جان دانش آموزان مهم تر است

عباس ظهیری:جامعه امروز ایران به هواپیمای ساقط شده‌ای می ماند که در آن جامعه همیشه “خلبان مقصر” است و دولت و پروتکل‌هایش به “هواپیمای دارای نقص فنی” می ماند. در حالی که دولت برای پیشگیری از اعتراضات عمومی ناشی از فقر و بی کاری در حال دست و پا زدن است و حتی به توصیه […]

عباس ظهیری:جامعه امروز ایران به هواپیمای ساقط شده‌ای می ماند که در آن جامعه همیشه “خلبان مقصر” است و دولت و پروتکل‌هایش به “هواپیمای دارای نقص فنی” می ماند. در حالی که دولت برای پیشگیری از اعتراضات عمومی ناشی از فقر و بی کاری در حال دست و پا زدن است و حتی به توصیه های بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا توجه نمی کند ، انتظار دارد مردم با تحمل تمام هزینه ها، تاوان این بی توجهی دولت را نیز پرداخت کند و در نهایت باز هم آنها مقصر همه گیری بیماری معرفی شوند.

افتتاح زودهنگام بازارها و فعالیت های اقتصادی بدون زمینه سازی های لازم و اصرار بر برگزاری کنکور و مراسمات مذهبی بدون توانایی کنترل احساسات مذهبی مردم موج عظیمی از مرگ را در آینده نزدیک به مردم تحمیل کرده است.عادی نشان دادن شرایط نیز باعث شده است مردم بی گدار به مسافرت و گشت و گذار بپردازند و بر حجم مرگ های کرونایی بیافزایند.در این میان داستان پروتکل های بهداشتی برای فعالیت مدارس مضحک ترین فاجعه پیش روست.دولت و وزارت آموزش و پرورش در حالی به بازگشایی زودهنگام مدارس کمر همت بسته است که مدارس به دلیل ناتوانایی های مالی از فراهم سازی ساده ترین لوازم عادی بهداشتی (در حد دستشویی های تمیز) هم ناتوان هستند.

کدام مدرسه توانایی تهیه الکل و ماسک و مواد ضدعفونی آن هم به شکل روزانه را خواهد داشت؟ کدام مدرسه می تواند خطر این بیماری را به دانش آموزان ۷ و ۸ ساله بفهماند؟ کدام مدرسه می تواند به مدت ۹ ماه آن هم به شکل لحظه به لحظه بر تماس جسمی و ارتباطات پر ریسک کودکان و نوجوانان نظارت کند؟ کدام مدرسه توانایی آن را دارد روزی بیش از ده بار میز و صندلی و سطوح مختاف مدرسه را ضدعفونی نماید؟ با کدام نیرو؟ با کدام بودجه؟

تکیه دولتمردان بر اجرای دستوری ضوابط بدون در نظر گرفتن مقدمات لازم منجر به گسترش مرگ و میر در بین فرزندان مردم خواهد شد.بسیاری از مردم حاضر به فرستادن فرزندان خود به خرابه هایی نیستند که اسم مدرسه بر آنها گذاشته شده است اما همان اندک مردمی که اقدام به این کارخواهند کرد اتفاقا جزو مجموعه ای هستند که یا از سر نادانی یا به دلیل اهمال کاری خطرناک ترین افراد جامعه در گسترش بیماری به حساب می آیند و حضور آنها در مدارس پیام آور موج سهمگین مرگ در یک یا دو ماه آینده خواهد بود.

در این شرایط هر کدام از دانش آموزان به عنوان ناقل و منتشر کننده بیماری، خانه ها و محلات و شهر ها و روستا ها را آلوده کرده و تبدیل به جهنمی از بیماران و مبتلایان خواهند نمود.بی شک با افزایش فاجعه بار مرگ و میر دولت به بهانه واهی “عدم رعایت پروتکل ها توست مردم!!!” پناه خواهد برد و خود را از هر گونه مسئولیت پذیری مبرا خواهد نمود.در این شرایط تنها منجیان جامعه از این فاجعه عظیم “معلمان” خواهند بود. معلمان و مدیران و معاونان مدارس باید ضمن حضور در مدارس، به آگاه سازی مردم بپردازند و از حضور دانش آموزان در مدارس جلوگیری نمایند.

در شرایطی که دولت فقط به فکر کنترل اعتراضات مردم و افزایش دخل خود از محل درآمدهای مالیاتی است و وقعی به تعداد مرگ و میر مردم یا فشار طاقت فرسا بر پرسنل بیمارستانی نمی گذارد، عدم انجام این مهم توسط فرهنگیان و کم کاری در این زمینه به بهانه اجرای دستورات دولت گناهی نابخشودنی خواهد بود که بی مبالاتی فرهنگیان نسبت به دردهای جامعه را در حافظه تاریخی مردم خواهد نگاشت.

اصرار فرهنگیان بر عدم حضور در مدارس نیز باعث خنثی شدن اثر آنها در این مساله به بهانه تنبلی و اهمال کاری فرهنگیان خواهد شد . لذا کلیه منجیان فرهنگی می بایست با حضور مستمر در مدارس و پیشگیری از حضور فرزندان و آینده سازان کشور در مدارس هم دهان یاوه گویان را ببندند و هم دین خود به جامعه را ادا نمایند.#جاندانشآموزانمهمتراست. و هیچ بهانه ای حتی “تحصیل علم” نیز نمی تواند باعث شود این جان ها به خطر بیافتد.ما به دانش آموزان “علم” می آموزیم تا به آنها یاد دهیم از جان خود و دیگران محافظت نمایند و جامعه ای که در آن “انسان” مهمتر از منافع دولت هاست را در حافظه شان می کاریم اکنون چگونه رفتاری متناقض با این اهداف را به اسم علم آموزی و ادب آموزی بر آنها و خانواده هایشان تحمیل نماییم.