اخلاق ،راس سیاست است

عارف خصافی : در مکتب اسلام، سیاست برای قدرت تعریف نشده است، بلکه قدرت وسیله ای است برای احقاق حق و گسترش دادگری برای خدمت به مردم و آشنا ساختن آنها با فضایل و کمالات انسانی است. اما در برخی کشورها ، سیاست را برای کسب قدرت تلقی کرده اند و اخلاق را در مراحل […]

عارف خصافی : در مکتب اسلام، سیاست برای قدرت تعریف نشده است، بلکه قدرت وسیله ای است برای احقاق حق و گسترش دادگری برای خدمت به مردم و آشنا ساختن آنها با فضایل و کمالات انسانی است.
اما در برخی کشورها ، سیاست را برای کسب قدرت تلقی کرده اند و اخلاق را در مراحل ثانوی تعریف نمودند.در رابطه ای که میان اخلاق و سیاست ابجاد شده است، یک رابطه مستحکمی است که می تواند براحتی در امور سیاسی مداخله کند و سیاست را تا جایی که امکان دارد سالم و محفوظ نماید.لذا سیاست را در هر گستره ای که در نظر بگیریم نمی توان فارغ از مباحث اخلاقی قرار داد.

تفاوت سیاستمدار باور مند به آموزه های اخلاقی با سیاستمداری که به قدرت مبدل شده این است که، سیاستمدار اخلاقی، پیروزی و شکست را پیروزی یا شکست باور های خویش می داند ولی معیار شکست و پیروزی برای سیاستمدار قدرت محور ، دوری و نزدیکی به کانون های قدرت است.

این مقدمه ای بود که مرا در قیاس وا داشت.تاملی بدون ربط نیست.وقتی از زبان دکتر جواد ظریف شنیدم می گفت: از دفتر ریاست جمهور با شما تماس خواهند گرفت

فردای آن روز تماس ایجاد شد و آقای آیت الله رئیسی با هدف احوالپرسی اقدام کردند و تماس گرفتند.این رقابت در سیاست همان رعایت اخلاق سیاسی است.

وقتی کلیبی از دو وزیر امور خارجه از دو کشور ایران و سوریه را تماشا می کردم؛
وزیر خارجه سوریه هنگام صحبت و شرح توافق فیما بین به سرفه ی شدید گرفتار شد و آقای عبدالهیان ،فورا بطری آب خود را باز می کند و تقدیم می نماید.

و مهم تر و شگفت ترین صحنه، مادری که پسرش رییس جمهور باشد، تمام امکانات یک کشور در اختیار او باشد اما او بصورت ساده و بدون توقع زندگی خود را کنار مردم ادامه می دهد.زندگی که می توانست در یک مکان محصور و حفاظت شده و پر از تجملات باشد اما چنین نبود.

اینها همان تاثیرات فضایلی هستند که در مکاتب اسلامی با رابطه سیاست صورت گرفت.آیا تجملات دنیا توانسته بود اثری بر روحیات مادری خسته، قرار دهد؟!پس اگر چرایی ها را به کنکاش بگذارید بسادگی می توان ریشه آنرا در مکاتب زیبای اسلامی بیابید.