حجةالاسلام فیاضی:ولایت “علی (ع)” صراط مستقیم است که خداوند ما را به پیروی از آن فرامی خواندا

ولایت امام علی (ع) صراط مستقیم الهی است که خداوند ما را به پیروی از آن فرا می خواند.پروردگار عالم نام علی (ع) را از اسم خود مشتق ساخت و علی گذاشت.از وجود نازنین امام علی (ع) می توان به وجود خداوند متعال پی برد.به گزارش خبرنگار پایگاه خبری عصر ما آیین سالگشت شهادت امیر […]

ولایت امام علی (ع) صراط مستقیم الهی است که خداوند ما را به پیروی از آن فرا می خواند.پروردگار عالم نام علی (ع) را از اسم خود مشتق ساخت و علی گذاشت.از وجود نازنین امام علی (ع) می توان به وجود خداوند متعال پی برد.به گزارش خبرنگار پایگاه خبری عصر ما آیین سالگشت شهادت امیر مومنان حضرت علی (ع) همزمان با شب 21 ماه مبارک رمضان با مشارکت گسترده شهروندان خداجوی اهواز در حسینیه شهدای شمخانی این شهر با شکوه و نظم خاصی برگزار شد.در این مراسم حجةالاسلام و المسلمین فیاضی از فضلای حوزه علمیه قم با بیان برخی آیات و روایات به تبیین ابعاد وجودی حضرت امام علی (ع) پرداخت.

0000

فیاضی با بیان روایتی از رسول گرامی اسلام (ص) به اهمیت معرفت مولای متقیان در تقویت ایمان و باور انسان ها گفت:شخصیت امام علی (ع) بگونه ای جامع و کامل است که می توان از وجود نازنین ایشان به وجود باریتعالی پی برد.یکی از نویسندگان بنام ما در کتابی می نویسد”ایمان علی به رسول خدا (ص) دلیل بسیار روشن و برهان قاطعی بر صحت و راستی رسالت پیامبر اسلام (ص) است” در همین راستا پیامبر گرامی ما خطاب به مولا علی (ع) می فرماید:«یا علی ماعرف الله حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیرالله و غیری; ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختنش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناختن توست، جز خدا و من .»و یا در جای دیگر فرمود: «یا علی لایعرف الله تعالی الا انا و انت و لایعرفنی الا الله و انت و لایعرفک الاالله و انا; ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من .»

وی افزود:حضرت علی چیزی را را می دید و می شنید که پیامبر مهربان ما نیز می شنود و می نگرد.در روایت داریم که حضرت علی فرمود:«و قد علمتم موضعی من رسول الله- صلی الله علیه و آله- بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة، وضعنی فی حجره و أنا ولد یضمّنی إلی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسّنی جسده و یشمّنی عرفه… و لقد کنت أتّبعه اتّباع الفصیل أثر أمّه یرفع لی فی کل یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به ولقد کان یجاور رسول الله صلی الله علیه وآله فی کل سنة بحراء فأراه و لایراه غیری… أری نور الوحی و الرسالة و أشمّ ریح النّبوة. و لقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحی علیه- صلی الله علیه و آله- فقلت: یا رسول الله! ما هذه الرّنة؟ فقال:هذا الشیطان أیس من عبادته. أنک تسمع أسمع و تری ما أری إلا انّک لست بنبی و لکنّک وزیر و إنک لعلی خیر…» شما می‌دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندیم با او در چه نسبت است.آن گاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویش جا داد و مرا در بستر خود می‌خوابانید، چنانکه تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوش خود را به من می‌بویانید. و من در پی او بودم در- سفر و حضر- چنانکه شتربچّه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای بر پا می‌داشت و مرا به پيروی آن می‌گماشت. هر سال در حراء خلوت می‌گزید، من او را می‌دیدم و جز من کسی وی را نمی‌دید… آن هنگام روشنایی وحی و پیامبری را می‌دیدم و بوی نبوّت را می‌شنیدم. من هنگامی که وحی بر او(ص) فرود آمد آوای شیطان را شنیدم.گفتم: ای فرستاده خدا این آوا چیست؟ گفت:«این شیطان است که از آن که او را نپرستند نومید و نگران است. همانا تو می‌شنوی آنچه من می‌شنوم، و می‌بینی آنچه را من می‌بینم، جز این که تو پیامبر نیستی و وزیری و بر راه خیر می‌روی- و مؤمنان را امیری-.»گاه پیامبر سر بر دامن علی(ع) نهاده، آیات وحی را فرا می‌گرفت و هر آنچه خدایش تعلیم فرموده بود به او نیز می‌آموخت و هزار باب در هزار باب از علم و دانش بر او گشود14. آیه‌ای از قرآن بر او فرود نیامد، جز آنکه بر علی(ع) خواند و املا کرد و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابهش را به او تعلیم داد. 15و چنین بود که امام(ع) بر فراز منبر خطابه می‌فرمود:«سلونی فوالله لاتسألونی عن شیء الا أخبرتکم، سلونی عن کتاب الله فوالله ما من آیة الاّ و انا أعلم بلیل نزلت ام بنهار ام فی سهل ام فی جبل.»

حجةالاسلام و المسلمین فیاضی اظهار داشت:علی علیه السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود . کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود . هم اندیشه ای عمیق و دور رس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار . کمال جسم و کمال روح را توام داشت . شب، هنگام عبادت از ماسوی می برید و روز، در متن اجتماع فعالیت می کرد . روزها چشم انسانها مواسات و از خودگذشتگیهای او را می دید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانه اش را می شنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانه اش را می دید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانه اش را می شنید . هم مفتی بود و هم حکیم; هم عارف و هم رهبر اجتماعی; هم زاهد بود و هم سرباز; هم قاضی و هم کارگر; هم خطیب بود و هم نویسنده و بالاخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش .»