ویژه نامه خجسته زاد روز حضرت امام رضا (ع)
امام رضا علیه السلام بنا به قول مشهور در ۱۱ ذی القعده ۱۴۸ هجری قمری و در مدینه به دنیا آمده اند. پدر آن حضرت امام موسی بن جعفر و مادرشان نجمه خاتون می باشد. نجمه خاتون، در مورد ولادت آن حضرت گوید: هنگامی فرزندم رضا را به دنیا آوردم، پدرش امام موسیکاظم علیهالسلام به […]
امام رضا علیه السلام بنا به قول مشهور در ۱۱ ذی القعده ۱۴۸ هجری قمری و در مدینه به دنیا آمده اند. پدر آن حضرت امام موسی بن جعفر و مادرشان نجمه خاتون می باشد. نجمه خاتون، در مورد ولادت آن حضرت گوید: هنگامی فرزندم رضا را به دنیا آوردم، پدرش امام موسیکاظم علیهالسلام به من فرمود: او را بگیر و خوب نگهدار زیرا او بقیهالله در زمین است.گرچه برخی از مورخان و سیرهنگاران تاریخ تولد آن حضرت را در یازدهم ذی الحجه سال ۱۵۳ و برخی دیگر یازدهم ذی القعده سال ۱۵۱ و یا سال ۱۵۳ قمری ذکر کردهاند، ولیکن معروف و مشهور میان علما یازدهم ذی القعده سال ۱۴۸ قمری، چند هفته پس از شهادت جدش امام جعفرصادق علیهالسلام میباشد.شایان ذکر است که از میان امامان معصوم علیهمالسلام، چهار تن از آنان به نام “علی” نامیده شدهاند و آنان عبارتند از امام اول (علی بن ابیطالب علیهالسلام)، امام چهارم (علی بن الحسین علیهالسلام)، امام هشتم (علی بن موسی الرضا علیهالسلام) و امام دهم (علیالنقی بن محمدتقی علیهالسلام).کنیه آن حضرت، ابوالحسن است و چون کنیه امام موسی بن جعفر علیهالسلام نیز ابوالحسن بود، کنیه امام رضا علیهالسلام را ابوالحسن ثانی میگویند. لقبهای شریفش عبارتند از: رضا، صابر، رضی، وفی، فاضل و صدیق.
اما لقب “رضا” شهرت بیشتری دارد و آن حضرت را از این جهت “رضا” نامیدند که پسندیده خدا در آسمان و مورد خرسندی رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام در زمین بود و دوستان و دشمنان به اتفاق از وی خشنود و راضی بودند.مادر آن حضرت نجمه خاتون می باشد.برای مادر حضرت رضا علیه السلام چند نام ذکر شده است که عبارتند از: نجمه – تکتم – سکن – خیزران – شقراء – اروی – سکینه -ام البنین – سمان – صقر وقتی حضرت رضا علیه السلام متولد شدند آن بانو را طاهره نامیدند.
پیشگویی ولادت امام رضا علیه السلام توسط ائمه علیهم السلام
تولد امام رضا علیهالسلام را برخی از معصومان پیش از وی، پیشگویی کرده و به آن بشارت داده بودند. از امام صادق علیهالسلام در این باره احادیث چندی وارد شده است. از جمله عبدالله بن فضل هاشمی روایت کرد: مردی از اهالی طوس در محضر امام جعفرصادق علیهالسلام نشسته بود و آن حضرت به وی فرمود: بزودی از صلب فرزندم موسی، مردی به دنیا میآید که مورد خشنودی خداوند سبحان در آسمان و خرسندی بندگانش در زمین خواهد بود. در سرزمین شما از روی ستم و دشمنی مسموم و کشته میگردد و در همان جا غریبانه به خاک سپرده می شود.آگاه باش! هر کسی وی را در غربتش زیارت کند و بداند که او امام و پیشوای شیعیان پس از پدرش بوده و از جانب خداوند متعال مفترض الطاعه میباشد، همانند کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد.امام رضا علیهالسلام در ۳۵ سالگی پس از شهادت پدرش امام موسیکاظم علیهالسلام به مقام امامت شیعیان نایل آمد و در ۵۵ سالگی در خلافت مأمون عباسی و با توطئه وی در خراسان مسموم و در صفر سال ۲۰۳ قمری به شهادت رسید.
