یک منبر و سه نکته ساده!

دکتر لفته منصوری :دیشب به‌اتفاق دوست ارجمند و گرامی‌ام حاج جلیل حمیدی توفیق حضور در روضه‌ای باعنوان «شب‌های بی مادری» در منزل شهید عبدالزهرا التمیمی (حسین‌زاده) ابو صادق در روستای بندقیر یافتیم. علاوه بر اینکه از سخنرانی مفید و ارزشمند حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین دکتر خلیل امیری‌فرد بهره بردیم، سه نکته به ظاهر کوچک اما از منظر روان‌شناسی […]

دکتر لفته منصوری :دیشب به‌اتفاق دوست ارجمند و گرامی‌ام حاج جلیل حمیدی توفیق حضور در روضه‌ای باعنوان «شب‌های بی مادری» در منزل شهید عبدالزهرا التمیمی (حسین‌زاده) ابو صادق در روستای بندقیر یافتیم. علاوه بر اینکه از سخنرانی مفید و ارزشمند حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین دکتر خلیل امیری‌فرد بهره بردیم، سه نکته به ظاهر کوچک اما از منظر روان‌شناسی اجتماعی دارای اهمیت، توجه مرا جلب کرد:

۱- افراد غریبه (غیر از اهالی روستا) وقتی وارد مجلس می‌شدند، به هرطرف مضیف که دورتادور آن جمعیت به متکاها تکیه داده بود‌ند، می‌رفتند؛ به تعداد میهمان وارد شده، افراد بومی با سرعت از جای خود برخاسته و فارغ از سن میهمانان که ممکن است حتی کوچک‌تر از آنها باشند، جای خود را با احترام به آ‌ن‌ها داده تا با راحتی و آسایش بیشتر به متکاهای دورتادور دیوار تکیه داده و وسط مجلس ننشینند!

۲- علیرغم گفتگوهای با صدای بلند خصوصاً بین جوانان و نوجوانان که در داخل مجلس و حیاط خانه و بیشتر از همه بین متصدیان چای و قهوه و پذیرایی شنیده می‌شد، وقتی منبر آغاز شد سکوت کاملی بر مجلس حکم‌فرما گشت و همه افراد حتی کودکان وارد مضیف شده و به سخنرانی منبری به‌دقت گوش می‌دادند.

۳- کفش‌های میهمانان را در حیاط منزل به‌‌ترتیب ورود آن‌ها، تنظیم کرده و صف داده بودند و هنگام خروج بدون هیچ مشکلی، هر کس کفش خود را به‌پا نموده و مجلس را ترک می‌کرد.

اگر از نکته سوم که می‌تواند ناشی از مدیریت صاحب مجلس باشد، بگذریم؛ اما نکته‌ی اول و دوم بایستی ریشه فرهنگی در مردم روستای بندقیر داشته باشد! این آداب اجتماعی ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی قوی دارند و البته یک ثروت تاریخی محسوب می‌شوند، به‌نظر ساده می‌رسند اما عمیق، پر بار و ذیقیمت‌اند! ابن خلدون معتقد است اصل و گهواره اجتماع و تمدن و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آن‌ها در زندگی بادیه نشینی و روستایی نهفته است. به‌درستی که اصالت‌های فرهنگی را باید در روستاها بیابیم.