بحران در باتلاق مدیریت

عباس مدحجی :ظاهرا قرار نیست شهرهای خرمشهر و آبادان در جنوب غرب استان دائم البحران خوزستان حتی برای لحظه ای از صدرنشینی لیست بحرانهای مدیریتی عدول کنند و جایشان را عوض کنند. بخش قابل توجهی از آنچه در حال حاضر بر منطقه آزاد اروند جاری ست از ابتدا تا انتها حاصل گام های مکرر اشتباه […]

عباس مدحجی :ظاهرا قرار نیست شهرهای خرمشهر و آبادان در جنوب غرب استان دائم البحران خوزستان حتی برای لحظه ای از صدرنشینی لیست بحرانهای مدیریتی عدول کنند و جایشان را عوض کنند. بخش قابل توجهی از آنچه در حال حاضر بر منطقه آزاد اروند جاری ست از ابتدا تا انتها حاصل گام های مکرر اشتباه در موقعیت شناسی ، مدیریت و عملکرد است.عملکردی که اگرچه به تازگی یقه ی مسولانش را گرفته ولی مدتهاست اقشار آسیب پذیر را لای چرخ دنده هایش لِه کرده و صدای خُردشدن افراد زیادی از مدتها قبل بگوش میرسید اما اینجاست که یغمای جندقی میفرماید: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آن چه البته به جائی نرسد فریاد است.

مدیرعامل سازمان منطقه آزاد اروند بعنوان بالاترین نهاد حاکمیتی شهرهای خرمشهر و آبادان نزدیک به دوماه است که به اتهامات مالی در بازداشت بسر میبرد. مدیری که چند روز پیش از بازداشتش یک معاون و یک مدیر مهم را ناگهانی عزل کرد. عزلی که نه تنها از بالاگرفتن تنشها در سازمان خبر میداد که نشت اطلاعات در اندک زمانی بعد از آن ، اذهان را متوجه دستکاری نامه های داخلی برای افزودن یا حذف کردن اطلاعات مهمی کرد. مدیرعامل شرکت توسعه و سرمایه گذاری اروند چند روز بعد راهی بازداشت شد. و سازمان منطقه آزاد اروند ضعیف تر و طوفان زده تر از همیشه اسیر زدوبندهای داخلی در فقدان مدیرعامل شد.

سروش شریفی ، معاونی که بنظر خیلی ها یکهویی جایگزین معاون معزول شد‌، با عزل و نصبهای جهت دار و اعمال نفوذ در تصمیم گیری های خاص نشان داد که حضورش خیلی هم بدون برنامه نبوده و احتمالا جزو اهداف راهبردی و منویات جریان خاصی است که شرح جزئیاتش اکنون زود است ولی ردگیری حرکت های صورت گرفته بخوبی نشان از مسیر ، مهره ها و اهداف کوتاه مدت میدهد. در این مدت هم جریانهای خاص تر در پی ارتباط گیری با عضو جدید هیئت مدیره ی سازمان که از ایلام مهمان منطقه است برآمده اند. تمام شواهد از اتفاقات سازمان مذکور خبر از تغییرات طوفانی آن در آینده ای نزدیک میدهد. تغییراتی که پیش لرزه های آن برای صاحب نظران قابل احساس است.

همزمان خبرهای ضدونقیضی از جابجایی فرماندار آبادان بگوش میرسد و این درحالی ست که فرمانداری خرمشهر پس از مدتها هنوز معاونت سیاسی اجتماعی ندارد. هر شخص پیگیری میداند که بعید است تعویض فرمانداران یا معاونین سیاسی آنها در آستانه ی انتخابات رنگ و بوی سیاسی نداشته باشد و انتصاب هرشخص برای این دو پست آنهم در این برهه ی حساس ، زنگ هشدار را برای همه ی وزنه های سیاسی روشن خواهد کرد.

از اینها که بگذریم کَل کَل محسوس و نامحسوس نمایندگان آبادان برای تحت تاثیرقرار دادن افکار عمومی و زدن سند تغییرات بنام خودشان هم ماجرای جالبی ست. از اطلاق “دوزیستی” توسط مولوی به شریعتی [استاندار] گرفته تا ماندگاری افسانه ی “سیب ابوفسیوه” توسط محفوظی در ادبیات سیاسی تاریخ معاصر تا اعتراض مختار به تفاهم نامه ی سازمان منطقه آزاد با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) برای تهاتر زمین های آبادان بیشتر از خرمشهر.

تک نماینده خرمشهر هم در جمع آوری انتقادات مردمی دست کمی نداشته و دراین فرصت کم به یُمن حضور تیم فعال اطرافش توانسته تعریف جدیدی از نفوذ در انتصابات ادارات و عزل و نصبها ارائه کند و البته از اظهار لطف به منتقدین هم غافل نباشد. اغلب فعالیتهای منتشرشده از احمدنژاد طی این مدت در زمره ی نشستها و گفتگوها و جلسات بوده و کمتر خروجی اجرایی دیده شده که میتوان این را هم به حساب کسب تجربه های نو گذاشت.

تمام اینها و ماجراهای ریز و درشت دیگر نشان از آن دارد که مدتهاست سازوکار درست و شفافی از جریانات مدیریتی تاثیرگزار و دلسوز در منطقه وجود و حضور نداشته و همین است که ما با انتخاب و حمایت مهره ها به خیالِ تعدیل این دور باطل به این چرخه دامن میزنیم. آنچه امروز اظهر من الشمس است این است که افراد به مثابه مهره ها نمیتوانند سازوکار و جهت حرکت چرخ دهنده ها را تغییر دهند و دربهترین حالت حتی اگر خود سالم باشند بعد از مدتی یا از سیستم تصمیم گیری و اجرا به بیرون پرت میشوند یا مجبور به همگرایی با سیستم میشوند.

وقتی عملکرد استان خوزستان در انتهای لیست وزارت کشور معرفی میشود و شریعتی با تمام ضعف های عملکردیش کمافی السابق میز استانداری را ترک نمیکند ، نمیتوان حداقل به این زودی ها انتظار روزهای خیلی بهتری داشت. اگرچه نمیتوان لیست فعالیتهای دستگاه های نظارتی و خصوصا قوه قضاییه را نادیده گرفت. دستگیری های دانه درشتها و حتی ریزها که هرچند مدت یکبار شُکی به بازیکنان قوه ی مجریه وارد میکند شاید از معدود نکات مثبت این روزهای ما باشد و این نشان از عزم دادستانهای استان و کشور برای تغییرات پیشرو دارد.

غلط های سیستم مدیریتی استان خوزستان و بلاخص خرمشهر و آبادان را براحتی یا مقایسه ی سیستم های مدیریتی استانهای موفق تر میتوان مقایسه کرد و ضعفهایش را آشکار کرد. میتوان این سستی و اهمال عمدی یا سهوی در استفاده حداکثری از بهترین و استراتژیک ترین منابع دنیا نظیر بندر و فرودگاه و ریل آهن و آب شیرین و خاک خوب و بازرگانی و نفت و تاریخ و اصالت را تعدیل و تصحیح کرد ، آنگاه با گزینش حمایت مهره های مفید و عالِم به شرایط منتظر تغییرات خوب بود.