برای غربت پیامبر(ص) و مظلومیّت حسن (ع) / صادق تمیمی
همه جا غم است و ماتم،،، گویی توفان آسمان و زمین را در نوردیده… امشب صدای سکوت مدینه غمگین است،،، بغضی سنگین بر گلو و داغی بزرگ بر دل سنگینی میکند… کاش میشد سر به دیوار «بقیع» نهاد و از اعماق وجود گریست؛ برای سکوت علی ، برای گریههای زهرا ، برای غربت پیامبر ، […]
همه جا غم است و ماتم،،،
گویی توفان آسمان و زمین را در نوردیده… امشب صدای سکوت مدینه غمگین است،،، بغضی سنگین بر گلو و داغی بزرگ بر دل سنگینی میکند…
کاش میشد سر به دیوار «بقیع» نهاد و از اعماق وجود گریست؛
برای سکوت علی
، برای گریههای زهرا ، برای غربت پیامبر ، برای فرداهای حادثه سازِ مدینه، برای مظلومیّت حسن ، برای تنهایی حسین ، و برای …
مگر میشود گریه نکرد؟
مگر میشود، منبر پیامبر را زیر پای “ناپاکان” دید و فریاد نزد!!!
مگر میشود در برابر فریاد نخلهای «فدک» نگریست…
آه اگر تاریخ، زبان به شِکوه بگشاید!!!
وای اگر تاریخ، پرده از اسرار درونی بردارد!!!
یا رسولاللّه :
میروی اما زمین، بعد از شما اندوهگین میشود…
یا رسولاللّه:
امروز ماتمسرای دل را به نامتان سیهپوش کردم و نام مبارکتان را با درود و تحیّت بر زبان جاری میسازم…
سرشار از اندوهت، با مویههای غریبانه زهرا،،،
با گریههای جانکاه علی با بیقراری جبریل و با شور و غوغای فرشتگان، همراه میشوم…
درود خداوند، بر شما، بر زندگیات، بر روشنایی راهت، بر عروج روحانی و رستاخیز جسمانیات!!!
ای رسول رحمت:
درآمیختن شهادتت با شهادت دو فرزندت سنگینی مصیبت را افزون نموده…
✋سلام دوست عزادار و محزون…
صمیمانه ترین تسلیت هایم را که برگرفته از اعماق وجودم است را تقدیم شما محبان رسول الله و خاندان پاکش میکنم…
پنجشنبه ۱۹ آذر ۹۴
▪▪▪▪▪▪تمیمی▪▪▪▪
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