معانی کلمات صلوات خاصه امام رضا (ع)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِصَلاَهً کَثِیرَهً تَامَّهً زَاکِیَهً مُتَوَاصِلَهً مُتَوَاتِرَهً مُتَرَادِفَهً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ اللَّهُمَّ: ادیبان عرب معتقدند کلمه «اللَّهُمَّ» در اصل معادل عبارت «یا الله» است که در آن تغییراتی ایجاد شده است. و ترجمه آن به صورت «پروردگارا» یا «ای پروردگار» می باشد. در زبان عربی این عبارت در زمانی استفاده می شود که انسان خداوند را برای درخواستی خطاب قرار می دهد. صَلِّ: در شکل فعل امر است از ریشه «صلو» و در معنا عبارتی است دعایی به معنای درخواست لطف و توجه برای کسی. که با نزول رحمت خداوند برای آن شخص محقق می شود. زائر با بیان این عبارت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا» از خداوند برای امام علی بن موسی الرضا از خداوند طلب لطف و رحمت می نماید.
الرِّضَا: لقب وجود مبارک امام هشتم حضرت علی بن موسی علیه السلام است. این کلمه مصدر از ریشه «رضو» می باشد که به معنای رضایت و موافقت قلبی با جریان امور است.«الرِّضَا» وصف بنده ای است که به آنچه خداوند عالم به حکمت خود جاری نماید راضی و خشنود باشد.الْمُرْتَضَى: اسم مفعول است از باب افتعال و از ماده «رضو» به معنای چیزی که مورد پسند و رضا قرار گیرد. این وصف در مقام بندگی خدا بر کسی اطلاق می شود که مورد رضای خداوند باشد.الامام: در لغت به معنای پیشوا می باشد یعنی کسی که به او اقتدا می شود چه حق باشد و چه باطل و در اصطلاح به ۱۲ پیشوای معصوم بعد از پیامبر(ص) امام می گویند که حضرت علی بن موسی(ع) هشتمین ایشان است.
التَّقِیِّ: از ریشه «وقی» وصف کسی واقع می شود که دارای صفت «تقوا» باشد.
النَّقِیِ: از ریشه «نقو» به معنای پاکیزه و طاهر است
حُجَّه: در لغت حجّت دلیلى است که مقصود را روشن میکند. با آمدن دلیل قاطع بر مقصود دیگر جای هیچ سخن و بهانه ای باقی نمی ماند. شیعیان به پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام “حُجَّه” می گویند به این دلیل که گفتار و عمل ایشان مورد تأیید خداوند است و معیار عمل مسلمین قرار می گیرد و دیگر بعد از آن جای سخنی باقی نمی ماند.
الثَّرَى: به معنای خاکی است که پس از خشک شدن خیس و نرم شده باشد.
الصِّدِّیقِ: صیغه مبالغه است از ریشه «صدق» و معنای آن زیادی و فراوانی صفت «صدق» است. این وصف به کسی اطلاق می شود که عملش تصدیق کننده و تأیید کننده کلامش است.
الشَّهِیدِ: از ریشه «شهد » به معنای گواه و شاهد است.
کَثِیرَهً: از ریشه «کثر» به تعداد زیاد از هر چیز گفته می شود.
تَامَّهً: از ریشه «تمم» به چیزی کفته می شود که به نهایت خودش(در کمال یا مقدار) رسیده به حدّى که دیگر نیازى به ضمیمه کردن چیز دیگرى بر آن نباشد.
ریشه “زکو” می باشد. این ریشه در دو معنا استعمال می شود یکی پاکیزگی و طهارت و دیگری رشد و نمو در این عبارت با توجه به کلمات «کثیره» و «تامه» که پیش از آن بیان شده معنای دوم محتمل تر است. یعنی صلوات رشد یابنده.
مُتَوَاصِلَهً: از ریشه «وصل» است و این ریشه در معنای اتصال دو شیء به یکدیگر به کار می رود.
مُتَوَاتِرَهً: تواتر به معنای تتابع و پشت سر هم قرار گرفتن است.
مُتَرَادِفَهً: ترادف از ریشه «ردف» به معنای پشت سر هم واقع شدن است.
