بهای “دو” جام فولاد

سید محمد باقر قریشی نژاد : این روزها تیم فولاد خوزستان که روزگاری در پرورش و معرفی استعدادهای ناب فوتبالی شهره و زبانزد خاص و عام بود حال و روز خوشی ندارد. شکست ها و تساوی های متعدد و ارائه نمایش های ضعیف و بی برنامه و فوتبال مبتنی بر دفاع اتوبوسی با وجود هزینه […]

سید محمد باقر قریشی نژاد : این روزها تیم فولاد خوزستان که روزگاری در پرورش و معرفی استعدادهای ناب فوتبالی شهره و زبانزد خاص و عام بود حال و روز خوشی ندارد. شکست ها و تساوی های متعدد و ارائه نمایش های ضعیف و بی برنامه و فوتبال مبتنی بر دفاع اتوبوسی با وجود هزینه های سرسام آور و جذب ستاره های نامی داخلی و خارجی کاسه صبر هواداران فولاد را لبریز کرده است.
در شرایطی که فولاد با این نتایج و نمایش های ضعیف در آستانه قرار گرفتن در رتبه های دو رقمی لیگ برتر قرار گرفته است هر گاه که سرمربی تیم که در دو مقطع (با یک فاصله کوتاه چند ماهه) فرصت چهار ساله در اختیار داشته است با سولات و انتقادات مواجه میشود با لحنی طلبکارانه کسب دو جام (!) – شامل یک جام حذفی و یک جام مربوط به تک بازی سوپرکاپ – را یادآوردی نموده و منت این دو عنوان را سر اهالی فوتبال استان میگذارد.
اما بد نیست یادآوری شود که هر دوی این جام ها با نتایج مساوی و امدادغیبی و الله بختکی ضربات پنالتی بدست آمده است و یکی از این دو جام نیز سوپرکاپ محسوب شده که اساسا به دلیل تک بازی بودن بیشتر جنبه نمادین و پیشواز فصل جدید بودن داشته تا ارزش فوتبالی و جای فخرفروشی ندارد! و این دو عنوان در شرایطی است که اهالی فوتبال به خوبی به خاطر دارند که فولاد در سالهای نه چندان دور با تکیه بر جوانان آکادمی خود و با ارائه فوتبال آبرومندانه و هزینه معقول دو نوبت موفق به قهرمانی در لیگ برتر و چندین نوبت موفق به کسب رتبه های بالای جدول شده است.
نکته ای که باید به آن پرداخته شود این است که مگر بهای این “دو” جام یاد شده تا کجاست؟ کسی که چهار سال فرصت و سرمایه سوزی داشته و بدون جذب ستارگان فوتبالی توان نتیجه گیری ندارد و همیشه با استراتژی “کاهش سطح توقعات مدیریت و هواداران تیم” به پیشواز رقابت ها رفته و با وجود فرصت چهارساله تقریبا هیچ استعداد جدیدی به فوتبال معرفی نکرده است تا کجا و تا چه زمانی باید فرصت داشته باشد؟!
کاش میشد این دو جام را عودت داد و از ویترین فولاد حذف کرد بلکه فوتبال خوزستان از این منت و طلبکاری بی پایان رها میشد!