بازنشستگان بیسکویت شده!

دکتر فاضل خمیسی : فکر کنم فیلمش مربوط به دهه ی هشتاد میلادی بود،«بیسکویت سبز».فیلمی مربوط به یک آسایشگاه بسیار مدرن و رفاهمند که در آن افراد سالمند بصورت بسیار احترام آمیز مورد تکریم و پذیرایی قرار گرفته و پس از چند روز که از زندگی شاهانه اشان میگذرد، بدون درد و با دارویی خاص […]

دکتر فاضل خمیسی : فکر کنم فیلمش مربوط به دهه ی هشتاد میلادی بود،«بیسکویت سبز».فیلمی مربوط به یک آسایشگاه بسیار مدرن و رفاهمند که در آن افراد سالمند بصورت بسیار احترام آمیز مورد تکریم و پذیرایی قرار گرفته و پس از چند روز که از زندگی شاهانه اشان میگذرد، بدون درد و با دارویی خاص جان آنها گرفته میشد!
با قرارداد از پیش تعیین شده که موسسه با بستگان و خودِ متقاضی بسته بود، «جسد» پس از مرگ در اختیار متولیان آسایشگاه قرار میگرفت، اما این در اختیار داشتن جسد برای امور پژوهشی و تحقیقاتی نبود ، بلکه پشت آن مافیای غذایی قرار داشت و ..
گویا از عصاره ی جسد «مُردگانِ پیر» که اغلب بازنشسته بودند بیسکویتی مقوی و سبز رنگی تولید و به بازار عرضه میشد که بدلیل کیفیت و ارزانی مورد استقبال شدید مشتریان قرار داشت و …
قصد این نگارنوشت برای شرح داستان فیلمِ«بیسکویت سبز» نیست! بلکه برای مصائب بازنشستگان کشوری است که رنج هایشان از فیلم «مصائب مسیح» فراتر است ! بالاخره حضرت عیسی (س) میدانست که از نیرویی بالاتر بنام خدا مورد حمایت است و این تراژدی ماموریتی از پیش تعیین شده و با پاداشی غیرقابل وصف است و یا در فیلم بیسکویت سبز بازنشستگانِ در روزهای آخر عمر چنان مورد تکریم و در ناز و نعمت بودند که لذت بهشت را در دنیا می چشیدند!

اما بشنوید از بازنشسته ای که بعد از یک عمر زحمت و تلاشِ دهها ساله و حالایی که باید مزه ی راحتی و آرامش را بچشد در صف مرغ از شدت گرما و فشار و حس درماندگی بر پیاده روی چرکین غش و با سر و روی خیس و شرمندگی به منزل بازگردد.

اداره جامعه نیازمند یک تبعیت عقلانی براساس انتظام آینده محور ی است که در آن «دانش» حرف اول و تضمین رفاه و آرامش اجتماع هدف آن تلقی میشود ، در جامعه ای که به کودکان و سالمندانش کمتر از «جامعه ی فعالش» توجه میشود ، این اجتماع فاقد هدف و محکوم به درماندگی و درجا زدن است!

وقتی مسوولین صندوق بازنشستگی به جای دغدغه ی ارتقاء وضعیت معیشتی بازنشستگان، بیشتر درگیر دیدوبازدیدهای نمایشی و بیان خبرهای گوبلزی بوده و زمانی که مسوولین دستگاهها و نمایندگان مردم منافع فردیشان بر مسولیت اجتماعی شان اولویت بیشتری دارد ، طبیعی است که بازنشستگان بعنوان ریش سفیدان یک اجتماع ، آرزوی مرگ با عزت را بر زندگی فلاکت بار ترجیح میدهند! بارها گوشزد شده که دستمزد و حقوق ماهانه کارکنان دولت ازخط فقر پایین تر و با تورم هماهنگی ندارد ، حالا ببینید وقتی همین حقوق بخور، نمیر در بازنشستگی هم تا حدود زیادی تقلیل و تا حدود یک/ سومش کسر می شود…
هر چنددر خصوص بهبود وضعیت معیشتی بازنشستگان، اعتراضات و مکاتبات بی شماری بعمل آمده اما متاسفانه تاکنون در عمل هیچ نتیجه ی ملموسی نداشته است ، بنابراین به متولیان موضوع پیشنهاد میگردد حالا که عرضه ی تامین خواسته های بازنشستگان را ندارید، دست به دامن مؤسساتی همچون فیلم «بیسکویت سبز» شده و اجازه دهید ، بازنشستگان قبل از مرگ به جای غش روی پیاده روی گرم ، روی رختخواب های نرم بمیرند!!
فقط حواستان باشد ، در قراردادی که با موسسات مذکور می بندید پورسانت خود را دلاری حساب کنید.