بیاد حضرت رقیه! / محمد چوپان

انسانها آفریده شده اند تا تکیه گاه یکدیکر باشند …. تا همدیگر را دوست داشته باشند…. تا وفای به عهد و مهربانی را پاس بدارند…. اساسأ فلسفه آفرینش ما این است که پشت به پشت هم برویم تا خدا….. همه اینها اما در افق عالمتاب نینوا وارونه شد…. آنجا که حرمت آب بیش از انسانها […]

انسانها آفریده شده اند تا تکیه گاه یکدیکر باشند …. تا همدیگر را دوست داشته باشند…. تا وفای به عهد و مهربانی را پاس بدارند…. اساسأ فلسفه آفرینش ما این است که پشت به پشت هم برویم تا خدا….. همه اینها اما در افق عالمتاب نینوا وارونه شد…. آنجا که حرمت آب بیش از انسانها گردید ! و عشق ، سری شوریده بر پیکر داشت !

43668433992966244593

آنجا که سپاه عظیم جهالت ، اسارت زنان و دختران را فتح الفتوح تاریخ قلمداد میکرد…. و آنجا که دخترکی بی پناه ، در کنج خرابه با دلی که شکسته بود و اشکی که از دیدگان میبارید نیمی از پیکر عاشقی را در بر گرفت و آسمانی شد تا علاوه بر “کربلا” ، “شام” نیز بهای دور شدن انسان را از انسانیت بپردازد….. و این قصه همچنان ادامه دارد

آری ، کربلا و شام و مدافعان شان ،همچنان مدافع حریم انسان و انسانیت اند… مردانی از جنس نور که تفسیر خدایند و ترجمان انسانیت… مردانی که دخترکان ۳ ساله و دلهای خویش را همزمان بخدا میسپارند و میروند تا غزل انسانیت و حدیث “رقیه” را پایانی نباشد…. 

سلام دوست متعهد من….. ضمن عرض تسلیت بمناسبت شهادت نازدانه حسین ، حضرت رقیه ،آرزو دارم گوهر انسانیتت همواره درخشنده و وجودت نازنین ات ، تجلی مهر خداوندی باشد.

سه شنبه ۲۶ آبان ۹۴ ©چوپان©