در باب قتلهای ناموسی ; چگونه این بمب های ساعتی را خنثی کنیم

عارف شریفی صرخه : نوجوانی دیگر در اهواز به قتل رسید، انگیزه قتل ناموسی عنوان شد، نمایش قتل، با گرداندن سر مقتول در خیابانها، افکار عمومی را تکان داد، در نتیجه این اتفاقات، فضای مجازی و حقیقی، انزجار خود را به طور گسترده نشان داد، محکومیت این عمل هولناک، به حدی بود، که گویا جامعه […]

عارف شریفی صرخه : نوجوانی دیگر در اهواز به قتل رسید، انگیزه قتل ناموسی عنوان شد، نمایش قتل، با گرداندن سر مقتول در خیابانها، افکار عمومی را تکان داد، در نتیجه این اتفاقات، فضای مجازی و حقیقی، انزجار خود را به طور گسترده نشان داد، محکومیت این عمل هولناک، به حدی بود، که گویا جامعه تاکنون چنین اتفاقی را تجربه نکرده است، در چنین حالتی، این واقعیت تلخ جامعه است که مذبوح و مدفون می‌شود و کسی از آن حرفی نمی‌زند و با خود نمی‌اندیشد که این قتل‌های ناموسی، تازگی ندارد بلکه بخشی از رفتار جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم.

واقعیت این است که در جامعه ما، دو پدیده «خیانت» و «خشونت» شکل گسترده ای به خود گرفته و همچون بمب های ساعتی، هر از چند گاهی، بخشی از بنیان جامعه را ویران می کند. برای روشن شدن موضوع بد نیست که درباره ترویج خشونت در دو محیط خانواده و نظام قبیله ای و سپس تاثیر فضای مجازی بر جامعه آسیب پذیر سخن بگوییم.

 *خشونت در محیط خانواده*

واقعیت این است که در جامعه سنتی ما، پدران و مادران، اغلبا کودکان خود را به شجاعت، جنگ و پرخاشگری تشویق می کنند، آنها به جای قصه های کودکانه و تربیتی، داستانهای خشونت آمیز و حماسی را به کودکان روایت میکنند، در این محیط تربیتی، جایی برای تشویق کودکان به گفتگو و رفتار سازشکارانه وجود ندارد، کودک در این فضا یاد میگیرد که نیازهای خود را با پرخاشگری و با خشونت به دست بیاورد، کودکی که پرخاشگر نباشد، مورد تقبیح و تمسخر قرار می گیرد بلکه او را ضعیف و مایه ننگ و شرمساری میدانند، در این حالت، خشونت در روان کودک پایه گذاری شده و او را در آینده آماده انجام اعمال مجرمانه می سازد.

🔹 *خشونت در محیط قبیله*

نوجوان که از محیط خانواده، به محیط قبیله پای میگذارد، خود را در میان حالتهای مختلفی از تعصبات قبیله ای محصور می بیند، در این مرحله، خشونت در ذهن او به تکامل می رسد.او در این حالت انواع قدرت نمایی را به صورت عینی و در مراسمات مختلف تجربه میکند، و ارزشهای مطلوب او از باورهای قبیله ای برداشت می شود.

مثلا با قدرتن مایی با اسلحه در مراسمات مختلف، اعمال خشونت را تمرین می کند! نهوه یا مخالفت با ازدواج دخترعمو با شخص دیگر که در نهایت به ازدواج اجباری می انجامد را نیز جزو خطوط قرمز و ارزشها و باورهایش برمی شمارد، استفاده از دختر بعنوان خونبس یا فصلیه و اهدای اجباری او به قبیله دیگر برای پایان دادن به منازعات قبیله ای را حق مسلم قبیله می پندارد، کودک همسری و سنت های غلط دیگر را نیز عادی و طبیعی می داند و بدین وسیله تبدیل به مردی می شود که اجازه دارد، در برابر رفتارها یا مقاومتهایی غیر از آنچه در ذهن دارد، هر اقدامی را انجام دهد حتی اگر آن اقدام عملی مجرمانه به نام قتل باشد.

