ادبیاتِ شتری! – قسمت دوم
دکتر لفته منصوری :اجازه میخواهم که مخاطبان این جُستار مرا همراهی کنند. کنکاش و تکاپوی ذهن من، مرزهای عصرِ ماشین و مصرِ شتر را درنوردیده و در بستر ادبیات، میان مرز باریکِ واقعیت و خیال سرگردان شده است! در این جُستار، شتر را نه در بیت شیخ خماط ۱۴۰۰ که در لابهلای سطور ادبیات میجویم. […]
دکتر لفته منصوری :اجازه میخواهم که مخاطبان این جُستار مرا همراهی کنند. کنکاش و تکاپوی ذهن من، مرزهای عصرِ ماشین و مصرِ شتر را درنوردیده و در بستر ادبیات، میان مرز باریکِ واقعیت و خیال سرگردان شده است!
در این جُستار، شتر را نه در بیت شیخ خماط ۱۴۰۰ که در لابهلای سطور ادبیات میجویم. ورای لذت تفرج، بلکه از جنس شوق و حیرت میکاوم! بههمین دلیل عنوان این جُستار را «ادبیاتِ شتری» نامیدم. مضافومضافٌالیهی که پهلوبهپهلوی صفتوموصوف میزند! و چهباک که در قرآن مجید بهطور مستقیم ۹ بار از شتر نامبرده شده است. یکبار جَمَل، دوبار إبل و ۶ بار ناقه! و در این شاهکار خلقت چه چیزی نهفته است که خدای متعال، دعوتی اینچنین سترگ میکند: «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ»[۱] و آن همای رحمت[۲]
حضرت علی (ع) در جملات بسیاری ارتباط نزدیک خودشان را با رسول خدا (ص) بیان میکنند. از جمله در فرازی میفرمایند: «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ» و من پی او میرفتم مانند رفتن بچه شتر پی مادرش (شب و روز، در خلوت و جلوت با آن بزرگوار بوده و هرگز از او جدا نمیشدم.)[۳]
شتربچه همواره با شتر است. وقتی میخواستند بگویند که آن دو نفر همیشه باهم بودند از این ضربالمثل استفاده میکردند.[۴] و چگونه است که این حیوان با آن قدرتی که دارد، و چند مرد قوی توانِ مهارش را ندارند؛ اما به قول سعدی علیهالرحمه از طفلی خردسال مطاوعت و مطابعت نماید:«حلم شتر چنانکه معلوم است، اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ برود، گردن از متابعتش نپیچد. اما اگر دره هولناک پیشآید که موجب هلاک باشد و طفل آنجا به نادانی خواهد رفتن، زمام از کفش درگسلاند و بیش مطاوعت نکند. که هنگام درشتی، ملاطفت مذموم است. و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد. بلکه طمع زیادت کند.»[۵] و من اهوازی کجای این محور مختصات قرار داشتم که اینگونه شاعر مرا معرفی میکند:
حدی و زنگ شترها بههم درآمیزند / تو گو که قافله شکر آید از اهواز
و شتر چه جایگاهی دارد که برایش موسیقی بنوازند و آنرا حدی بنامند و با این زبان قوی و فوق بشری با او _ و نمیگویم با «آن» که او هم یک نفر است! _ ارتباط برقرار کنند؟!
