اسلام ستیزی در فضای مجازی!

امروزه با رشد و پیشرفت غیر قابل کنترل تکنولوژی ، بشر به سمتی پیش می رود که بتواند از زندگی خود بیشتر بهرمند شود. و در این بین اینترنت و دنیای مجازی توانسته است نقش بی بدیلی را در زندگی انسانِ امروز بازی کند و معنای “دهکده جهانی” (۱) را هرچه بیشتر به اثبات برساند. […]

امروزه با رشد و پیشرفت غیر قابل کنترل تکنولوژی ، بشر به سمتی پیش می رود که بتواند از زندگی خود بیشتر بهرمند شود. و در این بین اینترنت و دنیای مجازی توانسته است نقش بی بدیلی را در زندگی انسانِ امروز بازی کند و معنای “دهکده جهانی” (۱) را هرچه بیشتر به اثبات برساند. انتقال سریع مطالب و نوشته ها به صورت انبوه به وسیله شبکه های اجتماعی و برنامه هایی که بر روی اکثر قریب به اتفاق گوشی ها نصب می شوند ، این امکان را فراهم می آورند که مخاطب را در کمترین زمان از حوادث و اتفاقات پیرامون خود آگاه کنند.

9411x30x2x7613975455

در کنار فواید و منافعی که از نحوه استفاده از این ابزارهای اطلاع رسانی و به اشتراک گذاری وجود دارد ، مضراتی را نیز مترتب بر قشر کثیری از کاربرانی میکند که توسط سایر کاربران ، مورد تعرض قرار میگیرند. یکی از جنبه های استفاده ناصحیح از این ابزارها ، ارسال و به اشتراک گذاری تصاویر و مطالب متنوع به صورت کلان ، در توهین و تحقیر به قومیت ها ، و به طور اخص مردم عرب می باشد.

اگرچه طبق قوانین پلیس فتا(۲) در بند ج ماده ۲۱ طرح مسائل قومی- نژادی (۳) و تحقیر و توهین به عنوان مصادیق مجرمانه شناخته شده و گفته می شود که پیگرد قانونی دارد ، اما متأسفانه ، شاهد افزایش روزافزون این دست مطالب در فضای مجازی هستیم. این نوشتار به بررسی اجمالی علل ظهور این پدیده در فضای مجازی و کمک به بهبود این وضعیت در ایران می پردازد. قرن نوزدهم آغاز تحرک ملی گرایان است که با مقایسه عقب ماندگی ایران با توسعه و تحول غرب نظر مردم را به ملی گرایی نوین جلب کردند.این ملی گرایی هم از آغاز بر آن شد تا علل عقب ماندگی ایران را در ظهور اسلام اعلام کند و از همین نقطه، اندیشه باستان پرستی و والا انگاری تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام آغاز شد.(۴) ظاهراً استیلای تاریخی اسلام که با ورود عرب به ایران همراه بود ، در ذهن روشنفکری ایران چنان حساسیت هایی را در دوران جدید برانگیخته است که رد برجسته ای از آن در ادبیات معاصر ایران به وضوح دیده می شود.(۵)

با نگاهی گذرا به ادبیات معاصر ایران و نویسندگانی که خود ، بخشی از بدنه روشنفکری ایران هستند – همچون محمد علی جمال زاده ،میرزا آقا خان کرمانی و صادق هدایت ، شاهد بیشترین هجمه بر اسلام و قومیت های ایران و برجسته کردن هویت ایرانی از مسیر حقیرشماری دیگران هستیم و مطالعه آثار آنها تمایلات افسار گسیخته نسبت به ملی گرایی (که در حقیقت باستان پرستی است) را نزد روشنفکری ایران به وضوح آشکار میکند. مطمئناً نمیتوانیم تأثیر تئوری های نژاد پرستانه غربی معاصر را بر اندیشه ملی گرایی روشنفکری ایران نادیده بگیریم.(۶) از زمان مشروطه تا اوایل دوران رژیم پهلوی ، موضوع و محتوای مقالات ، روزنامه ها ، شعر ، رمان های تاریخی و ادبی همان قدر که متوجه فساد دولت ، عقب ماندگی اجتماعی و مجرم شماری قاجاریه است ، به ضدیت با روحانیت شیعه(۷) و تحسین زرتشت و بزرگ انگاری تمدن ایران پیش از اسلام نیز عنایت دارد.(۸)

