حکایت قول های بی عمل استاندار به کشاورزان!

مسعود اسدی : هنوز چند ماه از بدقولی غیرقابل باور استاندار خوزستان در دادن وعده پرداخت معوض کشت به کشاورزان حوزه زهره، مارون و جراحی در مقابل عدم کشت تابستانه نگذشته بود و کشاورزان و صاحب نظران هنوز داشتند فکر می کردند دارند خواب می بینند که استاندار ممالک محروسه ایران آنهم در زمان حاکمیت […]

مسعود اسدی : هنوز چند ماه از بدقولی غیرقابل باور استاندار خوزستان در دادن وعده پرداخت معوض کشت به کشاورزان حوزه زهره، مارون و جراحی در مقابل عدم کشت تابستانه نگذشته بود و کشاورزان و صاحب نظران هنوز داشتند فکر می کردند دارند خواب می بینند که استاندار ممالک محروسه ایران آنهم در زمان حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، قول و وعده و تعهدی آنهم نه شفاهی بلکه کتبی در قالب مصوبه ستاد خشکسالی به بخشی از مردم داده باشد و مثل آب خوردن زیر آن بزند که جناب والی در محبت تازه ای در حق کشاورزان وارد قضیه سیل شد و با دخالت های خود در مدیریت سیل( با اسنادی که غیرقابل خدشه اند) با ممانعت از خروج کنترل شده آب از سدهای کرخه و دز در اواخر بهمن تا اواخر اسفند که البته تایید می کنیم که از روی دلسوزی و نیت خیر بوده(البته دلسوزی که فاجعه بار بوده) باعث شد خوزستان زیر آب برود. به هر حال سیل هم گذشت و به فصل کشت تابستان نزدیک شدیم.

در حالی که همه ساله کشاورزان منتظر اعلام الگوی کشت سازمان جهاد کشاورزی می مانند تا ببینند در کدام منطقه چه باید بکارند یک بار دیگر استاندار محترم لطفش شامل حال کشاورزان شد و در یک مصاحبه تلویزیونی احساسی اعلام کرد امسال الگوی کشت آزاد است و هر که هر چه می خواهد بکارد. ایشان لحظه ای فکر نکرد او اینک غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان است و مقام اول اجرایی استان می باشد و کشاورزان او را نماینده عالی دولت در استان می دانند و حرفش را حجت و لازم الاجرا. به هر حال کشاورزان حوزه کرخه که سالها از کشت خصوصا برنج محروم بودند با توجه به اینکه می دانستند سد پر از آب است و استاندار هم که کشت را آزاد کرده، همه دست به کار کشت برنج شدند.

کشاورزان بذر کیلویی ۱۲۰۰۰ تومان با فروش فرش زیر پا تهیه کردند و سایر مخارج شخم و … را هم قرض و کشت را برنامه ریزی و شروع کردند دریغ از آنکه یادشان رفته بود جناب والی بیش از حد خیر است و در وعده دادن، آرزوهای خود را می بینند نه واقعیت ها را و این باعث فاجعه شد. در حالی که رود کرخه نور بعلت سبز شدن درختها و نیزارها و گل و لای به یک کانال تبدیل شده بود و توان انتقال آب کافی را نداشت و هوفل و نیسان نیز وضع مشابهی داشتند با برداشت آب توسط کشاورزان حمیدیه و سوسنگرد، یکباره در پایین دست دیگر آبی به هویزه و کشاورزانی که با هزار مصیبت و قرض و قوله کشت کرده بودند نرسید و مزارع کشت شده به آستانه خشکی و نابودی رسید و این شد دومین هدیه استاندار به کشاورزان خوزستان.