من در یادداشت پیشین «بدویتی شکوهمند!» از روایت پیامبر اکرم (ص) و انجشه در بارهی حداءخوانی یاد کردم. اما در مقالهی ارزشمند دکتر مهدی دغاغله با عنوان «بررسی و تحلیل تأثیر قرائت آهنگین قرآن بر اقبال عمومی به قرآن کریم» سند و تأمل او را چقدر زیبا، دلنشین، عاشقانه و بهقول امروزیها درماتیک یافتم که نوشته است: از رسول اکرم (ص) نیز سخنی روایت شده است که خطاب به انجشه ساربان خوشنغمه و خوشصدای اُشترانی که خانواده پیامبر(ص) را در حجهالوداع حمل میکردند، فرمودند : «رویدک یا أنجشه رفقا بالقواریر» (مجلسی ، ج ٢٢ – ص ٢۶٣) (آهسته! ای انجشه نسبت به بانوان نرمتر باش!) در این رویداد و این اشاره پیامبر اکرم(ص) نکات قابل تأملی نهفته است. از طرفی تشبیه بانوان به قواریر(ظرفهای شیشهای) در این گفتار تعبیری بسیار زیبا و متناسب با ویژگیهای روحی و جسمی و نیز حاکی از بیان آسیبپذیر بودن ایشان [زنان] است. از طرفی دیگر تأثیرِ صوت زیبا و نغمه خوش بر حیوان به طور ضمنی از این سخن پیامبر(ص) فهمیده میشود که چگونه حیوان را با وجد و شور و طرب بهحرکت وامیدارد.[۶] و بر این ابیات سعدی علیهالرحمه چه بنگارم که توضیحی یا توصیفی از امروز من است:
جهان پر سماع است و مستی و شور / ولیکن چه بیند در آیینه کور؟
نبینی شتر بر نوای عرب / که چونش به رقص اندر آرد طرب؟
شتر را چو شور طرب در سر است / اگر آدمی نباشد خر است[۷]
دکتر دغاغله در این مقالهی خود به مستند عجیبی اشاره میکند و در حساب اینستاگرامی خود بازنشرش میدهد که در مغولستان شتری، فرزندی به دنیا میآورد که از لحاظ نژادی و رنگ با مادرش متفاوت است و مادر از دیدن این رخداد حیرت زده میشود و او را نمیپذیرد و از خود دور میکند و از شیر و نوازش دادنش، پرهیز میکند. بچهشتر بینوا دنبال مادر میرود و هیچ نمیخورد و اینجاست که شترداران مغولی با اجرای موسیقی زیبا و غمناکی، مِهر مادری را تحریک میکنند و اشکش را سرازیر مینمایند! هان اگر سعدی آن شاعر بلند آوازه برخی از ما را اینگونه خطاب و عتاب کند، حق ما نیست؟!
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب / گر ذوق نیست تو را کج طبع جانوری
و مرا ملامت نکنید که یک روز بر سر میگوی چویبده آبادان ایستادهام و روزی در مجمر خاکِ شوش بر مزرعه خشکهکاری برنج قدم میزنم و یکوقتی سامری زمانه مرا به کوت سید سلطان زیر پستانِ گاومیش مینشاند! و حالا که در بدویتی شکوهمند به موهای کوهان شتر چنگ انداختم! دغدغههای جامعهشناختی دارم که چون آرزوهای فروخوردهی تاریخی است که در جستجوی سعادت عمومی برای ایران و ایرانیانم. والا:
نه به استر بر سوارم نه چه اشتر زیر بارم/ نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم
غم موجود و پریشانی معدوم ندارم / نفسی میزنم آسوده و عمری میگذارم[۸]
آدرس پیچ اینستاگرام حاج مهدی دغاغله
https://www.instagram.com/p/BmddD1VHoUA/?utm_medium=copy_link
پانوشت:
[۱] – سوره غاشیه، آیه ۱۷؛ ترجمه: آیا به شتر نمىنگرند که چگونه آفریده شده؟
[۲] – بیت اول شعر شهریار در وصف حضرت علی (ع): علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را / که به ما سوا فکندی همه سایهی هما را
[۳] – فیضالاسلام، سید علی نقی (۱۳۷۹)، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، چاپ پنجم، تهران انتشارات فقیه، ص ۸۱۴.
[۴] – دشتی، ابراهیم (۱۳۹۰)، نهجالبلاغه بهصورت موضوعی با ترجمه مقابل، قم: بوستان کتاب، ص ۳۹.
[۵] – سعدی (۱۳۸۱)، گلستان، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، تهران: خوارزمی، ص ۱۸۵.
[۶] – این مقاله چندی پیش در نشست تخصصی شورای قرآن ارائه شد و اصل آنرا دکتر مهدی دغاغله برای من ارسال کرده است.
[۷] – سعدی «بوستان» باب سوم در عشق و مستی و شور بخش ۲۲ ، گفتار اندر سماع اهل دل و تقریر حق و باطل آن.
[۸] – سعدی «گلستان» باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهی ۱۷.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