چذابه؛شکنجه گاه بازرگانان! / علی عبدالخانی

نقش صادرات در توسعه یافتگی کشورها بر کسی پوشیده نیست.امروزه همه برنامه ریزیهای کلان اقتصادی به سمت مفهومی بنام توسعه علمی صادرات در حرکت است.آیا صرف احداث و راه اندازی بازارچه های مرزی می تواند در تحقق مفهوم موردنظر تاثیر داشته باشد یا آنکه تبعیت از الگوهای قابل قبول وتعریف شده از قبیل وجود امکانات،تجهیزات […]

نقش صادرات در توسعه یافتگی کشورها بر کسی پوشیده نیست.امروزه همه برنامه ریزیهای کلان اقتصادی به سمت مفهومی بنام توسعه علمی صادرات در حرکت است.آیا صرف احداث و راه اندازی بازارچه های مرزی می تواند در تحقق مفهوم موردنظر تاثیر داشته باشد یا آنکه تبعیت از الگوهای قابل قبول وتعریف شده از قبیل وجود امکانات،تجهیزات و زیرساختهای کافی همچنین قوانین تسهیلی وحمایتی در تحقق اهداف مورد نظر میتواند تاثیرگذار باشد.

1183151_840

توسعه صادرات وآبادانی منطقه از جمله اهدافی است که در راه اندازی بازارچه مرزی چذابه توجیه کننده وایفاگر نقش بود،اینکه این راه اندازی تا چه میزان توانست به اهداف مورد نظر جامه عمل بپوشاند،سوالی است که جای بسی تامل دارد ومراجع ودستگاههای مرتبط در درجه اول باید پاسخگوی آن باشند.مسولیت واحد،متمرکز والبته منسجم،مسیری بنام مسولیت پذیری ولزوم پاسخگویی را به روی مخاطبان باز میکند.دستگاههای دست اندرکار پاسخ دهند که باکدامین منطق اقتصادی-مدیریتی قابل توجیه است که چذابه از نبود مدیریت واحد ومنسجم باید رنج ببرد وآیا در نبود وحدت مدیریتی می توان به حل وفصل معضلات و تراکم بیش از حد مشکلات موجود در آن امیدوار بود؟چرا هیچ کس پاسخگوی زیانهای وارده ناشی از بی تدبیری وسوءمدیریت به بازرگانان نیست؟چرا وضع جاده های مواصلاتی باید بگونه ای باشد که میبینیم؟در موضوعی بنام بازارچه مرزی آیا زیرساختی مهمتر از جاده وجود دارد واساسا میتوان به راههای مواصلاتی روستاهای منطقه عنوان جاده(با وصف صادراتی)اطلاق کرد؟چه کسی پاسخگوی استهلاک مادی وتضییع وقت ناوگان حمل بار است؟

چرا مراجع ارشد استانی برای یک بار هم که شده به مشکلات رو به رشد وفزاینده حاکم بر بازارچه ومرز چذابه به چشم یک بحران مدیریتی نمی نگرند ودر صدد کاستن از وخامت این بیماری شبه بدخیم بر نمی آیند؟چرا کمیته ای حسابرس با پشتوانه اجرایی وتفویض کامل قانونی بمنظور بررسی وجوه درآمدی ونحوه هزینه آنها ،راهی آن نقطه مهم اقتصادی نمی شود؟

واقعیت امر آن است که میان برنامه ها واهداف وشعارهای دولتی مبنی برلزوم توسعه صادرات وحمایت از صادرکنندگان وتسهیل امور اداری پیش روی آنها وفراهم کردن بسترهای حمایتی از یک سو و آنچه در آن مکان به امان خدا رها شده از سوی دیگر می بینیم،تفاوت بس فاحش وزمین تا آسمان است.در پایان متذکر می شویم که توپ ناکارآمدی مدیریتی در بسیاری از امور خدماتی موضوع نارضایاتی بازرگانان در زمین شهرداری بستان است وچنانچه مایل به ادامه فعالیت وبهره مندی از مزایای مالی-واسطه ای آن نقطه مرزی(چذابه)هستند،چاره ای جز تجدید نظر فوری در همه شیوه ها وروشهای خدماتی وکسب رضایت مخاطبان ندارند.وضع موجود غیرقابل تحمل وچنانچه شهرداری نیت بر ادامه رابطه مقاطعه کاری خود با چذابه را در سر می پروراند،از همین امروز وبشکل جدی حسن نیت خود مبنی بر تجدید نظر در روشهای مدیریتی وخدماتی را نشان دهد تا از این طریق بتواند توپ نشسته در مرکز زمین خود را به بیرون هدایت نماید.

این سخن ادامه دارد

علی عبدالخانی

بیست وپنجم مرداد1394