همچنین در زمان رضا خان که چهره معاصر ایران تا حد زیادی نتیجه سیاست های اوست ، دولت با سردادن شعارهای ملی و پارسی و تبلیغات فرهنگی یادآور شکوه و عظمت امپراطوری پارسی ایران پیش از اسلام می شد و بدین سان ناسیونالیسم افراطی نوع رضا خانی زاده شد.(۹) از جمله سیاست های او که برخواسته از این نوع تفکر بود میتوان به ماجرای کشف حجاب ، تأسیس فرهنگستان زبان به منظور تصفیه زبان فارسی از کلمات عربی و ایجاد زبانی نامفهوم به نام ” فارسی سره ” و همچنین تغییر نام های جغرافیایی بومی مناطق مختلف – به خصوص نام های عربی بود(همچون تغییر محمره به خرمشهر که در اینجا هدف بررسی این موضوع نیست). پس از رضا خان و عزل وی در سال ۱۳۲۰ و روی کار آمدن محمد رضا ، پسر نیز شیوه پدر را در پیش گرفت و در خط مشی فرهنگی کشور هیچ تغییری پدید نیامد و کماکان ایدئولوژی ” آریا محوری ” تبلیغ می شد. این روند تا انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ادامه داشت . با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، تغییرات عمده ای در سیاست کشور نسبت به قومیت ها پدید آمد. ذکر موارد متعدد در قانون اساسی با تأکید به اسلام و قرآن کریم – و همچنین استفاده از زبان های محلی و قومی از نمونه این تغییرات است(۱۰).

در این دوره ، سعی می شد که مقالات ، کتاب ها ، اشعار و مطالبی که در روزنامه ها و مجلات به چاپ و نشر می رسید بر خلاف دوره مشروطیت ، در تأیید ارزش ساختار اجتماعی ایران با وجود قومیت های مختلف اعم از عرب ، ترک ، کرد و سایرین باشد و به آنها نه به عنوان تهدید بلکه فرصتی برای بازسازی روابط قومیت ها با حکومت نگاه شود. با این نوع نگرش ، تا حدود زیادی تفکرات ” آریا محوری ” و “باستان گرایی ” به حاشیه رانده و هر گونه ملی گرایی افراطی از طرف بدنه اجتماع ایران طرد می شد. متأسفانه عمر این دوره کوتاه بود و با آغاز جنگ ایران و عراق که خرابی های زیادی برای ایران و به ویژه خوزستان در برداشت شاهد عقب گردی فرهنگی بودیم.

دشمن متجاوز نماد یک کشور اسلامی – عربی بود و همین عامل فرصت دوباره ای به باستان گرایان و شوونیسم به جا مانده از تفکر رضا خانی داد تا با تصویر سازیِ حمله اسلام و عرب به ایران، دوباره یاد آور عقب ماندگی ایران شوند و به قول خودشان هیچ کس را جز مسلمانان و عرب ها مسئول نابودی تمدن کهن ایران ندانند اما این بار یک عامل و ابزار قدرتمند اثرات این حملات را به اسلام و عرب چند برابر می کرد و آن رسانه و فضای مجازی بود.. ذکر این نکته لازم و ضروریست که اگر جنگ های تاریخی اقوام و ملتها را با یکدیگر دلیل محض وحشیگری آنها بدانیم ، باید از حملات کوروش به ” بابل” ، کمبودجه به “مصر” ، داریوش و خشایار به “یونان” و… نیز سخن بگوییم(۱۱) رشد فزاینده و اپیدمیک اینترنت و گوشی های هوشمند و سهولت استفاده از نرم افزارها و همچنین عدم امکان شناسایی افرادی که از حساب های جعلی استفاده میکنند(البته برای سازمان ها و ارگان های اطلاعاتی، این امر ممکن است) ، این امکان را فراهم آورد که حملات با شدت و حدت بیشتری صورت بپذیرد و هرچه بیشتر اسلام و عرب مورد توهین واقع شود. صفحاتی که امامان معصوم (ع) و علمای دین را به سخره میگیرند بعضا تا چند میلیون نفر عضو و دنباله رو(۱۲) دارند.

