در باب نمایندگان افراز شده !

چند تعریف: پیش از ورود به بحث و تبیین ابعاد آن لازم است برخی واژه ها و عبارات در راستای کمک به خوانندگان عزیز تعریف و شرح داده شوند تا بر مبنای آنها یادداشت مطالعه و مورد امعان نظر قرار گیرد ? مشاع: به معنای مال تقسیم نشده که عده زیادی در آن سهیم باشند […]

چند تعریف: پیش از ورود به بحث و تبیین ابعاد آن لازم است برخی واژه ها و عبارات در راستای کمک به خوانندگان عزیز تعریف و شرح داده شوند تا بر مبنای آنها یادداشت مطالعه و مورد امعان نظر قرار گیرد

? مشاع: به معنای مال تقسیم نشده که عده زیادی در آن سهیم باشند و همه آنها در جزء جزء آن مال شریک باشند
? شش دانگ: به معنی همه سهم ملک که شامل شش جهت آن یعنی شمال، جنوب، غرب، شرق، بالا و پایین می شود.
? افراز: در لغت به معنای جدا کردن چیزی از چیز دیگر است. در مفهوم حقوقی به معنای تقسیم ملک همراه با تعیین سهام هر کدام از مالکان تعریف شده است.

جوانان با شور و هیجان زاید الوصفی گرد شخصی که قرار است نماینده شهرشان بشود حلقه زده بودند و به صحبتهای متین و جذاب او که صداقت در میان آنها موج می زد گوش می دادند. اطمینان داشتند که این یکی با همه قبلیها فرق می کند. به آنها می گفت :

من شبیه به مفهوم مال مشاعی هستم و متعلق به همه شما…!از جزء جزء و ذره ذره کارکردهایم شما را مطلع و در چارچوب مقررات حتما منتفع خواهم ساخت…!برخلاف اسلافم، عده ای را بر عده دیگر ترجیح نخواهم داد و با همه شما خواهم ماند…!اجازه نخواهم داد که این جمع بزرگ و صمیمی تیکه تیکه بشود…!آری؛ ایام به سرعت گذشت و با جانفشانی آن جمع و پذیرش قاعده مشاعی بودن شخصیت آن شخص در آینده، شخص مفروض نماینده شد…!

بله، با ایثار آن مجموعه شخص مفروض نماینده شد و به سرعت اوضاع تغییر کرد…!عده ای بر عده دیگر ترجیح داده شدند و مجموعه های بزرگ پیرامون آن نماینده به همان سرعت آب رفتند و کوچک و کوچکتر شدند، آنقدر کوچک که دیگر نام مجموعه را بر خود برنمی تابیدند…!هر روز کوچکتر می شدند تا‌ به تعداد انگشتان تنها یک‌ دست رسیدند، شاید هم کمتر…!
از مفهوم و دیدگاه جذاب مشاعی و شراکت در ذره ذره مالکیت معنوی مورد ادعای مفروض ما ، تنها یک سند شش دانگ باقیمانده بود که سهم القدر هر کدام از دانگهایش نیز معلوم بود…!
سندی که تماماً و کمالاً به مصادیق تعداد انگشتان دست رسیده بود…!و در این میان من نظاره گر دوگانگی و تناقض اشکار میان گذشته نه چندان دور آن و امروزش هستم…!نظاره گر ذبح مفاهیم اخلاقی در روز روشن…!نظاره گر آب رفتن مجموعه ها و خلاصه شدنشان در چند نفر…نظارگر حذف مفهوم وسیع مشاع و جایگزین شدن مفهوم محدود و انحصاری افراز بجای آن…خلاصه کلام اینکه؛ نماینده ای که از قابلیت ارتباط و حتی انتفاع عمومی برخوردار بود و می توانست یک کل متکثر باشد را چه زود به دفترخانه بردند و پس از خط کشی و افراز ، شش دانگ و منگوله ملکی آن‌ را نیز به نام خود زدند…!

▫ توضیح:
? درد دل یکی از دوستانم که برای مدتی زندگیش را برای یک‌ نماینده افراز شده مختل کرد…

 علی عبدالخانی

 جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