جدی نگیرید!

تحزب در کشور ما چیزی تو مایه های آش شله قلم کاره ؛ طرف اصولگراست اما از لیست اصلاحطبان کاندید مجلس ‌‌میشه ،بعدش هم‌بلافاصله پس از راهیابی به مجلس یک جک سوسماری اعلاء‌ به حضرات اصلاحطلب میزند !!! نمونه اش همین‌مجلس، که عارف را با یه زنبیل خالی در مجلس تنها گذاشتند، البته بینی و بین الله آقای علی ساری مردانه در کنار همقطارانش ایستاد ، ولی بنده خدا بخاطر اینکه قدش کوتاه بود هرچه بالا پایین‌پرید، کسی ایشان را ندید ! این مثال را ذکر کردم تا درباره تعهدات کنشگران سیاسی نسبت به جریان مطبوعشان‌ را گوشزد کنم …گل سر سبد حکایت این‌داستان ما جناب دکتر شریعتی استاندار فوق العاده محترم خوزستان است ؛ بینی بین الله، باید یه جین روانشناس از کره مریخ بیاورند تا شخصیت فوق العاده مرموز این نابغه دهر را مورد واکاوی وتجزیه وتحلیل قرار دهند،

آقای شریعتی که خود را یک اصلاحطلب اصیل میداند وحتی برای اقای م ی ر ح س ی ن م و س و ی ستاد تبلیغات مستقل راه انداخته بود(مطمئنم الان آنرا را تهمت دشمنان میداند)، اکنون بطرز عجیبی ،یهویی کابشن احمدی نژادی برتن کرد و بلافاصله بعد از انتخابات مجلس از نمایندگان اصلاحطلب وحتی نیمه اصلاحطلب، اعلام‌ برائت کرد؛ نزدیکان ایشان میگویند: پس از اینکه چندین بار با تسبح معروفش استخاره انداخت از بخت بد اصلاحطلبان هربار بدافتاد وایشان زیر لب استغفاری نمود و یه راست شیرجه رفت تو بغل اصولگرایان. آقای روحانی هم بنده خدا بعنوان یار دوازدهم‌ تیم ملی تمام‌ فکر و ذکرش درگیر *روسیه بود، وجناب شریعتی هم از این جریان بخوبی باخبر بود و حسابی نقش یک زاهد وارسته و تارک المناصب را بازی کرد وآغوشش را تمام‌ و کمال برای اصولگرایان که عندالله قوی ظاهر شده بودند، گشود.

از این‌طرف آقای کربلایی که نقش پدر نیمه معنوی اصلاحطلبان‌خوزستان را بازی میکند خود را بین پتک وسندان دید و برای رهایی از فشار اصلاحطلبان، عین معلم اخلاق فقط به یک توصیه دوستانه به به دکتر شریعتی کفایت کرد.از آن طرف اما ، یار غار دکتر کربلایی؛ یعنی جناب عبدالله سلامی هرچه گفت؛ ای داد ،ای حوار آقای شریعتی؛ سیستم‌۸+۵ را بهم‌نزن ولی اقای شریعتی گوش شنوایی نداشت و دقیقا سیستم‌۵+۸ را در زمین بازی پیاده کرد ،که نه هشتش هشت سلامی بود و نه پنجش پنج کربلایی ، بقیه خرده اصلاحطلبهای عرب و غیر عرب هم تا بخودشان آمدند دیدند یک عدد کلاه مکزیکی اعلا و مرغوب سرشان گذاشته شده بود و چاره ای نداشتند جز اینکه خدا را شکر کردند که لااقل بعد این همه تلاش، کلاهی نصیبشان‌شد، بنده خدا سلامی (ابوشافع) دراین گیرودار سرش بی کلاه ماند که ماند .

خلاصه جناب استاندار عده ای از نخبگان و نوابغ و نوادر عرب و غیره را گرد خود آورد تا به همه بفهمانده آنچه از نخبگان باقی مانده، یه مشت اصلاحطلب بنجل وزوار در رفته بیش نیستند و ایشان بهترینها را در کنار خود دارند ،الحق والانصاف وهم آنها برای ایشان سنگ‌تمام‌ گذاشتند؛ و شریعتی را منجی خوزستان نامیدند زیرا معتقد بودند که او تنهای کسی است که میتواند اسپانسرهای اصولگرا را جذب کند ، از حق هم‌نگذریم ایشان در این زمینه عجب جاذبه ای داشت ، هم‌جذب کرد و هم دفع .خدا را شکر اکنون به لطف ذکاوت این استاندار محترم‌ تمام‌ مشکلات استان اعم از مشکل کم‌آبی ،ریزگردها ، بیکاری و قطعی مکرر برق را بکلی رفع کردند تا مشت محکمی بر دهان یاوه گویانی همچون نگارنده این‌مقال بکوبد!!یا بزند و یا بقول جنابخان‌ببافد.

نکته کاملا جدی

جناب دکتر شریعتی استاندار محترم نباید برای ابقای خود بر مسند قدرت از خط و مشیی که سالها برای آن تاوان داد عدول میکرد .در جریان انتخابات شورای شهر اهواز متاسفانه جناب دکتر شریعتی بی طرف نبودند ،شاید ایشان این جمله مرا اتهام‌ بدانند که میدانند ولی شواهد امر صحت و سقم‌ گفتار مرا تایید میکند.تعامل با همه نمایندگان استان امری بدیهی است اما اینکه نسبت به مطالبات نمایندگان اصلاحطلب بی تفاوت باشد امری بدور از بینش سیاسی یک فعال و شخصیت حزبی کارکشته است.

سیدنشعان البوشوکه