سایه ، روشن های یک مفهوم!

دکتر فاضل خمیسی: از همان اول هم با این «حیات طیبه» مشکل داشتم ، وقتی در مطالعه اهداف آموزش و پرورش در سند تحول بنیادین این حوزه ،چشمم به این مفهوم افتاد و فهمیدم این عنوان جانشین عناوین پُر طمطراق «قرب الهی» و «انسان متعالی» شده است به این نتیجه رسیدم آموزش و پرورش کشور […]

دکتر فاضل خمیسی: از همان اول هم با این «حیات طیبه» مشکل داشتم ، وقتی در مطالعه اهداف آموزش و پرورش در سند تحول بنیادین این حوزه ،چشمم به این مفهوم افتاد و فهمیدم این عنوان جانشین عناوین پُر طمطراق «قرب الهی» و «انسان متعالی» شده است به این نتیجه رسیدم آموزش و پرورش کشور که باید واقعی ترین و علمی ترین برنامه ریزی را برای تربیت نسل و دانش آموز داشته باشد متاسفانه خود از دستگاه های «شعار زده» است ، وقتی برای اخذ معنی و تفسیر «حیات طیبه» به متون اولیه و سندهای مربوطه در رابطه با سند تحول بنیادین مراجعه کردم نه تنها هیچ برهان عقلی و عمل گرایی ندیدم بلکه در سندهای مذکور در خصوص و شرح یک انسان متعالی «شعار زدگی» متوهم گونه آنقدر تجلی و خلسه گونه ترسیم شده که رسیدن به آن از محالات است.

وقتی برای مهمترین دستگاه تربیتی ، اهداف دست نیافتنی و غیر قابل سنجش تعریف می کنیم بمعنای آنست که آموزش و تربیت ما از همان آغاز دچار گژ روی و فاقد استانداردهای ارزیابی است.عبارت معروفی است که می‌گوید :« مسیری که مرا به هدف نرساند مسیر نیست ، گمراهی است».وقتی اهداف، آرزویی و غیر واقعی ترسیم گشت ، مدیران جزء و حتی میانی برای رضایت مدیران عالی و رأس هرم و در راستای حفظ مدیریت و کُرسی خود ، دست به تهیه گزارشات دروغ زده و اقدامات خود را موفقیت آمیز و در راستای رسیدن به هدف بیان می کنند .

در این گزارشات بزرگترین اجحاف در حق مردم و جامعه رخ میدهد زیرا برنامه ریزی های بعدی بر مبنای داده های غیر واقعی و مزور شکل گرفته و همه از برنامه ریز تا مدیر و تا مردم و دانش آموز در یک فضای متوهم و ناراست مجبور به نمایش رفتارهای غیر واقعی شده و تقریباً به هیچ رفتاری نمی توان اعتماد کرد.وقتی در نمازخانه ی یک مدرسه ی ۵۰۰ نفری کمتر از انگشتان دو دست برای نماز حاضر میشوند و مدیر برای رضایت معاون پرورشی اداره متبوعش از مشارکت حداکثری دانش آموزان خبر میدهد و همین گزارش به مسوولین مافوق منعکس میگردد، طبعاًاینگونه اخبار مثبت غیر واقعی ! هر چند برای مقامات عالی خوشایند، اما بزرگترین درماندگی سازمانی است ، و باید گفت مثال های اینچنینی در دستگاهها ی مختلف بی شمارند هر چند گفته می شود ریشه ی بیان اخبار بصورت ِغیر واقعی ترس از بیان واقعیت هاست اما در خیلی مواقع ساختارمندی نادرست نیز موجب بروز این رفتارها می گردد.

«تربیت» شاید تخصصی ترین رفتار بشری است که سایر رفتارها از نوع و روش آن متأثر می شوند ، حال اگر این تخصص دچار عوام زدگی ، سیاست بازی و ایدئولوژیک زده ی مفرط اشود ، نمی تواند باعث تربیت افرادی وجدان مدار ، اخلاقی مسلک و مسوولیت پذیر شود .بنظر میرسد وفور رفتارهای ریاگونه ، فسادهای گسترده مالی ،فاصله گرفتن از تخصص گرایی و عدم فداکاری جمعی، ریشه اش در همان تنظیم اهداف کلان «قرب الهی» و « حیات طیبه» که مفهومی سماوی تا زمینی هستند نهفته است ، آموزش و پرورش باید بپذیرد ترسیم اهداف خداگونه اش در فراوانی و درصد بالایی از دانش آموزان کاربرد عملی نداشته و لازم است اهداف مفاهیم با واقعیت روزگار و زندگی روزمره همسان سازی شود….