لازم به توضیح است که قتل های ناموسی محصور به تفکرات قبیله ای و اعتتقادی نیست و در پاره ای از اوقات، این جرایم فجیع به وسیله کسانی اتفاق می افتد که خارج از تفکرات قبیله ای بوده و عمل مجرمانه آنها، تنها جنبه انتقامی دارد، اما در هر صورت، بر همگان روشن است که قتل های ناموسی، بیشتر در جامعه ای با بافت قبیله ای اتفاق می افتد.

 *خیانت از دریچه فضای مجازی*

همانطور که اشاره شد، در جامعه ما، روابط اجتماعی دچار اشکالاتی اساسی است، از طرف دیگر مهارت لازم برای ایجاد سازگاری، رضایت، شادمانی، انسجام و تعهد که جزو پایه های زندگی مشترک است، کمتر مشاهده می شود.

اکنون در این شرایط، وقتی جامعه هدف که جامعه ای آسیب پذیر و بدون مهارت لازم برای زندگی اجتماعی است، به اینترنت و فضای لجام گسیخته مجازی دسترسی پیدا می کند، آیا می تواند، در برابر محتوای آن مقاومت کرده و با درک اهمیت سواد رسانه ای، استفاده درستی از آن داشته باشد؟

در چنین حالتی، این امکان وجود دارد که فضای مجازی باعث بروز الگوهای رفتاری نابهنجار، انتظارات و توقعات غیر واقع بینانه و هنجارشکنی در روابط زوجی را در پی داشته باشد، به ویژه برای کسانیکه به دلیل جبر قبیله ای، همیشه خود را نیازمند جبران آرزوها و ناکامی های بر باد رفته می بینند.

در این شرایط زن و مردی با این ویژگی های رفتاری و اشکالات شناختی، در خطر بروز خیانت قرار می گیرند.طبیعی است که در این جامعه با این سبک و فرمت از باورها، خطر مرگ، زنهای خائن را بیش از مردهای خائن تهدید می کند.

🔹 *تشخیص و معالجه*

بنابراین باید واقعیت را پذیرفت و وجود دو پدیده خشونت و خیانت در درون جامعه را جدی گرفت، اگر این دو بیماری را درست تشخیص بدهیم، راه درمان مهیا می گردد، از طرف دیگر، شاید عوامل بازدارنده همچون اصلاح قانون و اعمال مجازات سختگیرانه در کاهش قتلهای ناموسی، تاثیرگذار باشد، اما برای معالجه اساسی آن کافی نیست چرا که باورهای غلط همچون یک عقیده افراطی عمل میکند به این ترتیب که شخصی با این ذهنیت، حاضر است به هر قیمتی عمل مجرمانه خود را انجام دهد چرا که او به غلط گمان می کند این کار جزو اعتقادات و خطوط قرمزش است و ارزش آن را دارد که آن را حتی به قیمت از دست دادن جانش انجام دهد.

🔹 *راهکارها*

بدین ترتیب، در مرحله اول، آموزش و مهارت افزایی برای افراد مختلف جامعه از نظر سنی، اهمیت پیدا می کند، به ویژه در حوزه کودکان، باید از هرگونه خشونت پروری آنها با تربیت غلط خانوادگی جلوگیری گردد، در مرحله دوم، مبارزه با باورهای غلط قبیله ای و ترویج ارزش های انسانی و منطقی ضرورت دارد، یعنی با هرگونه رسوماتی که خشونت را ترویج بدهد به شدت برخورد شود و به جای آن سنتها و آداب و رسوم مطلوب و پسندیده قبیله ای ترویج شود و در مرحله سوم باید سواد رسانه ای و نظارت و مدیریت صحیح استفاده از فضای مجازی را به خانواده ها آموزش داد.

این راهکارها، نیازمند ورود بیشتر و موثرتر موسسه های مردم نهاد و مشارکت فعالان اجتماعی است، در کنار این اقدام مهم و اساسی، اصلاح قانون برای صیانت بیشتر از جامعه زنان، و ایجاد محتواهای آموزشی در نظام آموزشی نیز بسیار مهم و ضروری است در غیر این صورت، باید هر لحظه منتظر ماند تا یک بمب ساعتی دیگر از خیانت و خشونت، بنیانی دیگر از جامعه را ویران و نابود سازد.