آبهای سطحی؛ فاضلابی که آدم نیست!

غلامرضا جعفری : باز باران بساط آرامش مدیران محترم را برهم زد، باز هم نزولات بی شرم آسمانی فضای گرم و نرم اتاقهای مدیریت را به آشوب کشید، باز هم چند قطره نابجا به مدیران یاداور شد که اهواز فاضلاب ندارد، که اهواز حتی اگر فاضلابش آدم بود، شبکه آبهای سطحی اش بدشکل کور است […]

غلامرضا جعفری : باز باران بساط آرامش مدیران محترم را برهم زد، باز هم نزولات بی شرم آسمانی فضای گرم و نرم اتاقهای مدیریت را به آشوب کشید، باز هم چند قطره نابجا به مدیران یاداور شد که اهواز فاضلاب ندارد، که اهواز حتی اگر فاضلابش آدم بود، شبکه آبهای سطحی اش بدشکل کور است و چاره ای به جز ادامه مرگش نیست، استاندار اذیت شده، مدیران کل و جزء اذیت شده اند، چندین خانوار استان به طور رسوایی خانه هایشان را به زیر آب برده اند و فیلمهایشان را به شبکه های معاند فرستاده اند، از اینها بدتر کسانی هستند که گونی گونی خاک در فاضلابها تپانده اند تا آب بیاید و کار یخچال کهنه و تلویزیون سیاه و سفید عهد بوق و قالی های مندرسشان و … را بسازد و بعد آنها از بالا تا پایین دولت را بشویند و … برخیشان حتی حرف دریافت خسارت زده اند و می خواهند مدیران محترم را آزار دهند، آزار دارند این مردمان سیل و سیلی خورده!

اهواز فاضلابش را بارها در خطوط بودجه های ملی و محلی نوشته اند، بارها به دلار و یورو و حتی با همین ریال تکیده بودجه ها برایش نوشته اند، اگر درست نمی شود مقصر سازمانی، کسی است؟ اگر مدام پول به شکم این چاههای ویل میریزند و این چاهها سیر مونی ندارند، مقصر مدیران محترمند؟ اگر کسی هی گونی حواله چاهها نکند، مگر فاضلاب مرض دارد؟ مگر چاههای فاضلاب آزار دارند؟ خانم خانه تفاله چایش را در سطل آشغال نمیریزد، مانده غذای روی بشقابها و کاسه ها را نیز، آنوقت میخواهند چاه فاضلاب اهواز از تمیزی برق بزند! و لابد آبهای نالوطی باران را به رودخانه بریزد! 

اذیت میکند باران، ابرها بدعهد و قولند، رعد و برق که به طور اساسی نامرد است، این چه وقت بارش بود؟ مگر نمیدانست مدیران محترم پس سالی تلاش و مجاهدت اندکی خفته اند؟ مگر اینان نه آدمیانند؟ مگر خانه و خانواده ندارند؟ حالا اگر باران در همان قاره آفریقایش میماند و پنهانی از خطوط مرزی ما نمی گذشت چه اتفاقی می‌افتاد! آخر باران آن هم از نوع سودانی! طبیعی است که مدیران محترم متوجه نشوند، بحث نژادپرستی نیست، ولی سودانی باشی و شب بیایی خوب طبیعی است کسی متوجه نشود، شما بگو شبکه دفع فاضلاب و آبهای سطحی در حد لیگ اروپا باشند، اما سودانی و شب! اندکی انصاف باید!

اما یکی از همان آحاد آب برده و خانه خراب میگفت روزی به یکی از این سازمانهای محترم متولی شهر مراجعه کردم، نامه ای به دستم دادند و گفتند به دبیرخانه برو، نامه ای که در کل دو برگه بود، به دبیرخانه رفتم و سراغ متولی شماره کردن، نامه را گرفت و شماره کرد و دو برگه را روی هم منگنه کرد، به گمان راوی کار تمام شده بود اما متولی مربوطه به او گفت برو آن ته سالن و بقیه کار را انجام بده، خلاصه راوی می‌گوید رفتم به ته سالن، کسی آنجا پشت پیشخوان نشسته بود،غرق در بحر تفکر، به او گفتم جناب این نامه ها را چه کنم، دستش را دراز کرد و نامه ها را گرفت و همان منگنه اول را کند و یکی از برگه ها را، نامه اصلی را، به دستم داد و گفت به سلامت! فاصله بین کسی که منگنه میزد و کسی که منگنه را میکند کمتر از پنج متر بود و … راوی به خیالش رسید بهبود روشها یعنی چه؟ وقتی سازمانی که به اندازه غولی است نمی تواند فکری برای کاشتن و کندن منگنه ها در فاصله ای ده متری کند، چگونه می توان امید داشت روزی آبهای بارانمان به جای فاضلاب سر از رودخانه دربیاورند، کمی انصاف باید!
فقط یادمان باشد، اهواز را باران ببرد، سیل برند، اصلا شما بگو سونامی، هیچ کدام اینها مهم نیست، مهم سرسلامتی مدیرانی است که انتخابات را می‌چرخانند و با امانتداری تمام، نامهایی که مردم باید رای میدادند و ندادند را از صندوق درمی‌آورند، امانتدارانه تر از این که نماینده‌هایی از صندوق دربیاوری که حتی نام خیابان‌های شهر را نمی‌شناسند! بهبود روشها را رها کنیم، باید فکری برای درمان صندوقهای یخچالمان کنیم که لوبیا را به جای گوشت معرفی می‌کنند و آنوقت بیچاره مردمی که فاضلابشان آدم نیست!