چرا تند؟ چرا یاس و چرا پرسش؟!

چرایی; ام المسائل و مادر تراوشات ذهن آدمی است, چنان که حضرت آدم را همین چرایی بود که از تنعم و همسایگی خدا دور ساخت و روانه زمین کرد. و از دیگر سوی همین چرایی است که ابراهیم نبی را از ایمان سرشار نمود.چرایی را اینگونه میدانی است, که میل و عزیمت به آگاهی دارد. […]

چرایی; ام المسائل و مادر تراوشات ذهن آدمی است, چنان که حضرت آدم را همین چرایی بود که از تنعم و همسایگی خدا دور ساخت و روانه زمین کرد. و از دیگر سوی همین چرایی است که ابراهیم نبی را از ایمان سرشار نمود.چرایی را اینگونه میدانی است, که میل و عزیمت به آگاهی دارد. آگاهی از سرمنشاء رفتارها و کنش ها.در عرصه سیاسی اما این چرایی نه تنها بدنبال سرمنشاء, بلکه غایت انگارانه است.بدین صورت که علاوه بر شناخت علل و عوامل منشاء و نقطه عزیمت, نگاهی به غایت و پس پشت رفتارها دارد.

اکنون و با شکل گیری فصل جدیدی از رفتارها در عرصه سیاسی ایران با ظهور پدیده ترامپ در آمریکا روبرو هستیم. ترامپی که برخورد و نگاهی گانگستری به امر سیاست دارد و رفتاری مملو از باور به تقدم اقتصاد بر دیگر امور در سیاست.لیکن چرایی اول را همین جا باید مطرح کرد, که چرا ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران به نمایندگی از ملت و نظام از ادبیاتی تند در چند روز اخیر استمداد جست؟همانگونه که بیان شد چرایی در عرصه سیاست نه تنها بدنبال سرمنشاء, بلکه غایت انگارانه و معطوف به آینده است.

در حالی که می دانیم منشاء و علت تضاد و ستیز ایالات متحده آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران سر چیست. و این آگاهی در اینجا متوقف نمی شود بلکه نگاهی هم به بعدها دارد.آیا این آگاهی بعد از ورود ترامپ به عرصه قدرت سیاسی در آمریکا برای شخص آقای روحانی و دیگر سران نظام پدیدار نشده است؟! در ضمن نیازی بود که به چنین ادبیات تند و انفعالی در برابر گانگستری همچو ترامپ که حتی میان جمهوری خواهان آن کشور چندان قابل شناخت و اعتماد نیست, گریزی زده می شد.گرچه عامل چنین اظهاراتی از آقای روحانی را میتوان در نسبت به خروج از برجام و فشارهای اقتصادی و… آمریکا قمداد کرد. اما می بایست تدبیری اندیشیده می شد که ملت و نظام را وارد یاس از مذاکره و تفاهم و بسط دیپلماسی برد_برد و… نمی کردند.اما چرایی دوم در میانه مردم و نظام چگونه خود را باز تولید می کند؟

آیا یاس که ناشی از قطع هرگونه روابط مسالمت آمیز میان طرفین تخاصم است, میتواند عامل باز تولیدکنندهِ امید و تفاهم و فصل جدیدی در خود باشد.که می توان چنین از این بازتولید امید پرده برداشت, که در دو حوزه ملی و منطقه ای یا جهانی میتوان از آن سخن گفت.در بُعد ملی میان بزرگان نظام و با مردم یک گفتگو و تعامل سازنده صورت بگیرد. و در بُعد منطقه ای _گرچه برخی کشورهای منطقه در راستای تحقق فشارهای آمریکا و… سعی در تشدید فشارها دارند _ کشور سعی کند بدنبال هم پیمانان ریز و درشت در منطقه باشد و از تاکید بر برخی عوامل اختلافی دوری جسته تا متحدان محلی خود را فزونی بخشد. و در بٌعد جهانی و پس از خروج آمریکا از برجام سعی در حفظ روابط دیپلماتیک و متعهد نگه داشتن پنج کشور امضا کننده برجام باشد و همچنین با دیگر کشورهای اروپایی نیز این رویه اقناع جهانی بر علیه مواضع رادیکال ایالات متحده به نمایندگی آقای ترامپ را در پیش گرفته تا رفتار سیاسی آنان را تا حدودی قابل کنترل و مهار سازند .

اما چرا پرسش;به این دلیل پرسش و سوال می کنیم که اگر این نظام به هر دلیلی آسیب ببیند, آیا می توان از نفوذ و دستمایه شدن توسط عناصر کین توزانه به این سرزمین ممانعت بعمل آورد؟دیگر آنکه کسی را یارای ضمانت بخشی به این مقوله است که هرگونه آسیب به نظام از سوی معاندین و مخالفین, آسیب را متوجه مردم و ملت نخواهد کرد.آیا تحریم ها و فشار اقتصادی و… تنها نظام را تهدید می کند یا ملت را که نظام برآمده از آنهاست را هم تهدید می کند؟!بنابر این اگر کسی را توانایی جواب به این پرسش باشد, و انصاف را مدنظر قرار دهد, خواهد گفت که هیچ ضمانتی یافت نمی شود که نگاه کین توزانه تنها متوجه نظام است و آسیبی به ملت و سرزمین شان نخواهد نرسید, بلکه با قطعیت چنین است که نگاه مخالفین جهانی نظام حمهوری اسلامی ایران, نگاهی ابزاری به ملت و مردم ایران دارند.و در پایان باید افزود برای برونرفت منطقی و پاسخ این چرایی ها, باید تدبیر منزل را در اولویت امور خود و به دست خویش گره زد, که از رویا و بهشت ساختگی دیگران به قطع نسیمی نخواهد وزید…

هادی حزباوی