جناب نماینده، چرا فعالان سیاسی مرتبط به معاندان را معرفی نمی کنید ؟!

یوسفی نماینده مردم اهواز در واکنش به حمله ی ددمنشانه ی ۳۱ شهریور که منجر به شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از هم وطنان بی گناه گردید، گفت:<< همان بازیگران سیاسی که الان به عنوان معاند در خارج از کشور هستند حال اغلب آنها در استان خوزستان به عنوان فعالین سیاسی در حال فعالیت […]

یوسفی نماینده مردم اهواز در واکنش به حمله ی ددمنشانه ی ۳۱ شهریور که منجر به شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از هم وطنان بی گناه گردید، گفت:<< همان بازیگران سیاسی که الان به عنوان معاند در خارج از کشور هستند حال اغلب آنها در استان خوزستان به عنوان فعالین سیاسی در حال فعالیت هستند و باید موضع خودشان را نسبت به وقایع اتفاق افتاده در استان خوزستان مشخص کنند >>.از دیدگاه نگارنده سخنان فوق سخنانی بسیار بسیار تامل برانگیز، تشنج زا و غیر منطبق بر موازین قانونی و اخلاقی و متضاد با منافع کلان ملی تلقی می شود. نوشته ی پیش رو در حقیقت تعقیبی مبسوط بر عمق و ماهیت سخنان نماینده ی مذکور است که توجه شما عزیزان را به آن جلب می نمایم:

گفتار و کلام یا نوشتار بخودی خود فاقد ارزش درکی است مگر آنکه حامل بار معنایی مشخص باشد. در همین رابطه دانش آموختگان علم حقوق اصطلاحاً می گویند: ” الفاظ بار می شوند بر معناهای مشخص ” زیرا بدون وجود این معناها برای الفاظ، نمی توان ارزشی برای آنها تصور کرد. امام علی ع در یکی از جملات زیبا و کوتاه خود که مالامال از مفاهیم روانشناختی است، می فرماید: ” المرء مخبوء تحت لسانه ” به این معنا که ” مرد در زیر زبان خویش پنهان است. ” به بیانی دیگر عمدتاً از طریق زبان می توان به علایق و سلایق و نگرشها، عشق و دوست داشتن، تمایلات، حسادت و نفرت و بسیاری از حالات درونی آدمیان پی برد.در همین راستا ادیب صاحب ذوق چنین سروده است:

 زبان در دهان ای خردمند چیست
 کلید درِ گنجِ صاحب هنر
 چو در بسته باشد چه داند کسی
 که جوهر فروش است یا پیله ور

اگر به اتهام افتراگونه، مطلق و فراگیر نماینده ی اهواز مبنی بر وطن فروشی و خدمت به بیگانگان اغلب فعالان سیاسی عرب خوزستان تاملی قانونی و منصفانه داشته باشیم، با مجموعه ای از تعارضها و تضادها که تناسبی با شأن یک شهروند مسئولیت پذیر ( و چه رسد به نماینده ) ندارد، مواجه می شویم. حداقل ایشان بعنوان جزیی از قوه ی مقننه ی کشور باید می دانست که جنس و ترکیب سازنده ی جرایم و اتهاماتی به حجم و اندازه ی وطن فروشی با بسیاری از بزه ها و جرایم متفاوت است و بطور کلی قابل مقایسه با خطبه های آتشین پارلمانی یا مزاح های رایج رسانه ای و حتی مواضع انتخاباتی نیست. ورود به این مقوله ی بسیار حساس، صلاحیت لازم، پیش شرطها و اشراف ویژه ای می طلبد که از آن جمله ذکر دقیق و واضح مصادیق وطن فروشان و ارایه ادله ی مکفی در این زمینه است. آیا ایشان توان معرفی چنین مصادیق متعددی و اثبات وابستگیشان به بیگانگان را دارد؟

