سند تحول بنیادین و طرح رتبه بندی راه را بیراهه نرویم! – قسمت دوم

در نظام آموزشی کشور و باتوجه به سند تحول بنیادین تقریبا” هفتصد صفحه ای ،قرار است دانش آموزان کشورم حیات طیبه را در حیاط های آسفالتی تجربه کنند وبه سعادت دنیوی و اخروی نائل شوند.لازمه ی این ادعا ، وجود عواملی است که متأسفانه در آموزش و پرورش مورد غفلت قرار گرفته اند. ۱- عامل […]

در نظام آموزشی کشور و باتوجه به سند تحول بنیادین تقریبا” هفتصد صفحه ای ،قرار است دانش آموزان کشورم حیات طیبه را در حیاط های آسفالتی تجربه کنند وبه سعادت دنیوی و اخروی نائل شوند.لازمه ی این ادعا ، وجود عواملی است که متأسفانه در آموزش و پرورش مورد غفلت قرار گرفته اند.

۱- عامل اول ، برقراری عدالت آموزشی براساس در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی، زبان مادری و عدم توجه به دوری و نزدیکی مدارس به پایتخت در دادن امکانات و فراهم نمودن تجهیزات است. مرزبندی مدارس با نامهای متفاوتی همچون نمونه ی دولتی ، تیزهوشان ،هیئت امنایی ،شاهد ، روستایی ، شهری ، حاشیه وغیره اوج بی عدالتی و تبعیض آموزشی است.

۲-در بعضی مدارس آموزش وپرورش نسبت به خانواده ها از لحاظ دانش روز عقب تر و‌در بعضی مدارس بسیار فراتر است.اولین آسیب این ناهماهنگی موجود بین خانواده و مدرسه ، متوجه دانش اموز خواهد بود.

۳-اکثرمدارس ما از لحاظ روحی و روانی نتوانسته اند مصداق بیت زیر باشند: (( درس معلم از بود ،زمزمه ‌ی محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را )) دانش اموزان با اکراه پا به مدرسه می گذارند و با دو از مدرسه خارج می شوند.ما نتوانستیم جذابیت لازم را در محیط آموزشی برای دانش اموزان ایجاد کنیم ،هر آنچه هست مشق و درس و تکلیف وهر از گاهی رفتن به آزمایشگاه های بی وسیله است.متاسفانه جهت ایجاد انگیزه در دانش آموزان و علاقمندنمودن آنها به کسب علم و دانش در مدارس سرمایه گزاری نمی شود ومطالعه ای صورت نمی گیرد.کم توجهی به دروس جذابی چون ورزش و هنر( در تمامی زمینه ها وبالاخص موسیقی) ، مهارتهای زندگی و آموزش حقوق شهروندی بر بی رغبتی دانش اموزان افزوده است.

۴- دانش آموزان ، دوازده سال از عمر خود را در مدارس سپری می کنند و حداقل انتظاری که از آنها داریم دارا بودن یک روحیه شاداب و آشنا به حقوق شهروندی است که مهارتهای اولیه زندگی کردن را فراگرفته اند، ولی صد افسوس که اینگونه نیست و خروجی های آموزش و پرورش با دانشی چون آش آبادانی ، هیولایی به نام کنکور را پیش روی خود می بینند ، و از این به بعد است که بی عدالتی آموزشی با مبالغ هنگفت کلاسهای کنکور فشار مضاعف روحی – روانی و اقتصادی را بر دانش اموز و خانواده ی آنان وارد می کند……