسته آنان بسیار با گذشت و پر حوصله بود، کوچکترین رفتاری که نشانه تکبر و ریاست طلبی باشد در او دیده نمی شد. رفتار متواضعانه او در برابر دانش آموزان و همکارانش زبانزد بود، در برابر تهمت ها و سخنان نادرست و دروغ نسبت به مراکز سمپاد که بصورت ناجوانمردانه ای مطرح می‌شد، صبور بود ولی برای همکاران خود روشنگری می‌کرد. اهل تبلیغ و مصاحبه و هیاهوهای رسانه ای نبود، کم‌تر جلوی دوربین ظاهر می‌شد.

یکی از این تهمت ها، این بود که مدارس سمپاد، محل تحصیل بچه پولدارها و بالانشین تهران و مراکز استان‌ها هستند، اگرچه خانواده‌ها و دبیران و دانش آموزانی که در این مدارس بودند، به دروغ بودن این تهمت ها که بارها تکرار شده بود، آگاهی داشتند ولی دکتر اژه ای با آمار و ارقام و اطلاعاتی که از اولیای دانش‌آموزان تهیه می‌کرد و به صورت سالانه هم ارائه می‌داد، این تهمت‌ را رد می‌کرد. او توضیح می داد که معمولاً بین ۷۰ تا ۸۰ درصد دانش‌آموزان از طبقات متوسط و ضعیف جامعه هستند. و اینان معمولاً خانواده هایی هستند که در سبد هزینه زندگی شان آموزش و تربیت فرزندانشان اولویت دارد و بیشترین وزن را دارد. خانواده‌های دانش آموز سمپادی از لوازم تجملی و اتومبیل و خانه کم کرده و بیشتر برای کتاب و درس و مدرسه فرزندان خود هزینه می کنند.

* وداع حجت الاسلام دکتر اژه ای با سمپاد

در سال ۸۴ با روی کار آمدن دولت نهم، فشارها و آزار و اذیت ها بر دکتر اژه ای ریاست سمپاد افزایش یافت، به گونه ای که در سال ۸۷ ایشان تصمیم گرفتند با نوشتن نامه ای مسئولیت ریاست سمپاد را ترک کنند و این مدارس پس از بیست سال ضربه سختی را از این تغییر مسیر دریافت کردند، و دچار افت کیفیت شدند، به گونه ای که تاکنون نتوانسته اند به روزهای اوج خود در زمان ریاست دکتر اژه ای برگردند.دکتر اژه ای در سال ۸۷ در آخرین سال مسئولیت خود در سمپاد نامه ای نگاشتند که حاوی نکات جالبی است که فرازهایی از آن در ذیل می آید:

* وقتی آمدم، موی سپید بر چهره ام نبود و اکنون پس از گذشت بیش از بیست و یکسال با قامتی راست و امیدوار، محیط کارم را ترک میکنم، با فرزندی رشید به نام سمپاد برای ایران اسلامی، مقاوم و سازش ناپذیر.

* بچه های این سرزمین را در هر کجای ایران عزیز، همانند هر ایرانی مسلمان، با تمام وجود دوست داشته ام و این دوست داشتن را لازمه ذهن هر معلمی می دانم که بخواهد راه انبیاء و نه دریوزگی اغنیاء را طی کند. سمپاد را برای آنها بوجود آوردم که کمتر کسی به فکر آن هاست.

* فرزندان سمپادی ام! اطمینان داشته باشید هیچ کجا مانند وطن یک فرد نیست، هیچ افتخاری بالاتر از تلاش برای تعالی و رشد و شکوفایی سرزمین مادری نیست، و این تنها در سایه باور توحیدیی امکان پذیر خواهد بود. اگر شما بر این باور باشید، کاری، کارستان خواهید کرد و عظمت و مجد گذشته سرزمینتان را تکرار خواهید نمود.

 در پایان عذر خواهی می کنم از این که از آنچه در ذهنم برای سرمایه های سرزمینم بود، بخش ناچیزی را تحقق بخشیدم.