متدین های مغرور! (یادداشت دوم)

بعد از حدود سه ماه از یادداشت متدین های مغرور1⃣، امشب به موضوع مهم دیگری اشاره خواهیم کرد و آن نبود همدلی و کار جمعی و تشکیلاتی در بین مومنین است که بزرگترین ضربه را به جامعه اسلامی وارد کرده است این دنیا محل مبارزه با فردگرایی و خودخواهی است و اصل و اساس در […]

بعد از حدود سه ماه از یادداشت متدین های مغرور1⃣، امشب به موضوع مهم دیگری اشاره خواهیم کرد و آن نبود همدلی و کار جمعی و تشکیلاتی در بین مومنین است که بزرگترین ضربه را به جامعه اسلامی وارد کرده است این دنیا محل مبارزه با فردگرایی و خودخواهی است و اصل و اساس در انسان اجتماعی بودن و کار گروهی و اجتماعی است برای نیل و رسیدن به کمال و هدف مقدس.

در زندگی این دنیا، ما را از تنگناهایی عبور میدهند که مهارت و ظرفیت برای کارها و سطح عالی تری از زندگی در عالم آخرت پیدا کنیم. این دنیا یک دوره آموزشی و تمرینی است نه فقط برای پاداش گرفتن در آخرت و دیگر هیچ، بلکه برای آمادگی یافتن برای زندگی بسیار جذاب تر، که اصل زندگی در آنجاست. باتوجه که اغلب متدینین خود را عالم تر از دیگران در کارهای مختلف میدادند و به نظرات دیگران با چشم تحقیر نگاه میکنند لذا نباید انتظار کار تشکیلاتی قوی داشته باشیم مگر اینکه این تنگ نظری ها و این عدم احترام به اراء و افکار دیگران را از خود دور کنیم جامعه مومن شهر ما نیز به این آسیب بزرگ مبتلا است و تا وقتی که این خودخواهی کنار گذاشته نشود نمیتوان در شهر کار خاصی انجام داد برای مثال در حادثه اخیر که در شهر تیرندازی و باعث تشنج و هیاهو برای مردم شد

اگر با دقت به ریشه این ناهنجاری اجتماعی نگاه کنیم درمیابیم که اگر در شهر تشکیلات قوی وجود داشت این جوان میتوانست با مراجعه به این تشکیلات مشکل خود را بیان کند و این تشکل قوی میتوانست ان مسول یا مسولینی که در حق او ظلم کرده اند را در یک جلسه مورد سوال قرار دهند یقینا اگر یک تشکل مذهبی و اجتماعی از جامعه مومنین در شهر وجود داشت خیلی از مشکلات شهر حل می شد در شهر ملاثانی قبلا این تشکل با نام انجمن اسلامی در شهر وجود داشت که در آن زمان منشاء خیر و برکت بود و ثمرات آن تا امروز همچنان وجود دارد اشخاصی مانند آقای لفته منصوری در آن زمان با راه اندازی این تشکل قوی تاثیر بسزایی در ایجاد گفتمان آزاد و فرهنگ نقد مسولین شهری و استانی و کشوری داشتند

امروزه جای همچین تشکل مذهبی و اجتماعی به شدت در شهر احساس میشود. حرکت جز لاینفک حیات آدمی است. اگر به سوی بهتر شدن در حرکت نباشیم به سوی بدتر شدن میرویم. ایستایی در حیات معنا ندارد. ما مجبوریم هر لحظه به سوی خوبتر شدن حرکت کنیم و الا ناخواسته وضعمان بدتر خواهد شد. اگر فرهنگیان عزیز، روحانیت معزز،دانشجویان و جامعه متدین شهر به حرکت در آیند و این تشکیلات قوی را ایجاد کنند مطمن باشید بیشتر مشکلات شهر را با حوصله و فکر میتوان حل و فصل کرد و دیگر فلان مسئول شهر به خود جرات توهین به شعور مردم را نمی دهد یا فلان سازمان یا اداره در صورت کم کاری باید جوابگوی این تشکیلات باشد لذا خواهش بنده این است برای یکبار که شده لذت همدلی و یکپارچگی را در شهر بچشیم و ثمره آن را به مردم خوب شهرمان هدیه کنیم.

دین برای آدم های بلند همت است و به مذاق کسی که بلند پرواز است خوش می آید. باید ببینیم چه چیز آدم را از همت بلند باز میدارد؟ تربیتی که قله گرا نیست و قلعه محور است؛ تبلیغاتی که بزرگنمای اشیا کوچک است و هر نوع فقر مادی و جهل معنوی ؛ همت بلند ر ا نابود و انسان را از پرواز ناامید میکند بیایم همت خود را بالا ببریم و باهم و برای یک هدف مقدس تلاش کنیم متدینهایی که اهل کار جمعی و تشکیلاتی نیستند باید به دینداری خود تردید کنند. جامعه دینی باید محافل دعا و گفتمان دینی پر رونقی داشته باشند و الا متدین را غرور و نخوت فرا میگیرد و مردم را از دیداری متنفر خواهد کرد. اگر آدم های خوب اهل تواضع و کار جمعی باشند، برای آدم های بد پر جاذبه تر و هدایت کننده تر خواهد بود.

سیدهادی حسینی امین