اول مهر ، آغاز بهار تعلیم و تربیت مبارک باد

بوي مهر، بوي مهرباني، بوي لبخند، بوي درس و مدرسه و شوق كودكانه در پياده روها، بوي نمره هاي بيست، بوي دفتر حساب و مشق هاي ناتمام، بوي دوستي و محبت… پاييز با خود شور مي آورد و قاصدكها خبر بازگشايي مدارس مي دهند، درختان آماده مي شوند تا با شوق، برگهاي رنگارنگشان را چون […]

بوي مهر، بوي مهرباني، بوي لبخند، بوي درس و مدرسه و شوق كودكانه در پياده روها، بوي نمره هاي بيست، بوي دفتر حساب و مشق هاي ناتمام، بوي دوستي و محبت… پاييز با خود شور مي آورد و قاصدكها خبر بازگشايي مدارس مي دهند، درختان آماده مي شوند تا با شوق، برگهاي رنگارنگشان را چون كاغذهاي رنگي بر سر كودكاني كه مشتاقانه به مدرسه مي روند بريزند و سارها بر شاخه هاي انبوه درختان صف كشيده اند، تا آوازهاي گرمشان را بدرقه كنند. نسيم، نفس هاي معطرش را هر صبح بر گونه هاي سرخابي كودكانه شان مي دمد تا خواب را در سايه هاي كوتاه ديوار جا بگذارند و مشتاقانه تا حياط منتظر مدرسه بدوند. ديوارهاي آجرنماي مدرسه را سراسر شور و شوق پر كرده است. كلاسها با آغوش باز در آستانه درها ايستاده اند تا ميهمانان خود را در آغوش بكشند.

mehr88

واژه ها بر تخته هاي سياه جان مي گيرند و پروانه مي شوند تا در نفس هاي هيجان زده كودكان پرواز كنند و فضاي لرزان كلاس را گرم نمايند. چه شور و حالي دارد اين روزهاي آغاز مدرسه، روزهايي سراسر دلهره، شوق و اضطراب، روزهاي مهر و مدرسه، روزهايي كه خيابانها سرخوش هيجان لبريز صداهاي كودكانه جاري در پياده روهايند. روزهايي كه عشق هر سحر، عاشقانه از پشت پنجره كلاس ها سرك مي كشد تا با بالاآمدن آفتاب، تنشان را در نفس هاي معطر كودكان شست وشو دهند. روزهايي كه آفتاب به شوق مدرسه رفتن هر صبح زودتر از آواز خروس ها بيدار مي شود. روزهايي كه ماه، بالاي سر دفترهاي مشق به خواب مي رود. امروز اولين روز از ماه مهر و شروع فصل پاييز، ماه تحصيل، تلاش، مشق و مدرسه است ….

پاييز بوي مدرسه مي‌دهد، بوي كيف و كتاب نو و مدادهايي كه تا به حال تراش‌ نخورده‌اند.پاييز بوي مدرسه مي‌دهد، بوي كلاس‌هايي رنگ‌شده، نيمكت‌هايي تازه و تخته‌سياهي كه اول سال حسابي سياه بود و هنوز هيچ تكه گچي ردي روي آن باقي نگذاشته بود. پاييز بوي مدرسه مي‌دهد، بوي آدم‌هاي جديدي كه قرار است 9 ماه تمام همكلاسي‌اشان باشي. آدم‌هايي كه بعدها مثل حياط وسط آن چهارديواري بزرگ دست‌نيافتني مي‌شوند.

پاييز بوي مدرسه مي‌دهد؛ هم براي كودكان و نوجواناني كه اين روزها از اين مغازه به آن مغازه مي‌روند تا خود را براي روز اول مهر آماده كنند و چه براي پيرمردهايي كه روزهاي آخر تابستان را روي نيمكت‌هاي توي پارك يا سكوهاي جلوي خانه سپري مي‌كنند. پاييز بوي مدرسه مي‌دهد، چه فرقي مي‌كند كه اين مدرسه در خاطرات سال‌هاي سال پيش ما جا‌مانده باشد و غباري از زمان، چهره آدم‌هاي توي آن را تار كرده باشد. پاييز بوي مدرسه مي‌دهد، حتي اگر آن قدر بزرگ شده باشي كه ديگر چهار‌ديواري دور حياط مدرسه مانع هميشگي‌ات باشد، براي ورود به حياطي كه زنگ‌هاي ورزش معناي ديگري داشت. پاييز بوي مدرسه مي‌دهد، حتي اگر معلم‌هاي دوران ابتدايي‌ات حالا زير خروارها خاك خفته باشند و همبازي‌هاي شاداب دوران كودكي‌‌ات هر كدام گوشه‌اي افتاده باشند و روزهاي مانده را شماره كنند.

پاييز بوي مدرسه مي‌دهد و همين مهم است، اين روز اول مهر كودكان قد و نيم قد را مي‌‌بيني كه با لباس يك شكل، خيابان بي‌منظره ديروز را پر از حجم زندگي كرده‌اند . همين مهم است كه صداي سروصداي بچه‌ها را از حياط مدرسه ته كوچه مي‌شنوي و با صداي ضربه خوردن به توپ فوتبال در دل زمان سفر مي‌كني و روياهاي روزهاي رفته را مرور مي‌كني، روزهايي كه مثل امروز نبودند، روزهايي كه پرواز يك بادبادك مي‌بردت از بام‌هاي سحرخيزي پلك تا نارنج‌ زارهاي خورشيد، روزهايي كه غم بود اما كم بود. پاييز بوي مدرسه مي‌دهد حتي اگر مدرسه‌‌ات پشت زمان‌ها جا مانده باشد. آغاز سال تحصیلی، آغاز سفر در مسیر دانستن و فهمیدن مبارک