جالب است بدانید مثلا در شبکه آبیاری کرخه، بالاترین رقم کشت در سالهای پرآب گذشته حدود ۱۱۰۰۰ هکتار بوده که تازه چون زهکش های EMD و CMD که باید زهاب ها را به تالاب ببرند کشش نداشته در همان سال ۱۱۰۰۰ هکتار برنج در شبکه کشت شد حدود ۳۰۰۰ هکتار از اراضی هویزه در محل تلاقی این دو زهکش زیر آب شور می رفته حالا با اعلام آزادی کشت نامحدود توسط استاندار در رودخانه که کشت در پایین دست سخت خواهد بود. ولی در شبکه اگر هم آب تامین شود از همین حالا خودتان حساب کنید ببینید چه اتفاقاتی فقط از ناتوانی زهکشها در تخلیه زه آبها در پایین دست خصوصا در اراضی کشاورزی هویزه بعلت آبگرفتگی در راه خواهد بود؟

اما آیا استاندار کار بدی کرد به کشاورزان فقیر و سیل زده استانش در پرآب ترین سال ۵۰ سال گذشته گفت کشت آزاد است؟؟؟ نه او بهترین کار را کرد. جوانمردانه ترین کار و وطن پرستانه ترین کار را کرد.پس مشکل چیست؟؟؟؟؟ – مشکل آنجاست که ایشان نه خود از کشاورزی اطلاعی دارد و نه مشاوری دانا در این امور دارد و نه مدیران بخش از ترس حفظ مقام منصب حاضرند با شجاعت در مقابل خطاهای مدیریتی او در بخش کشاورزی بایستند و راهنمایی اش کنند و فقط استاندار را تحسین می کنند و او هم متقابلا آنها را به ملاحضاتی که ناگفتنش بهتر است حفظ می کند. او بی مهابا بدون داشتن کوچکترین علمی در بخش کشاورزی در این امور دخالت می کند و ناخواسته به کشاورزی خوزستان لطمات جبران ناپذیر می زند.

اما استاندار چه باید می کرد؟ – او باید حساب می کرد که امسال سد کرخه پر از آب است. مردم منطقه سالها در بحران بی آبی بوده اند. کشت غالب و مورد علاقه کشاورزان منطقه برنج است. مشکل بیکاری در منطقه دارد به تهدید امنیتی بدل می شود پس امسال خداوند شرایطی ایجاد کرده که منِ استاندار براحتی به مردم منطقه، استان و کشور خدمتی بزرگ بکنم پس این وسط که آب هست، کشاورز هست و زمین هم هست و کار اشتغالزا(کشت برنج) هم هست تنها کار باقیمانده، رساندن آب بدست کشاورز است. اگر به این معادله فکر می کرد و یا از لشکر مشاورین کسی عقلش به این قضیه قد می داد و او را راهنمایی می کرد آنوقت ایشان کافی بود یک کار می کرد. بلافاصله یک بودجه نازل و ناچیز اختصاص می داد به لایروبی و بهسازی سریع رودهای فرعی کرخه و همچنین زهکش های EMD و CMD جهت تخلیه آب به هور و حتی نصب چند پمپاژ موقت درانتهای این دو زهکش برای تسریع تخلیه آب این دو زهکش به هورالعظیم و آنگاه همه حوزه کرخه بدون محدودیت و بدون آبگرفتگی اراضی به زیر کشت می رفت.

باورتان نمی شود که با ده میلیارد تومان هزینه، استاندار می توانست امسال چه انقلابی در اقتصاد خوزستان کند. باورتان نمی شود می توانست حوزه کرخه را چنان صاحب درآمد کند که حداقل تا ۲ سال آینده تامین باشند. باورتان نمی شود با همین تصمیم ساده اما عالمانه، خدمتی به نظام و ایران و استان می کرد که بوسیدن دستش بر هر انسان با شرفی واجب می شد و تنها با همین مدیریت ساده براستی در حد امیر کبیر که برای ایران ستودنی است برای خوزستان یا حداقل کشاورزان ستودنی می شد نه امروز که انسان وقتی پای صحبت های کشاورزان درباره استاندار و مدیریتش و قول هایش گوش می کند عرق شرم بر پیشانی اش می نشیند.

مسعود اسدی