من روستاییام!
امروز بنا به دعوت دوست خوبم جناب آقای عباس حسین زاده به روستای بند قیر رفتم تا از منبر «شیخ ابو نور کربلایی» بهره بگیرم. در سال گذشته راجع به منبر این خطیب توانا یادداشت «منبری پژوهش محور» را نوشتم و موردتوجه اصحاب دانش و فضیلت قرار گرفت. من روستاییام و تعلقخاطر خاصی به روستا […]
امروز بنا به دعوت دوست خوبم جناب آقای عباس حسین زاده به روستای بند قیر رفتم تا از منبر «شیخ ابو نور کربلایی» بهره بگیرم. در سال گذشته راجع به منبر این خطیب توانا یادداشت «منبری پژوهش محور» را نوشتم و موردتوجه اصحاب دانش و فضیلت قرار گرفت. من روستاییام و تعلقخاطر خاصی به روستا و روستایی دارم. از آمیختگی بوی سیگار و قهوه و زغال سوختهی منقل چای و عطر قرنفول (میخک) پاشیده به لباس و هل جویده دردهان روستایی و نمدِ زیر پایش تا آشیانهی پرستویی که در زیر سقف چندل و بوریای خانهی او لانهای از گِل و ساقهی علفهای خشک و پـَر ساخته یا گنجشکانی که یکهویی وارد مجلس میشوند و دوری میزنند و هوار میکشند و بیرون میروند؛ حس خوبی به من دست میدهد.
اصلاً افکارم را پرت میکند به 3، 4 دهه پیش! این نوستالژی خفتم را گرفته و هر از چند گاهی مرا کشانکشان به گذشته میبرد و برمیگرداند. وقتی روستایی تو را در بغل میگیرد و میبوید و میبوسد، انگار در دریای محبت و صفایش غرقت میکند. لبخندش بیآلایش، تعارفش جدی، احترامش زیبا و همهی اینها را به خاطر تو و نه خودش انجام میدهد. گونهای حس «دگر خواهی» که انسان را به وجد آورده و به «نشئهی معنوی» میرساند. امروز هم که در سوگ پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (ص) و امام حسن مجتبی (ع) هستیم؛ گویی که در ماتم «مهربانی و شفقت» نشستیم! ابو نور بیش از یک ساعت صحبت کرد. او فلسفهی رقیقشدهای از بعثت پیامبر اکرم (ص) را آغشته به تمثیلهای فراوان جامعهشناختی از سنتی تا مدرن بر فراز منبر گفت.
نکتهای که توجه مرا به خود جلب کرد «سرشت روستایی» است که مانند «طبیعت روستا» چنانچه باران رحمت به آن ببارد؛ با طراوت میشود، گیاهانش جوانه میزند، خوشبو و معطر میگردد. امروز کسانی که پای منبر نشسته بودند از کودکان تا کهنسالان با هر فرازوفرودی و با هر نکته و حدیثی، واکنشی، تأملی و تدبری میکردند. میخندیدند، میگریستند، سر در گریبان تفکر فرومیبردند، حتی با صدای بلند اعتراف میکردند و احساسات خود را با صمیمیت و سادگی همراه با خطیب رها میکردند. «گفتمان شیعی» و رسانهاش «منبر» نیاز به «مهندسی مجدد» دارد. این نیاز را قرار نیست شورایی درجایی تصمیمش را بگیرد یا نگیرد! این نیاز «زمانه» است، تکلیفش را جامعه مشخص میکند. به نظر من اهل منبر هر آنچه بیشتر به دانش «جامعهشناسی» و «مردمشناسی» مسلط شوند، قادر خواهند شد که مخاطب خود را «اقناع» کنند. امروز ابو نور کربلایی یک منبر اقناعی ارائه داد. او موفق شد فلسفه ارسال پیامبران و خاتمیت و ولایت را با استمداد از دهها مثال از متن زندگی مردم و برای مردم بازشکافی کند.
اهواز – لفته منصوری
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