قبیله گرایی مفرط ، تهدیدی برای مدنیت و عصری شدن

دکتر سعیدآدرشب : هرچه فعالان اجتماعی در تلاش بودند تا پدیده “قبیله‌گرایی” منفی را به خاشیه برانند و بستر شکل گیری جامعه مدنی را فراهم کنند متأسفانه در سایه دمیدن برخی مجموعه ها و حتی نهادهای حکومتی این تلاش ها به سرانجام مطلوب نرسید به‌رغم توسعه فرهنگی ، استفاده از علم روز ، رشد دانش […]

دکتر سعیدآدرشب : هرچه فعالان اجتماعی در تلاش بودند تا پدیده “قبیله‌گرایی” منفی را به خاشیه برانند و بستر شکل گیری جامعه مدنی را فراهم کنند متأسفانه در سایه دمیدن برخی مجموعه ها و حتی نهادهای حکومتی این تلاش ها به سرانجام مطلوب نرسید

به‌رغم توسعه فرهنگی ، استفاده از علم روز ، رشد دانش ، باید اذعان کرد که نتوانستیم این نظام قبیلگی را زایل کنیم .حتی بعضی از نخبگان از افکار و افعال شان و بعضاً باطنشان پیداست که افکار قبیله گری همراهند .هر جامعه‌ای که نتواند بر این نظام مستبد و متحجر فائق شود حتماً محکوم به شکست است .سلطه نظام قبیله گری غیر از قهقرایی رجوع به عقب نتیجه‌ای ندارد .می‌توان نظام قبیلگی را از ابعاد مختلف بررسی کرد

۱- بعد اقتصادی:

معیشت مهم‌ترین چیزی است که می‌تواند انسان‌ها را به همدیگر نزدیک‌تر کند و از طرفی نوری را در اجتماع ایجاد نماید.امروزه در جوامع مترقی هدف و غایت همه مردم و کشورها رسیدن به جامعه‌ای مترقی و حفظ حقوق شهروندی است.این امور به وجود نمی‌آید مگر در گروه جامعه‌ای که نقش دولت مردم ، حضوری فعال داشته باشد. نگاه خرد به موضوع اقتصاد ، دخالت قبیله و تقسیمات قبیله‌ای باعث می‌شود که فقط اشخاصی از یک قبیله خاصی رشد کنند و این بر خلاف فاکتورهای جوامع مترقی و مدنی است.

۲- بعد سیاسی :

در جامعه ای که احزاب و مجموعه‌ها ی سیاسی و غیرسیاسی ، اصناف و… وجود نداشته باشد آن جامعه پویا نیست. این مجموعه‌ها را اشخاصی تشکیل می‌دهند که به تعدد آراء و افکار و نقد سازنده اعتقاد دارند. وجود نظام قبیله گری با وجود احزاب و مجموعه‌های سیاسی و غیرسیاسی در تضاد است .بدین توضیح که فاعلیت نظام سیاسی در یک اقلیم یا کشور تحت تاثیر این نظام قبیله گری قرار می‌گیرد .حتما اشخاصی متصدی امور می‌شوند که تحت تاثیر این فکر غیراصولی و ناکارآمد قرار می‌گیرن و شاهد عدم توسعه و رونق یک شهر یا استان یا کشور می‌شویم .لهذا نظام قبیله گری همانگونه که گفته شد بر خلاف نظامی است که حاکمیت آن را می‌خواهد. در آخر تاثیر نظام قبیله گری حضور افکار مترقی اهل قلم و سیاسی را اکثرا” نفی می کند.

۳- بعد فرهنگی :

همانگونه که می‌دانیم ، فرهنگ مجموعه‌ای از اصول آداب و رسومی یک قوم ، ایل و کشور است. حفظ هویت و فرهنگ از ویژگی‌ها و نگاه‌های مترقی هر کشوری است اما درعین‌حال که حفظ هویت و فرهنگ برای کشور مهم است ؛ در کنار آن باید قانون و قواعد آن حکم‌فرما باشد. چراکه قانون منبعث از آراء و افکار مردم است .اگر به همسایگانمان نگاهی داشته‌باشیم می‌بینیم بعضی از آن‌ها در عین این‌که هویت خود را حفظ کردند لکن قانون را مورد توجه قرار داده و شاهد رونق و رشد فرهنگی آن قوم کشور و استان‌ها شده‌ایم .استان‌هایی همچون اصفهان فارس تهران و… احترام به قانون وبه دلیل فاصله گرفتن از نظام قبیله گری و احترام به قانون و در نظر گرفتن مدنیت و رجوع به علم و تحصیل نخبگان باعث شده که در آنها شاهد رونق و رشد عمران و رسیدن به حقوق شهروندی و تعالی اخلاق و حقوق آن‌ها بودیم. بدون در نظر گرفتن قانون و علم و اخلاق به‌هیچ‌عنوان رشد و ترقی در کشورها، استانها و شهرها و را مشاهده نمی‌کنیم.

۵- بعداجتماعی:

انسان موجودی اجتماعی است. ادیان الهی بالاخص دین مبین اسلام همه انسان‌ها را به روابط سالم دعوت می‌کند. صبر و استقامت و رابطه بین انسان‌ها از ویژگی‌های دین مبین اسلام است .خداوند متعال می‌فرماید : “فوق کل ذی علم علیم “. درعین‌حال اسلام هرگونه بلندپروازی احساس بزرگی نسبت‌به دیگران را نفی می‌کند.همچنین خداوند برتری یک قوم بر قوم دیگر یا یک ملت را بر ملت دیگر نمی‌پذیرد .اسلام انسان‌ها را دعوت به گرفتن عبرت از اقوام دیگر می‌نماید.اقوام و اشخاصی در گذشته بودند که حس برتری نسبت به دیگران داشتند ، لکن بعداً خوار و ذلیل شدند. مماشات انسان‌ها با یکدیگر باید براساس اصول اخلاقی باشد .حقیقتا” جوامع مترقی برتری دیگری بر خود را نمی‌پذیرد ، الا در علم .احترام به اهل علم در کشورهای مترقی و پیشرفته دیده می‌شود. در صورتی جامعه‌ای پیشرفت می‌کند که اهل علم در خط مقدم هر جامعه‌ای قرار بگیرد.علل و اسباب ترقی و رونق و تعالی ملت های پیشرفته ، احترام به علم و نخبگان آن جامعه است. والا رشد جامعه پذیرفتن حداکثری قبیله نمی‌باشد. قبیله بایستی به نخبگانش توجه کرده و از دخالت اش در کارهایی که به رشد جامعه است بعد از نخبگان قرار گیرد.

نگارنده اعتقاد دارد درصورتی‌که بخواهیم جامعه‌ای پویا و مترقی و صاحب فکر شاهد عمران و آبادی یک کشور استان یا شهر شویم بدون فاصله گرفتن از نظام قبیله گری شکست خواهد خورد. این شکست و عدم توجه به علم و قانون و عدم التفات به نخبگان ، تاریخی ننگ برای آن اشخاص خواهد ساخت تسلیم‌ شدن در مقابل نظام قبیله و دادن راهکار به آن یک جامعه را به قهقرا می‌کشاند.