صفحاتی که مرزهای توهین و تحقیر آن ها از قومیت ها بسیار فراتر رفته و به مقدسات کشیده شده است. بزرگ نمایی هرچه بیشتر ایران باستان و هتک حرمت به مقدسات و مقایسه مکرر پیامبر مکرم اسلام(ص) با پادشاهان آن زمان – ترویج شاهنامه خوانی به جای قرائت قرآن مجید – جعل اسناد تاریخی برای اثبات مطالب دروغین – نقل قول از احادیث و روایت های ائمه به اسم شخصیت های باستانی – داستان پردازی و تاریخ سازی برای اثبات برتری نژادی ، تنها جزئی از پروژه تمام نشدنیِ اسلام ستیزی و عرب ستیزی این کاربران است. شاهد و ناظر این سطور ، تنها با نگاهی گذرا و جستجو در فضای مجازی امکان پذیر است. تحقیق در این خصوص نگارنده را به احتمال وجود تشکیلاتی غیر سازمان یافته مجازی ، اما منظم برای تضعیف ریشه های اسلام در ایران با هدف ایجاد گسل بین اسلام و نسل جوان سوق می دهد.

چرا که اگر یک نسل را با ارزش های اسلامی بیگانه کردند ، آنگاه احقاق پروژه باستانگرایی ایران به سهولت صورت می پذیرد. استفاده از این فضاها و شبکه های اجتماعی شاید یکی از کم هزینه و کم خطر ترین روش ها برای این مقاصد می باشد.آنجا که امکان چاپ و نشر برای اینگونه تفکرات وجود ندارد فضاهای مجازی بهترین گزینه خواهند بود. همچنين نباید از این نکته غافل شد که گاهاً سیاست هایی در دولت های پیشین اتخاذ شد که بستری را در کشور به وجود آورد که باستان گرا ها بیش از پیش سعی در تفاخر به ” آریایی بودن ” کردند.چرا که دولت را با افکار خود هم سو و هم جهت می دیدند. از جمله این سیاست ها، آوردن منشور کوروش به ایران بود که بازتاب گسترده ای در جامعه مجازی ایران داشت. با مشروعیت غیر مستقیم دولت به فعالیت های باستان گراها ، در این دوره بیش از گذشته شاهد افزایش مجسمه ها، تصاویر ، تابلو ها و لوازم آرایشی بهداشتی با نقش و نگارهای ایران باستان بودیم.

افرادی که خود را سینه چاک و دلسوخته فرهنگ و هنر ایرانِ پیش از اسلام میدانند و بر تاریخ و تمدن اسلامی خط بطلان می کشند ، از قدرت فضای مجازی سوء استفاده کرده و ادبیات را در خدمت مقاصد خویش قرار میدهند و اقدام به سرودن و انتشار هجویاتی که سراسر توهین به اسلام است میکنند. به عنوان نمونه چندی پیش ، نوشته ای از طریق پیام کوتاه و فضای مجازی به شدت انتشار یافت که نشان از عمق بحران دارد:

