در دل این یلدای تاریک از روزنه ای کوچک چشم به افق میدوزم تا اثری از سپیده بیابم که مژده ی صبح فرداست…. کاش زَمهریرِ این شب دیجور از پای در نیاوَرَدم و چشمانم که دیگر در اوجِ کم سویی است به زیارت صبح بشتابد و به تماشای رقص نیلوفرها نشیند….. دیدار من اما با […]