برای مرتضی سجودی،انسانی که دیروز از دور شناختم ! / لفته منصوری

دیروز از سوی دفتر حفظ و هدایت استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز تماسی با دخترم مُنا گرفتند و خبر پذیرش بدون کنکور ایشان به مقطع کارشناسی ارشد، بخاطر معدل بالا در مقطع لیسانس مهندسی عمران را به ایشان داده و خواستار مراجعه به دانشگاه جهت ثبت نام شدند. این خبر برای خانواده ما مسرت […]

دیروز از سوی دفتر حفظ و هدایت استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز تماسی با دخترم مُنا گرفتند و خبر پذیرش بدون کنکور ایشان به مقطع کارشناسی ارشد، بخاطر معدل بالا در مقطع لیسانس مهندسی عمران را به ایشان داده و خواستار مراجعه به دانشگاه جهت ثبت نام شدند. این خبر برای خانواده ما مسرت بخش و بهجت زا بود. من ذوق زده و خوشحال به همراه دخترم به دانشگاه رفته و با شخصیتی جذاب، پرانرژی، کارکشته، علاقمند، و دلسوز دانشجویان فارغ از اینکه چه کسی هستند؟ از چه طبقه ای، از چه شهری؟ از چه قومیتی؟ از چه جنسی؟ و … مواجه شدم.

IMG-20150708-WA0194

دفتر پر ازدحام و شلوغ او حکایت از سیاست «درهای باز» واقعی و نه تصنعی داشت! به شخصیت دانشجو احترام می گذاشت و فرآیند کار اداری را چون پدری مهربان برای او توضیح می داد! هر گاه گرهی در کار دانشجو می افتاد صمیمانه و بدون منت گذاری حلش می کرد! از برخورد و رو در روشدن با کارشناسان و کارمندان زیر مجموعه اش و دانشکده ها بخاطر راه افتادن کار دانشجو ابا نمی کرد! پشت میز کارش بند نمی شد و چون نامه رسانی چابک برخی از کارهای دانشجویان را که احساس می کرد با مانع مواجه می شود، خود انجام می داد! در دقایق پایانی وقت اداری چند نفر از دانشجویان از جمله دخترم نیاز به یک برگ فتوکپی داشتند، به اتاق زیراکس آموزش که خدمات عمومی در قبال اخذ وجه ارائه می داد مراجعه کردند؛ گفتند دستگاه خراب است. به سوی او بازگشتند و بی هیچ منتی فرم های بچه ها را جمع کرد و از اتاق دیگری و از دستگاه اختصاصی آموزش فتوکپی گرفت و کار دانشجویان را راه انداخت! اذان ظهر در محیط دانشگاه پیچید و موذن روزه داران را به نماز فراخواند، اما او در میان ازدحام دانشجویان گاه روبروی مانیتور کامپیوتر، و گاه گوشی تلفن به دست، و گاه با دستان پر از کاغذ برای امضا به این اتاق و آن اتاق در تکاپو بود! او فضیلت نماز اول وقت را از دست داد تا دل دانشجویی نشکند! او راز و نیاز با خدای خود را به تعویق انداخت که خراشی به دل عیال الله نیفتد! من در مقابل این مرد احساس کوچکی کردم! بی پیرایه باید بگویم این انسان مرا درگیر شخصیت فرهمند خود کرد!

دیشب در بهترین لحظاتی که با خدای خود داشتم مرتضی سجودی را دعا کردم. کسی که فقط و فقط دیروز از دور او را شناختم! مرتضی سجودی معاون مدیر خدمات آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز مرد 49 ساله با 21 سال سابقه کار و دارای مدرک کارشناسی ارشد! مردی که تا این لحظه حتی اسم کوچکش را نمی دانستم و این اطلاعات و عکس او را از پروفایل اش از سایت دانشگاه شهید چمران گرفتم.

دیروز مرتضی سجودی مرا به یاد پایان نامه کارشناسی ارشد انداخت که با موضوع از خود بیگانگی در بین کارکنان بود. در مقدمه فصل اول نوشته بودم:بنای تمدن بشری؛ نهادها، ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، توسعه صنعت و تکنولوژی، علم و هنر همه بروز خلاقیت و استعدادها و توانایی های بشری است که طی قرن ها از طریق فرایند کار به منصه ظهور رسیده است. این اعیان خارجی که ساخته دست بشریت هستند، پس از پیدایش و تکوین، خود را بر انسان تحمیل می کنند. تا بدانجا که آفرینندگان خویش را آفریده و مخلوق خویش می پندارند. به این ترتیب انسان خود آفرین و جامعه آفرین، مقهور محصولات کار خود، که در عینیت و شیئیت به صورت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و نهادها و … در آمده اند، می گردد.

این اعیان خارجی، پس از بوجود آمدن همچون قفسی انسان را در برمی گیرند، چون زنجیری به دست و پای انسان می پیچند، و انسان را تا حد یک شیء همچون چرخ دنده های کوچک ماشینی تقلیل داده و به عبارتی انسان را به قول سی رایت میلز به یک آدم آهنی بشاش (رباط) و به زعم مارکوزه «انسان تک ساحتی» و به تعبیر رنه گنون یک «انسان کاسته شده» و به گفتار شاندن «انسان دوری» (تولید برای مصرف، مصرف برای تولید) تبدیل کرده و زندگی انسان را تحت قیود تعینات خویش در می¬آورند. در این شرایط است که انسان دچار ناتوانی، بی اقتداری، بی معنایی و نابسامانی و بی هنجاری شده و نهایتاً در معرض «بیگانگی» قرار می گیرد.

احساس نارضایتی و عدم علاقه به کار در محیط های کاری از سوی کارکنان از مصادیق مهم قابل مشاهده در سازمان ها، نهادها و ادارات است. گاه به نظر می رسد مشاغل اداری مانند وظیفه ای شاق و مستمر بر دوش افراد سنگینی می کند، به طوری که در بسیاری از موارد تمام معضلات و دغدغه ها تنها هنگام کار به آنها روی می آورد و وقتی از محل کار خارج می شوند گویی شخص دیگری هستند. به این ترتیب، به نظر می رسد که حضور کارمندان در محیط کارشان کیفی و ملموس نیست و به تعبیری، این حضور بیانگر اجبار به ادامه شغلی است که تنها گذران زندگی ادامه ی آن را توجیه می کند. هر چند تعمیم دادن این نوع رفتارها خطاست. اما می توان گفت جریان انفعالی برخی نظام های شغلی، از عوامل متعدد و پیچیده ای که به هم تنیده اند، ناشی می شود و در این میان، عامل نیروی انسانی به عنوان فاعلان و فعالان و گردانندگان این بخش از اهمیت بسزایی برخوردار است که همواره در معرض نوعی از بیگانگی با اطلاق جامعه شناختی «بیگانگی شغلی» یا «بیگانگی از کار» است.

من به خواهر فرهیخته سرکار خانم شفیعی مدیر محترم روابط عمومی دانشگاه شهید چمران پیشنهاد می دهم در روز کارمند ابتکاری به خرج دهند تا دانشجویان، کارمند برتر دانشگاه را انتخاب و معرفی کنند. اگر این الگو در دانشگاه اجرایی شد و به دیگر سازمان ها دولتی معرفی شد؛ شاید بتوان آینده امید بخشی در ارتقاء نقش و جایگاه مردم به عنوان «ارباب رجوع» باشیم.

لفته منصوری