سروده ای بياد آیت الله شهید “نِمر باقر النمر” /عبدالامیر ریاحی

بمناسبت شهادت فقیه مجاهد و عالم با بصیرت ،شیهید علامه شیخ نمر باقر النمر سروده ای زیبا و حماسی با نام “ببر جزیره”از شاعر گرانقدر خوزستانی عبدالامیر ریاحی در تجلیل از مقام شامخ این دانشمند شهید بدستمان رسیده که تقدیم همه خوانندگان عزیز می کنیم: شغالی در جزیره بود حاکم شغالان همره و جملگی ظالم […]

بمناسبت شهادت فقیه مجاهد و عالم با بصیرت ،شیهید علامه شیخ نمر باقر النمر سروده ای زیبا و حماسی با نام “ببر جزیره”از شاعر گرانقدر خوزستانی عبدالامیر ریاحی در تجلیل از مقام شامخ این دانشمند شهید بدستمان رسیده که تقدیم همه خوانندگان عزیز می کنیم:

شغالی در جزیره بود حاکم
شغالان همره و جملگی ظالم
همه از جور او در آه وافغان
یکی بیمار ، یکی افتاده زندان
یکی از ترس ساکن کوی غربت
یکی از فقر ساکن کوی تربت
در آن خاکی که افتاده ز افلاک
همان خاک مقّدس ، مردم پاک
شنيدم من یکی فرزانه می گُفت
که برخیزید ، نیست هنگامه ى خُفت
یکی ببر غمگین از زمانه
غمی از ظلم وجور خودسرانه
بگفتا ای شغال پست فطرت
کمی هوشیار شو ای مست قدرت
همه پستی ، رذالت بر تو لایق
ستم کمتر روا کن بر خلایق
شغال پیر ازین گفته برآشفت
شغالان را بفکر چاره ای گفت
که این ببر مزاحم را به حیله
بباید کرد زندان پشت میله
به زندان اندرون شد ببر بیشه
غم و اندوه مردم شد همیشه
شغالان جزیره کیف کردند
به عیش و نوش ثروت حیف کردند
شغال پیر گفت ، خوابی ندارم
تحمل رفت ، دگر تابی ندارم
بباید کُشت اینک ، ببر عاصی
همه آسوده باشیم در خلاصی
شغالان با خبیثان شور کردند
همه تایید ظلم و جور کردند
به کین کُشتند آن ببر ژیان را
همان ببر دلیر ، آتش زبان را
و من با چشم خود دیدم که فردا
چه آشوبی بپا گردد ، چه غوغا
همه ببران غرنّده بیایند
همه چنگال ودرّنده بیایند
بساط ظلم برچینند ازآن خاک
همان خاک مقدّس ، مردم پاک
و تو ببر جزیره شاد گردی
تو ای مُلک و وطن آباد گردی
الاحقر: عبدالامیر ریاحی94/10/14

* یادآوری : نِمر واژه ای عربی و در فارسی بمعنای ببر می باشد