حاشیه اهواز کجاست؟!

الف: ابتدا به ساکن بگویم به شخصه کلمه حاشیه و پیرامونی را برای هر انسانی وهن میدانم و معتقدم استفاده فرضا از کلمه ای چون نابرخورداری افضل است اما به دلیل عمومیت این لفظ و از سر ناچاری به کار خواهم برد. ب: اتصاف کلمه حاشیه و پیرامونی به نقطه ای جغرافیایی نشانه از کمبود […]

الف: ابتدا به ساکن بگویم به شخصه کلمه حاشیه و پیرامونی را برای هر انسانی وهن میدانم و معتقدم استفاده فرضا از کلمه ای چون نابرخورداری افضل است اما به دلیل عمومیت این لفظ و از سر ناچاری به کار خواهم برد.

ب: اتصاف کلمه حاشیه و پیرامونی به نقطه ای جغرافیایی نشانه از کمبود های مختلفی است اما در این میان نکته ای مغفول است، اینکه حاشیه بودن و حاشیه نشین متعلق به مثلا دو دهه قبل از جنس حاشیه نشین امروزی است؟ آیا با تغییر نسلها فهم آدمها از رویدادهای مختلف دست نخورده باقی مانده؟ و درست از همین نقطه است اشتباه کسانی که با حاشیه خواندن منطقه ای جغرافیایی تصور می کنند نسل امروزشان نیز در فهم اجتماعی و سیاسی حاشیه نشینند، امروزه در همان مناطقی که دوستان حاشیه می نامند نسلی به وجود آمده که در اثر امکان ارتباط با جهانی خارج از مرزهای جغرافیایی، سقف دانایی خود را به مراتب از سقف پدرانش بالاتر برده، نسلی که میداند در حاشیه است با نسلی که حاشیه برایش همه دنیا بود، جهان را متفاوت می بینند و اگر در دو دهه قبل با چند شعار و چند شعر و فریادهای پشت میکروفون می شد که احساسات چنین شهروندی را تحریک کرد امروز اما شعار نمی تواند چنین کند و بلطبع این نسل خواهان و خوانای شعری است از جنس اشعار آدونیس و احمد درویش و … پس تصور رکود نسلی در حاشیه همان اشتباهی است که برخی دوستان مرتکب می شوند و احتمالا هنوز می خواهند سوار پیکان وانتی به تعقیب اذهانی به سرعت لندکروز بروند با این تحلیل که در بیست سال پیش با همین وانت مردم را سوار میکردیم و به سمت جهان ناشناخته می بردیم، جهانی که با یک مهر بر شناسنامه به تاریکی وعده ها و شعارهای تهی دچار می شد و جان می سپرد، حاشیه نشین امروز شاید هنوز ساکن همان منطقه جغرافیایی باشد اما در حوزه فهم و مطالبه گری به وضوح مشخص است که از مسکن پدرانش فاصله گرفته است.

ج: آیا حاشیه به همان معنای لغوی در اهواز معنا یافته، آیا حاشیه یک منطقه جغرافیایی است که با عدم خدمتگذاری نامناسب تبدیل به فضایی بدین نام شده؟
در اهواز امروز حاشیه یک منطقه جغرافیایی نیست و یا بهتر است بگویم فقط یک منطقه جغرافیایی نیست بلکه حس پیرامونی بودن در مرکزی ترین خانه ها و محلات اهواز جریان دارد و مردم بومی اهواز خود را در خانه خود حاشیه نشین می بینند.
در اینجا نیز همان اشتباه سابق دیده می شود اینکه تصور رکود نسلی برخی مفهوم پردازان را دچار خطا در تحلیل کرده، اگر پدران و مادران خانه های مرکز شهر با وجود آسفالت مناسب و خدمات شهری بهتر حس رضایتشان گل می کرد و شکرگذار بردن زباله شان در ساعت نه بودند امروز اما نسلی پا به عرصه گذاشته که در جستجوی خود از ماهیت شهر می پرسد، نسلی که شاهد است علیرغم نشستن در مرکز شهر اما در حوزه تصمیم سازی حاشیه نشین است و در نتیجه حتی قادر به حفظ مایملک خود نیست، نگاه کنید به خیابان لیاقت و یا همان نهج البلاغه امروز در قلب محله اهواز قدیم که خود قلب اهواز بوده، این خیابان و محله در اثر یک تصمیم غلط و در اثر ساخت یک پل تمام ماهیت و بود ساکنان این خیابان و محله را از بین برد بدون آنکه کسی از اینان چیزی بپرسد و یا نظری بخواهد، و این چیزی به حز حاشیه نشینی در حوزه اجتماع نیست و در نهایت اینکه همه محلات اهواز در جغرافیای مختلف از حس پیرامونی بودن رنج می برند و از دلیل این رنج آگاه، و آگاهی نسل امروز همان امری است که برخی بزرگواران را در تحلیل ماهیت حاشیه و حاشیه نشین امروزی به خطا برده‌، حاشیه ای که روزگاری سقف خواسته اش رسیدن آسفالت به در خانه اش بود امروز اما نخستین کسی است که در مسیر انتخاب بهترین نماینده ها خود را در معرض رای همه مردم می گذارد و طبعا چنین کسانی را نمی شود با همان وانت قدیمی پیکان به صندوقهای رای کشاند و شناسنامه های شان را چون تابوتی و مرکبی آن جهانی ممهور کرد، مخاطب لیست و ائتلاف اهواز همه حاشیه های اهواز است از دروازه و آسیه آباد و عامری تا عین دو و ملاشیه و … نسلی که دیگر نمی خواهد در حاشیه تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها بماند ولو اینکه خانه اش هنوز هم محصول دست رنج پدری باشد.

غلامرضا جعفری