آیا این امکان وجود دارد که ایشان عناصر روانی، مادی و قانونی جرم ارتکابی از سوی آن تعداد نامشخص را بصورت تفکیک شده و مجزا در اختیار افکار عمومی !!! یا مرجع صالح قرار بدهد؟مایه تعجب است که نماینده ی مردم اهواز چرا وارد این فضای بسیار مبهم، مملو از آثار خطرناک از جمله بروز تنش هایی که به هیچ عنوان در راستای منافع ملی تفسیر نخواهد شد، شده است؟از امور بدیهی و ضروری و به تعبیری الفبای سیاست، این است که یک دولتمرد یا سیاستمدار و بطور کلی یک مقام مسئول، عنان و افسار سخن خود را به درستی در دست بگیرد و تحت تاثیر هیجان، خرده حسابهای محفلی، منافع فردی یا گروهی، حُب و بغض های شخصی و حتی عداوتهای فردی و… قرار نگرفته و به هیچ عنوان سخنانی نگوید که اولین قربانی آن منافع ارشد و درجه یک ملی باشد. در شرایطی که دشمنیها و فتنه های مختلف کشور ما را احاطه کرده و گوی سبقت از همدیگر می ربایند آیا ضرورتی به جز وحدت میان احاد مردم و زندگی مسالمت آمیز شهروندان جمهوری اسلامی در کنار همدیگر ( فارغ از انتسابات قومی و نژادی آنها ) وجود دارد و چرا این نماینده در چنین جهتی گام بر می دارد؟

به عرض یوسفی آنهم بخاطر شأن نمایندگی وی و نه شخص ایشان باید رساند که: سخنان یک مسئول که به بلوغ فکری و خبرگی و جاافتادگی کافی رسیده باشد معمولاً فرایند و مراحل ذیل را طی کرده سپس آن سخنان را در قالب جمله های برخوردار از معناهای مختلف به مخاطبان عرضه می نماید.

اول : “اهمیت سخن” به این معنا که آیا ضرورتی، طرح و بیان چنین سخنانی را توجیه می کند یا خیر؟ آیا سخنان ایشان تابعی از یک ضرورت بود؟ از دیدگاه راقم اصلا چنین ضرورتی وجود ندارد و انگیزه ی ایشان قطعا در تضاد با شرایط و حساسیت حاکم بر این مقطع از تاریخ کشور است.

دوم : “آثار و نتایج سخن” به این معنا که سخنان ایراد شده چه نتایج مثبتی بر جای می گذارد. آیا می توان آثار بر جای مانده از سخنان نماینده ی اهواز را آثاری مثبت و از عوامل تقویت وحدت ملی به شمار آورد؟ قطعا نه تنها اینطور نیست بلکه عکس آن هم متصور است.

 سوم : “ویژگیهای سخن” به این معنا که غایت و وصف نهایی سخن یا کلام چیست مثلاً وحدت بخش است یا تفرقه افکن، که در موضوع پیش رو، هیچ غایت و وصفی بجز شکاف و تفرقه قابل ملاحظه نمی باشد.

چهارم : “ویژگیهای سخنور” به این معنا که ماهیت و جوهر این نوع سخن در صلاحیت چنین سخنرانی هست یا خیر؟ مثلا آیا هر کسی می تواند وارد حوزه های تخصصی امور امنیتی و قضایی بشود و هر چه بخواهد بر زبان براند و از عواقب خطرناک سخنان خود بیمناک نیز نباشد.

 پنجم : “روش سخنوری” به این معنا که سخنران متناسب با موضوعی که برای سخنرانی انتخاب کرده است، روش و شیوه ی معینی بر می گزیند. از جمله شیوه های معروف در سخنرانی استفاده از روش نطقهای آتشین بمنظور انتقال بیشترین مقدار از احساسات نزد مخاطبان بمنظور بهره برداری و… است. آیا سخنان ایشان مستند به استاد کافی بوده است؟.

 ششم : “آداب سخن گفتن” که معنای آن را می توان در ضرب المثل ” هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ” تعبیر نمود.آیا موارد فوق که لحاظ و رعایت آنها لازمه یدک کشیدن هر گونه عنوان مدیریتی از جمله وکالت و نمایندگی است، از سوی یوسفی لحاظ شده است؟مولوی که رحمت خدا بر او باد، در مصرعی بسیار زیبا، مانحن فیه را به زیبایی ترسیم کرده است:

