سفیرغدیر ؛ برای زنده یاد دکتر جلیل محمودی!

معلم ام،برمن ببخش، وجودم همه چشم است اما تنها، لبخند تو را دیدم . وجودم همه گوش است اماتنهاطنین صدایت رابه خاطرسپردم.آدمم دیگر،احساسم دربندگلویم گرفتارآمده است،قلبم ارزانی هرچیزی است غیرتو معلمم،برمن ببخشای،راهی غیرازمرگ برای راه یافتن به تو نیافتم.اوزون چشمم تنها با مرگ توبسته می شود و پرده گوشم تنها با مرگ توبه لرزه در […]

معلم ام،برمن ببخش، وجودم همه چشم است اما تنها، لبخند تو را دیدم . وجودم همه گوش است اماتنهاطنین صدایت رابه خاطرسپردم.آدمم دیگر،احساسم دربندگلویم گرفتارآمده است،قلبم ارزانی هرچیزی است غیرتو معلمم،برمن ببخشای،راهی غیرازمرگ برای راه یافتن به تو نیافتم.اوزون چشمم تنها با مرگ توبسته می شود و پرده گوشم تنها با مرگ توبه لرزه در می آید.مرگ،چه واژه عجیب و غریب است

921751

سرو قامت،کوه دماوند، جامه سفید زیبنده وجودت ، باده ی مرگ نوش جانت باد حاج جلیل محمودی همکار عزیزمان شاغل در شهرستان باوی بعد از خدمات ارزنده شان در شهرستان و برگزاری هر ساله کلاس کنکور رایگان برای داوطلبان کنکور سراسری ورود به دانشگاه،درست درهمان روزدر همایشی که درشهرستان باوی برگزارگردیده بود به عنوان معلم خیرونمونه معرفی می شود و تنها ساعاتی بعد در شهرستان شوشتر درکارون غرق می شود و جنازه ایشان در روز عید غدیر و درست در روز اعلام نتایج کنکور سراسری شاگردانش بعد از طی ۵۰کیلومتر مسافت در زادگاهش ،و در محل خدمتش به خلق الله، در شهرستان باوی ازآب بیرون کشیده می شود. اگرنیک تکه های این جورچین را در کنار هم قراردهم باورش برایم سخت است،این حوادث به هیچ وجه نمی تواند تصادفی واتفاقی باشد.

ضمن گرامیداشت نام وخاطردیگرهمکارمرحوممان،مرحوم دکتررحمان علیمی وبه پاس نقش لبخندی که دوست وهمکارم حاج جلیل محمودی برخاطرم نشاند،برخودتکلیف می دانم که نقش قلمی بزنم،باشدکه به خودم یادآوری کرده باشم که مباداازجلیل های شهرم غافل بمانم.نام پدر بزرگوار مرحوم محمودی نعیم و والده مکرمه ایشان خیریه می باشد. چراجلیل چند روز باید مفقود الاثر بماند و در روز عید غدیر ظهور کند؟ جلیل من «مهدی» من است خبر از آخر الزمان دارد ،جلیل من«مسلمِ علی» من است، دعوت نامه غدیر در دست دارد،همان غدیری که در احادیث و روایات آمده است که شادی برشادی اهلبیت علیهم السلام ارزشش به مراتب بالاترازعزاداری برعزای آن هاست.ثوابی که برای بزرگداشت عید غدیر ذکر شده برای بزرگداشت هیچ کدام ازاعیاد و شهادت ائمه هدی علیهم السلام ذکر نشده است.

دراین روز به اطعام سفارش بسیارشده است وروزه گرفتن درآن ثواب بسیار عظیمی دارد. آری غدیر را باید جشن بگیریم،باید خبر کنیم همه عالم را بفهمند ما ایرانی ها چه چیزیمان است که انقدر غوغا هستیم، انقدر عاشورایی هستیم، انقدر امام زمانی هستیم، بدانند چرا ما شلوغ کردیم و در عالم،خلاف جریان عادی روز شنا کردیم و نظم نکبت بار فرعونی عالم را به هم زدیم.ماتربیت شده ی غدیریم،تاجهان راازشرظالمان پاک نکنیم،آرام نخواهیم نشست و مطمئن باشیدحتمااین کار را خواهیم کرد.همه ظالمان عالم بدانند به دست ما و فرزندان مابه قتل خواهند رسید.این قطعی است. ما هیچ یک ازخونخوارهای عالم رارها نخواهیم کرد مگراین که زورمان نرسد و کم کم داردزورمان می رسد. ظلم نکنند ،کسی به اسم صلح د رعالم جنایت نکند والا ما جنایت کاران را نابود خواهیم کرد . معلم ام، «قهرمانم ، پهلوانم » : قهرمان من نه فرهاد کوهکن است و نه شیرین پریشان گیسوی. پوریای من نه همنشین سهیل است،پوریای من ازجنس خاک است.قهرمان من بربالای کعبه اذان بلال نمی نوازد،قهرمان من معلم من است.پهلوان من بی وزن بی وزن است،پهلوان من انسان را از جامی کند، پهلوان من ،معلم من است. معلم ام،چه نیک خود را به پشته ی محمل غافلان غدیر نشاندی ،دست بلندکن ،فریاد کن : «من کنت مولا،فهذاعلی مولا» الایاایهاالبشر

«گوش دل بگشای،مهرغفلت بگسل،اسرافیل بدم،رستاخیزی به پاکن» درحجة الوداع زمانمان چشم برغدیر بستیم وسبقت گرفتیم،السابقون السابقون،زهی خیال باطل.ای وای علی ماندوچاهش نکندما…«واصحاب الشمال مااصحاب الشمال» یاعلی،«مقداد،سلمان،ابوذر و عمارِ»ما دیگر سرنمی تراشند، فاطمه ات رابرخداببخش وخلافتت رابه نااهلش سپارو…«فصبرصبراجمیلا» آدم بالاخره به مهدی جگرگوشه ات رجوع خواهدکردوتورابرمسندخلافت برحقت خواهدنشاند.بشریت،سرمی تراشدوبندبندوجودش راسنگفرش کوچه فاطمه ات خواهدکرد،آتش گلستان می شودودستگیره درحریرملائک خواهدشد.

معلم ام، بامن ازاین راز بگو، مگرباعلی محرم نبودی پس چرادرتشت دنیا با علی دست دادی؟ معلم ام،برما ببخش ،آه دربساط نداشتیم،کارمافقط کوباندن است،کوباندیم برجبینت مهرهزارآفرین را. پروازتادریا،دریاطعم معلم می دهد.قارون سخاوتمند، مرا درآغوش بگیر، دلم از آدم تنگ نظر،به تنگ آمده است. حاتم طایی،چه بزمی به پاکرده ای!!!چشمت روشن بااین چشم روشنی،قامتت سفره ماهی ها،قبول باشداطعام وجودت،راست بایست،لبخندبزن نه ماهیان آدمندونه آدم،ماهی. معلمم،اطعامت قبول،قیامت قبول،برایم ازصیامت بگو:آیابه مهمانان سفره ی وجودت یادندادی که صیام تنت رابه جای آرند؟

معلمم هنوزکتاب دینت نیمه بازاست، هنوزاذن لقب«خاتم المعلمین» به تونداده اند،«یاایهاالرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُك مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يهْدِى الْقَوْمَ الْكَفِرِينَ» ،گوش فلک سنگین است،فغان بکش مهجوریت غدیررا،حلاج واربرسردارفریادکش:«ای بست نشینان عزای ثارالله که گوشه چشم حسین شاهراه معراج شماست،بوی پیراهن یوسف می آید،تحت اسودالبیرق حسین،احرام حجة الوداع غدیر بربندید.در رکوع ازانگشترتان غافل نمانید و برفراز نیزه ی کربلای سجودتان فریاد«اناالحق»سردهید.»خاتم المعلمینم،«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»کنون برو،سبکبال پروازکن.  

