آسیب شناسی یک مفهوم!

مدنیت و اجتماع نشینی مسالمت آمیز در جهت درک احساس این اصل که انسان موجودی است اجتماعی بالطبع و در راستای رفع نیازهای مادی و غیر مادی موجب شد انسانها درگروههای کوچک و بزرگ انسانی با رعایت حقوق فردی، زندگی اجتماعی خود را تشکیل و ادامه داده و چه بساء راز ماندگاری این موجود هم […]

مدنیت و اجتماع نشینی مسالمت آمیز در جهت درک احساس این اصل که انسان موجودی است اجتماعی بالطبع و در راستای رفع نیازهای مادی و غیر مادی موجب شد انسانها درگروههای کوچک و بزرگ انسانی با رعایت حقوق فردی، زندگی اجتماعی خود را تشکیل و ادامه داده و چه بساء راز ماندگاری این موجود هم این انتخاب هوشمندانه بوده است و اهمیت این نوع زندگی تا آنجا پیش میرود که غالبا نیز متفق القول هستند که اختراعات و حتی اکتشافات مدیون زندگی اجتماعی انسانند.

%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d9%81%d8%a7%d8%b6%d9%84-%d8%ae%d9%85%db%8c%d8%b3%db%8c

?در این راستا حاکمیت مشارکتی و استفاده از اراده و نظر دیگران برای اداره امور در انواع آن نیز از خلاقیت انسان و درک او برای هم زیستی و لذت بردن از زندگی تجویز شده و باز تاکید شده بسیاری از شکوفایی استعدادها برای با هم بودن و به کمک هم بودن رقم خورده، و خروجی آن نیز دوره رفاه پس از حاکمیت دموکراسی واقعی پیش بینی شده است. شاید با اندکی اغماض، پیشرفت علمی چند دهه اخیر که برابر یا بیش از تمامی دوره های چند صد سال پیش گفته میشود ناشی از بیداری انسانها در انتخاب حکومت ها و مشارکت بیشتر مردم در سرنوشت خود باشد.

اکنون و در هزاره سوم که حتی نوع حکومت ها به دموکراسی مستقیم و غیر مستقیم تقسیم میشوند و به یمن انقلاب اسلامی دیگر خبری از جشن های دو هزارو پانصد ساله در کشور نیست،افتخار جمهوری اسلامی آنست،مردمی ترین حکومت را بناء گذاشته که همراه با نظارت مردم،نظارت دینی و ارزشهای آن برای رعایت حقوق و اجرای عدالت مورد توجه قرار داده شده است.

?باید توجه داشت جمهوریت و اسلامیت انقلاب یک تعریف ساده نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت،بلکه این دو اصل مفاهیمی بودند که در آنها آزادی،عدالت، دموکراسی،برابری،قانونمداری،تحول طلبی،توسعه و ارتقاء حس انسانیت در آن نهفته و سعی شده الگوی مناسبی برای جهان معرفی شود.

?در بعد جمهوریت همه ملت سرزمین در انتخاب و حکومت دارای شرایط مساوی بوده و این حق حتی از زندانیان سلب نشده بطوریکه حق انتخاب از بدیهی ترین حقوق ملت محسوب شده و تا آنجا پیش میرود که بنده تاکنون مجازاتی تحت عنوان محرومیت از رای دادن را نشنیده و مشاهده نکرده ام،اما باید دید مردم چرا به این اصل از حکومت رای میدهند؛ در واقع جمهوریت نظام این اصل را در بر میگیرد که مردم نه تنها حق دارند در تصمیمات ملی و محلی تصمیم بگیرند بلکه در جغرافیای کشور با حفظ هویت بومی و محلی و قومی خود یک شهروند ملی تلقی شده و به نقش سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بپردازند.

آن چیزی که عرضه دموکراسی و یا جمهوریت را عینیت می بخشد پروسه انتخاب کردن یا شدن نیست بلکه این مفهوم برای آنست جغرافیای سیاسی و اجتماعی جامعه آنقدر وسعت می یابد که کسی در آن احساس غربت و دلسردی ننماید،این خودی بودن را باید در اصول عدالت اقتصادی و فرصت های برابر اجتماعی جستجو کرد. طبعا درخواست شیوه انتخاباتی، تقاضایی است،که از مسیر آن آدمی بدنبال نهادینه نمودن ارزش هایی است که از قبل مشارکت جویی محقق میشود و این مفهوم ابزاری است که اصول مورد اشاره را مد نظر قرار میدهد. حال اگر این اصول با پروسه انتخاب تامین نشود،در بلند مدت آسیب های جدی به این شیوه وارد که ابتدایی ترین آن از بین رفتن اعتماد آحاد یا بخشی از مردم است که احساس میکنند آنان را فقط برای شلوغی اطراف صندوق های رای خواسته و پس از آن با آنها کاری نیست!!!

برابری اجتماعی و اقتصادی،بازتاب برابری سیاسی است که در انتخابات تبلور پیدا میکند،در غیر اینصورت باید به یک آسیب شناسی جدی دست زد،کجای این شیوه از حکومت دچار نقصان شده که نتوانسته در مسیر تکاملی حرکت نماید ، در جمهوریت و حتی اسلامیت نظام حقوق قومیتها و اقلیت ها نه تنها محترم شمرده میشود بلکه بعنوان بخش تقویت کننده همگرایی و چسبندگی جامعه مورد تاکید قرار میگیرد و نظریه هایی از قبیل ذوب در هویت و فرهنگ ملی که سعی در از بین بردن این بخشهای اجتماع نه تنها منسوخ بلکه بعنوان یک جنایت علیه انسانیت بشمار می آید،خوشبختانه در قانون اساسی کشور فردی یا گروهی ایرانی تر فرض نشده که بتوان به او امتیاز بیشتر یا حقوق بیشتری بخشید ، بلکه همه در برابر تشویق و تنبیه برابرند.

اینکه گروهی بنا به اجتهاد شخصی یا محفلی خود و بنا به اهداف مغایر با هدف تاسیس جمهوری اسلامی بخشی از مردم را از حقوق خود از قبیل حضور و مشارکت در قدرت ، فرصت اقتصادی برابر محروم و با نادیده گرفتن انگاره های آنان موجب سرخوردگی و دلسردی را موجب میشوند ،غیر از اینکه دشمن جمهوریت و اسلامیت نظام هستند نمیتوان نامی بر آنها نهاد،زیرا عمل اینان باعث میشود باور به اینکه شیوه انتخاب بهترین روش اداره امور است مورد خدشه قرار گرفته و سرمایه اجتماعی تضعیف شود ؛ بنظر نگارنده تیزبینان عرصه اجتماعی و مجریان امور باید با حواس جمعی از ،اینکه استراتژیهای دولت آسیب نبیند حتی با تبعیض مثبت و جبران بی تدبیرهای گذشته سعی جلب اعتماد مردم را داشته باشند و حواسشان باشد که در جمهوریت نظام ،این مردمند که حاکمند و براساس آموزه هایی که از دین فرا گرفته اند ، هوشیارانه اقدامات کارگزاران را رصد مینمایند.

فاضل خمیسی