نگاهي حسيني به نهضت امام حسين (ع)
نوشتهها و تحلیلهای بسیاری بر قیام امام حسین علیه السلام و نهضت عاشورا وجود دارد و هر یک به شکلی ابعادی از آن را بررسی کردهاند و هیچگاه نمیتوان ادعا نمود که حق مطلب ادا شده است اما آنچه که در بیشتر نوشتارها بعنوان فصل مشترک میتوان یافت این است که امام در برابر دستگاه […]
نوشتهها و تحلیلهای بسیاری بر قیام امام حسین علیه السلام و نهضت عاشورا وجود دارد و هر یک به شکلی ابعادی از آن را بررسی کردهاند و هیچگاه نمیتوان ادعا نمود که حق مطلب ادا شده است اما آنچه که در بیشتر نوشتارها بعنوان فصل مشترک میتوان یافت این است که امام در برابر دستگاه ظلم و جور و انحراف از دین و برای امر به معروف و نهی از منکر قیام نمود.
آنچه حماسه حسینی را از دیگر مبارزات و جنبشها متمایز میکند و نمیتوان بدیلی در تاریخ برای آن یافت شهادت امام و فرزندان و یارانش و یا قلت سپاه امام و کثرت سپاه یزیدی و سبعیت دشمنان نیست و غصب مرتبه و جایگاه امام و حتی شخص یزید هم در اندیشه امام محلی از اعراب ندارد گرچه در مقاطع و مواقفی هم به آنها اشاراتی میفرماید بلکه اندیشه نابی است که امام حسین علیه السلام در سرتاسر تاریخ از ابتدای خلقت و از حضرت آدم تا پیامبر خاتم و تا امام علی و حضرت فاطمه و امام حسن علیهم السلام و تا پس از خود و تا همیشه تاریخ و تا ابد الدهر به آن باور دارد و میخواهد به همه انسانها در هر جای جهان و با هر دین و مسلکی نشان دهد که میتوان و باید در برابر ظالم جائر ستمگر و فاسق منحرف دروغینی که به نیرنگ و فریب و به ضرب تهدید و تطمیع به ویرانی دین و ویرانگری جامعه میپردازد ایستاد و در زمانی که امکانات و یارانی برای افشای جنایات آنان نیست با شهادت و خون خود ظلم و نیرنگ را برملا کرد.
از این رو در اندیشه حسینی هر کس در پهنه تاریخ و در برابر همه انسانها مسئول است و وظیفه دارد به معروف امر و از منکر نهی کند، اینکه گفته میشود هر زمینی کربلا و هر روزی عاشورا است فقط برای پس از شهادت امام نیست که اطلاق عام دارد و قبل از امام و از بدو خلقت هم موضوعیت دارد. از سوی دیگر کاملاً مشخص است که وقتی فرد و یا گروهی مقابل جور و ستم به پا میخیزند شخصیتشان آماج انواع تهمت و افترا از سوی ستمگران قرار میگیرد و به زندان افکنده خواهند شد و در نهایت به قتل خواهند رسید. اباعبدالله را به فتنهگری و خروج از دین متهم کردند اما او به خوبی میدانست که کوچکترین تهاجمی که به وی خواهد شد فتنهگر خواندنش خواهد بود و البته در جواب فرمود «ما اعلم فتنه اعظم من ولایتک امر هذه الامه، فتنهای بزرگتر از این نیست که تو بر جایگاه ولایت امر نشسته باشی» امام حسین نه به یزید میاندیشید و نه به تنهایی خود بلکه خود را در برابر خداوند و انسان و جامعه مسئول میدانست و چون دریافته بود که انحراف عمیقی از مسیر حق و بدعتی بزرگ در دین روی خواهد داد