ای ماهی برایم ذکریونس بخوان.من وتاریکی؟من وزندان؟ هرگز،«أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء»،«السلام علیک یاایها المنتظر». عبورازپل دنیا!!!کسرشان من است،هرگز!دلبندانم،ازپل وجودم عبورکنید،صراط مستقیم،شایسته قدوم من است. سفینة النجاة ، پهلو بگیر ، هنگامه ی ظهوراست،غدیر همین جاست ، ماهی ها فرود آیید، حلالم کنید ، باید رفت ، در نبودم دنیا تاریک است و آسمان ماهی باران ، «فتبارک الله احسن الخالقین از پرواز ماهی ها» سلام عزیزانم ، بر جا ،ابوذر، سلمان ،مقداد، عمار، خزیمه ، همه حاضر؟ «مسلم» ؟ آهان ، «هل من ناصر ینصرنی» به شام برده است . کارنامه ها در دست راست ، باهم می خندیم ، بچه ها،«زبیر» را نمی بینم. ای آدمیان بگیرید،دستانم دیگرتاب ندارد،صدف دل واکنید، بگیرید « مروارید غدیر » است. بابا آب داد : شأن نزول آیه« … وَ أَوفُوا بِالعَهدِ إنَّ العَهدَ كانَ مَسئُولـاً » سلام ، آبت زمزم است ، طعم کوثرمی دهد. ای زمین دم فروبند،من غسلم رابازمزم بابایم اداخواهم کرد و درشجره ی تنعیم بابایم رخت احرام خواهم بست و در خیریه مادرم طواف خواهم کرد . ای زمین دم فروبند ، کافورم شیر مادر و لحدم سینه مادرم است. .. مادرم ، آرام جانم برایم به لالایی بایست ، بخوان مادر، برایم قرآن بخوانَ : « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلی رَبِّكِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی». زمینیان برگه ها بالا،ملائک ، هیس ، همه سکوت ، املا می گویم : «اشهدان علیا ولیا و حجة الله»،

نقطه سرخط بسم الله الرحمن الرحیم»سلام محبوبم، زمین،دریا و آسمان غُرُق درس من است،آدمیت بس است دیگر،بیابگیر،برات ازسنجش غدیر علی دارم ،اجازه است میز اول بنشینم؟ محبوبم برایم معلمی کن. سلام بنده من بفرمائید،دم درنه،کلاس بهشتم رابرایت آب وجاروکرده ام.فقط میزدوم لطفا،«خیریه ام»هنوزآدم است.جلیلم،شب جمعه که به دیدارمادرت خواهی رفت،به بندگان من بگو پیامی ازخدابرایتان آورده ام:«چندصباحی بیش درسینای من نیستید،پس تامی توانیدکشت کنیدوذخیره کنیدومراقب کینه کاهنان باشید،گاه امتحان نزدیک است.مراقب ،دیده بینادارد،چشم هادرویش،تقلب هرگز» معلمم،برماببخشای،جبریل وجودم دیگر،اذن به بارگاه توندارد،خواهدسوخت،بالابرو،معراج کن. معلمم،برمن ببخشای،آدمم دیگر،جانمازم غفلت ومهرم پنجه حسرت. خداحافظ معلمم کاسه آبم تاب دریای تو را ندارد،ولی به پاس مهربانی هایت تندیسی ازتوخواهم ساخت وبرسردرمحراب چشمانم حلقه آویزمی کنم وبادریای چشمانت وضوخواهم ساخت وباغزل صدایت اذان عشق خواهم سرود و در بلندای معراجت به نمازخواهم ایستاد،«اشهدان علیاولی الله».رکوعم علی،سجودم علی.سلامم …سلام بر غدیر

محسن خدادادی آرپناهی

معاون دبستان استثنایی نشاط شهرستان باوی