چون که ما تاریخمان بر باد رفت / هستی و فرهنگمان بر خاک رفت

/ کاوه و آرش همانجا خاک شد / پهلوان کشورم عباس شد

/ جای کوروش را علی آمد گرفت / کل آن آتشکده آتش گرفت

/ نقش رستم تخت جمشید خاک شد/ کربلا و کاظمین آباد شد

/ رسم زرتشت را اگر دانی که چیست / عید ما جشن غدیر و فطر نیست

/ ای عزیزان جملگی همت کنیم / سنت اعراب خاکستر کنیم/

الفاظی چون ” عرب ملخ خور” ، ” عرب سوسمار خور” ، “عرب پا برهنه” ، ” عرب وحشی” ، ” تازی ” به کرات در نوشته های این افراد یافت می شوند،و همین عامل آغازیست برای نفاق و تفرقه افکنی. با نگاهی به آمار رسمی به این نکته پی میبریم که اکثریت جمعیت ایران را مسلمانان و چند میلیون نفر از جمعیت کشور را عرب ها تشکیل میدهند. اگر همه مهاجمان ضربات مهلکی به ایران وارد کردند ، چرا از میان آنان تنها عرب ها “وحشی” میشوند و اسکندر و چنگیز و هلاکو و تیمور ” نورچشمی”?! (۱۳) و این در حالیست که تمام این حملات نادیده انگاشته شده و فقط اسلام و عرب نشانه گرفته میشوند که این موضوع خود جای تحقیق و بررسی دارد. میتوان گفت که عده ای مغرض در اشاعه اینگونه افکار نقش مستقیم دارند و عده ای دیگر با پذیرفتن این توهمات خود ساخته ، در مقام دفاع از این توهمات ظاهر میشوند. بی شک هیچ انسان آزادی خود را از دیگری بهتر و نژاد خود را برتر نمیداند بلکه مهم “انسانيت” انسان ها است.

همچنین طبق فرمایشات کتاب آسمانی ای که برای بشریت نازل شده است ،همه، از قبیله ها و طوائف مختلف نزد خداوند برابرند و ملاک برتری انسان ها نزد حق تعالی ، تقواست. شرایط امروز کشور ایجاب میکند که همه در کنار هم و با احترام متقابل و به دور از نفاق و تفرقه افکنی زندگی کرده و از حقد و کینه هایی که بی دلیل نسبت به دیگر انسان ها از فرهنگ و نژاد متفاوت روا می داریم اجتناب کنیم. دشمن اصلی ایران ” خانگی” است و نشانه ای از آن همان احساسات نژاد پرستانه و نفاق افکن است که بیشتر از طریق فضای مجازی ابراز میشود . براستی اینگونه تعرضات که به صورت کلان اِعمال میشود خطری برای ” امنیت ملی” محسوب نمیشود? در گام اول برای بهبود بخشیدن به پدیده مزبور که تا به امروز نادیده انگاشته شده است ،لازم است که فرهنگ آفرینان اعم از نویسندگان ، مؤلفان ، استادان، شاعران ، هنرمندان و سایرین به بازخوانی صحیح تاریخ و فرهنگ بپردازند و به ایران به عنوان یک جامعه ” کثیر الملة ” نگاه كنند و با تأكيد بر ” وحدت كلمه” و “وحدت هدف ” در سایه دین مبین اسلام ، آسايش و امنيت را چه در دنيای واقعی و چه در دنیای مجازی محقق كنند که این مهم بدون مشارکت دستگاه های اجرایی به سختی امکان پذیر است.

مهدی مرزوق

 

پی نوشت :

(۱) به انگلیسی: Global Village اصطلاحی است که مارشال مک‌لوهان در توصیف آیندهٔ جهان، تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی به کار برد.

(۲) پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ایران یا پلیس سایبری ایران با نام مختصر فتا.

(۳) وجه تمایز نژاد و قوم در این است که نژاد به وراثت و طبیعت اشاره می کند ، ولی قوم به وابستگی های فرهنگی و اجتماعی و آموزش های بومی. (۱۰) اشاره به اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی دارد. (۱۲) به انگليسي : follower.

منابع :

(۴) عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران – ص۱۷.

(۵) همان – ص ۹.

(۶) Bayat-Philip, ” Tradition and change,” p.51

(۷) Kamshad,Modern Persian Prose Literature, pp.31-53.

(۸) Bayat-Philip, ” Tradition and change,” p.52

(۹) Bausani, The Persians , p.177. (۱۱) بحران هویت قومی در ایران ص ۲۴۱. (۱۳) همان ص ۲۴۲