 بوی کبر و بوی حرص و بوی آز

 در سخن گفتن بیاید چون پیاز

هنوز نمی توانم باور کنم که یوسفی واقعاً بر اساس اسناد و مدارک مستدل و محکمه پسند که وابستگی فعالان سیاسی به معاندان را ثابت می کند، این سخنان را بر لب جاری ساخته است که در این صورت چرا آن اسناد مصداقی را به مراجع صالح قضایی تسلیم نکرده یا نمی کند؟ در این مانده ام و از خود می پرسم که در کجای دنیا محل اعلام و افشای جرایم بزرگ که به دلیل اهمیتشان ضابط قانونی و رسیدگی کننده ویژه دارند، مجلس و افکار عمومی است؟ چرا یک نماینده باید به برخی بدیهیات از جمله اصل برائت و قاعده ی البینه علی المدعی و… واقف نباشد؟ با یک ارفاق فرضی این سئوال را مطرح می کنیم که: یکی از آثار بر جای مانده از سخنان نماینده ی مردم اهواز این است که اغلب ( بعبارتی سه چهارم ) فعالان سیاسی مورد نظر، واجد وصف وطن فروشی، فعالیت برای بیگانگان و حتی ارتباط با جانیان جنایت دهشت انگیز ۳۱ شهریور بودند. بعبارتی ایشان اکثر این جماعت مدنی مسلک و بعضاً مسئول را بهمراه آن جانیان خود فروخته در یک فاکتور تصنیف نموده و شیار یا روزنه ای برای جدا سازی بخش غیر وطن فروش از وطن فروشان را نیز لحاظ نکرده است که طبق موازین حقوقی این قبیل اطلاق و تعمیمها در مجرم پنداری یک طیف پر تعداد در نوع خود بی نظیر و به دلایل بسیار بدیهی، نفس سخنان نماینده ی اهواز می تواند در همین حد مصداق بارز و ابرز جرمی بنام اتهامِ بدون دلیل و سپس به دلیل انتشار گسترده ی آن اتهامات بعنوان افتراء همچنین بعنوان اظهاراتی در راستای نفرت پراکنی و تشدید شکاف میان اقوام، آنها را مطرح و به همین دلایل بر علیه وی اعلام جرم نمود.

نکته مهم که برای حقوقدانان بسیار غافلگیر کننده بود این است که چگونه می شود یک مقنن از الفبای امور جزایی و قوانین مرتبط به آن بی اطلاع یا بی اعتناء باشد. همه می دانند قوانین ما از نوع نوشته یا مُدون و طبق آن قوانین جرم ارکانی دارد و تنها در صورت تجمع ارکان ثلاثه آن قابلیت پیگیری پیدا می کند.‌ آیا یوسفی به هزاران رکن و عنصر قانونی و سایر مدارک و ادله ی قابل ابراز که لازمه ی طرح اتهام و سپس توجه آن به حداقل صدها فعال مورد نظر است، واقعاً دسترسی دارد؟ آیا این سخنان ناسنجیده موجبات کاهش اعتبار و منزلت پارلمان جمهوری اسلامی ایران در چشم جهانیان نمی شود و اشتهای معاندان برای دامن زدن به اختلافات هر چه بیشتر میان شهروندان را ایجاد نمی نماید؟ ایشان بعنوان نماینده همه ی مردم اهواز، حمیدیه، باوی و کارون علی القاعده باید از حکمت و دوراندیشی کافی بهره می برد و سخنی بر خلاف منافع و مصالح ملی بر زبان جاری نمی ساخت اما بجز افسوس چه می شود کرد و چه می توان گفت؟. آیا در همه ی سخنان ایشان می توان چیزی از ترغیب به محبت و اخوت و منافع ملی پیدا کرد؟ آیا ایشان به سلامت و دقت کار سربازان امام زمان عج که با وجود تنوع دشمنان خارجی و توطئه های رنگارنگ پیرامون، توانسته اند قابل قبولترین وجه از وجوه امنیت را برای همه وطن و تک تک شهروندان به ارمغان بیاورند، آیا نسبت به کار آنان شک دارند. این را گفتم زیرا ایشان در بخش دیگری از سخنان خود گفته بود که؛<< بارها این موضوع را به گوش دستگاههای ذیربط رساندم اما گوش شنوایی نبود >>.همانطور که در ابتدای این مقال بعرض رساندم سخنان این نماینده که حتی حرمت و احترامی برای رای دهندگان به خودش نیز قائل نبوده و همه را به یک چوب رانده، مالامال از تضاد و تعارض محتوایی است و اگر بخواهیم مفاد سخنان مذکور را از ابعاد و زوایای بیشتری به نقد بکشانیم، قطعا مقاله ی پیش رو از چندین جزء فراتر می رود و شما خواننده ی عزیز را با خستگی و ملال مواجه می نماید لذا به همین مقدار اکتفا می کنیم.

 علی عبدالخانی –  روزنامه نگار

 سه شنبه سوم مهر ۱۳۹۷