لذا به قیام برخاست و در این راه هرچه لازم بود و جان خود و فرزندان و خاندان و یاران با ایمان و پرهیزگارش را به میدان آورد و خون سرخ خود را برای نهضت سبز فدا نمود تا برای سرتاسر تاریخ ثارالله و ابن ثاره باشد. امیرالمومنین ۲۵ سال سکوت کرد چون اسلام عزیز دین نوپایی بود و اختلاف میتوانست بر آن ضربه وارد آورد و نیز اساس ظلم هنوز پی ریزی نشده بود و ایمانهای قوی از انحراف بزرگ و عمیق در دین جلوگیری میکردند و هر چند ناکثین و قاسطین و مارقین توطئه کردند و جاهلین متنسک و عالمان متهتک خطر ایجاد مینمودند اما گسستی در شیرازه دین پدید نمیآمد و گسترش ظلم در آن حد نبود که قیامی چون نهضت حسینی ضرورت یابد اما در حکومت یزیدی اساس و پایههای ظلم و ویرانگری داشت مستحکم میشد و خطر جدی انحراف از اسلام محمدی حتمی بود و چنانکه در زیارت عاشورا میخوانیم «….. فلعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور…» و میبایست در مقابل این انحراف و تحکیم حکومت جور و ظلم قیام کرد. امام حسین علیه السلام به پا خاست تا اساس و شالودهای که داشت مرموزانه و با فریب دادن مردم بنا نهاده میشد را در هم شکند و از اینکه فتنهگر و یا به هر تهمت دیگری خوانده شود هراسی نداشت
چون میدانست دین را از خطر حتمی انحراف و جامعه را از ظلم و ستم رهایی خواهد داد و در این حماسه بزرگ تاریخ بزرگترین معروف را حفظ دین و جامعه مسلمین و بزرگترین منکر را فسق و فجور و ظلم و جور حکام میدانست و در میدان کارزار در سپاه بر حق خود زن و مرد و پیر و جوان و طفل و نوجوان را در یک نبرد نابرابر با زیباترین و در عین حال مصیبت بارترین صحنههایی که امکان ندارد تاریخ به یاد آورد و یا تکرار کند با عالیترین درجه و مرتبه یعنی شهادت به نمایش گذاشت و نه به موی دخترکان و زنان و حتی نگاه مردان به عنوان امر به معروف و نهی از منکر نپرداخت که از آنها هم باید پرهیز کرد اما امت اسلامی معروفهای بزرگ و منکرهای بزرگ را نباید و نمیتواند رها کند و به جزئیاتی این چنین بپردازد تا غاصبان و چپاولگران با پیشانی پینهبسته به نام دین و در پس دین پنهان شده و به تاراج و دزدی و غارت و ظلم و ستم بپردازند و هر آنکه حق گفت با فتنهگر خواندنش تهدیدش کنند تا خود آن کار دگر کنند
چون معاویه و یزید و با رسم عمروعاصی مردم را در خواب کنند و خفتگانی بار آورند که راه حسین و شهادت حسین و اندیشه حسین را وا گذاشته و بیهیچ اندیشهای بر سر و سینه میزنند و در فکر نذری و خور و خوابند و در عین بیداری تا صبح عاشورا در خواب عمیقند و میپندارند عزای حسینی میکنند که به گفته مولانا «پس عزا بر خود کنیدای خفتگان * زانک بد مرگیست این خواب گران» حسين ع را بايددر زندگي عملي فردي واجتماعي خويش مجسم كنيم وترس وهراس از خط بطلان كشيدن برباطل نبايدداشت هرچقدر اين باطل مقتدروعُدّه وعدد داشته باشد اگرپدرحسين ع در زمان خود چشم فتنه را كور نمود ، فرزندش حسين ريشه ان راخشكاندودين جدش پيامبراعظم را احياء وباعث استمرار ان گرديد. السلام عليك سيدي يااباعبدالله الحسين وعلي اصحابك الشهداء ،السلام عليك يامشعل الهداية والاصلاح ورحمة الله وبركاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