أَفْضَلِ: از ریشه «فضل» به معنای زیادتر از مقدار لازم و مقرر می باشد که موجب برتری نسبت به سایرین می شود. «أَفْضَلِ» در ساختار اسم تفضیل به معنای “برترین” و “بهترین” می باشد.
سبک زندگی امام رضا علیه السلام
برخی از ویژگیهای شخصی امام رضا (ع) و رفتارهای ایشان با مردم عبارتند از:امام رضا(ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بود و بدینسبب دوستی عام و خاص را به خود جلب فرموده بود.او شبیهترین مردم به پیامبراکرم(ص) بود. رفتاری پیامبرگونه داشت و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام میشد.
کسی را با عمل و سخن خود نمیآزرد.
تا حرف مخاطب تمام نمیشد، سخنش را قطع نمیکرد.
هیچ حاجتمندی را مأیوس باز نمیگرداند.
در حضور میهمان به پشتی تکیه نمیداد.
پیش روی کسی پای خود را دراز نمیکرد.
هرگز به غلامانش دشنام نداد و با آنان مینشست و غذا میخورد.
شبها کم میخوابید و قرآن میخواند.
بیشتر اوقات از اول شب تا صبح شبزندهداری میکرد.
هر سه روز یکبار قرآن را ختم و در آیات آن تفکر میکرد.
کسی عالمتر و پرهیزکارتر از او نبود.
در همه وقت ذکر خدا میگفت.
بسیار روزه میگرفت.
هر ماه ۳روز حتما روزه بود.
در نهان به ویژه شبهای تاریک، بسیار به مردم احسان میکرد و صدقه میداد.
کسی که از او تقاضایی داشت، اگر میتوانست بیدرنگ آن را بر میآورد تا مبادا از آن بینیاز گردد و فرصت از دست برود.
با مردم به نرمی سخن میگفت.
هیچگاه با سخنش کسی را نمیآزارد.
امام(ع) در تابستان روی حصیر و در زمستان روی پلاسی مینشست.
نظافت را در هر حال رعایت میکرد و عطر و بخور بسیار به کار میبرد.
عادتا جامه ارزان و خشن میپوشید ولی در مجالس و ملاقاتها و پذیراییها لباس فاخر بر تن میکرد.
غذا را آهسته و اندک میخورد و سفرهاش رنگین نبود.
قبل از غذا دستها را میشست.
چون صبح اول وقت نماز میگزارد تا بر آمدن آفتاب در سجده میماند.
سپس با مردم مینشست و سخن میگفت، یا سوار میشد و بیرون میرفت.
در هر فرصت مقتضی مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه میکرد.
برای خنثیکردن توطئههای مأمون و اطرافیان او مراقبتی هوشیارانه داشت.به طور کلی او دارای شخصیتی یگانه و صفاتی ویژه بود.و از نظر شیعه امامیه آن حضرت دارای ملکه عصمت که از لوازم امامت است، بود.
یاسر خادم گوید: امامرضا(ع) حتی در برخورد با غلامان و خادمان خود هرگز حاضر نبود که کرامت انسانی آنان را نادیده بگیرد و چیزی از حقوق آنان فرو گذارد.امام به خادمان خود میگفت اگر که مشغول خوردن طعام هستید و مرا بالای سر خود ایستاده دیدید مبادا از جای خود برخیزید مگر آنکه از خوردن فارغ شده باشید.گاهی امام خادمش را صدا میزد به او میگفتند مشغول خوردن غذاست. امام میفرمود بگذارید غذایش تمام شود.
عنایات امام رضا علیه السلام به علما و بزرگان
اعطاء حقیقت علم به علامه حسن زاده آملی:آیت الله حسن زاده می گوید(۱): در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دل آراى ولى الله اعظم، ثامن الحجج، على بن موسى الرضا -علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء- نائل شدم.
در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهر النور امام (علیه السلام) مشرف شوم، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که بر آورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا -روحى لتربه الفداء و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنى بگویم، امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیک بیا
نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که: بنوش، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر در هزار در دیگرى به روى من گشوده شد.پس از آن امام (علیه السلام) طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که:دوش وقـت سحـــر از غصه نجــــاتم دادندو اندر آن ظلمـــت شـــب آب حیــــاتم دادندچه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبىآن شب قـــــدر که این تازه بـــــراتم دادند
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