گاومیش‌داری کار پُررنج و مشقتی است – ۳

دکتر لفته منصوری : گاو و گاومیش شبیه هم هستند، اما خود و صاحبان‌شان زندگی متفاوتی را تجربه می‌کنند. آن‌قدر متفاوت که گاومیش؛ یک قشرِ اجتماعی در سنت و صنعتِ دامپروری ایجاد کرده است.گاومیش در مقایسه با گاو زودتر به جیره‌ی غذایی جدید عادت می‌کند. گاومیش نسبت به گرما و تابش مستقیم نور خورشید تحمل […]

دکتر لفته منصوری : گاو و گاومیش شبیه هم هستند، اما خود و صاحبان‌شان زندگی متفاوتی را تجربه می‌کنند. آن‌قدر متفاوت که گاومیش؛ یک قشرِ اجتماعی در سنت و صنعتِ دامپروری ایجاد کرده است.گاومیش در مقایسه با گاو زودتر به جیره‌ی غذایی جدید عادت می‌کند. گاومیش نسبت به گرما و تابش مستقیم نور خورشید تحمل کمتر دارد که این عامل به‌واسطه‌ی پوست ضخیم و فعالیت کم غده‌ی عرقی می‌باشد. به‌رنگ قرمز، تزریق‌آمپول، اندازه‌گیری دما از راه رکتوم حساسیت نشان می‌دهند.[۱] گاومیش‌ها عادت دارند توسط یک فرد مشخص دوشیده شوند. گاومیش نر با افزایش سن شرورتر می‌گردد. در عراق مشاهده شده است موقعی‌که صاحب‌گله با کسی دعوا می‌کند، گاومیش از صاحبش به‌طرف مقابل حمله می‌کند، ولی عموماً به‌ندرت به انسان‌ها حمله می‌کنند.[۲] مهندس غانمی می‌گوید: «فرزند نرِ گاومیش اصیل هرگز با مادرش جفت‌گیری نمی‌کند.»

زندگی گاومیش‌داران بسیار سخت و طاقت‌فرسا است. علی حسونی‌زاده هرگز به سفر نرفته است! شاخص و مقصد سفرِ خوب نزد عرب‌های خوزستان مشهد مقدس و زیارت امام رضا علیه السلام است. او می‌گوید: تاکنون فرصت زیارت را پیدا نکرده است!

او ساعت ۳:۳۰ دقیقه صبح بیدار می‌شود. ابتدا گاومیش‌ها را می‌دوشد. سپس «علگه» یا همان وعده‌ی غذای صبح شامل سبوس شلتوک، آرد گندم و پیت‌ و باگاس را با نسبت معینی ترکیب کرده و به گاومیش‌ها می‌دهد. این کار دو ساعت طول می‌کشد. نمازصبح را به‌جا می‌آورد. این است که می‌بینید نمازصبح گاومیش‌دار قضا نمی‌شود! دو ساعتی استراحت می‌کند. ساعت ۸ صبح بیدار شده و آغُل را تمیز می‌کند. این‌کار یک‌ساعت طول می‌کشد. پس‌از‌آن، صبحانه خورده و با وانتش راهی مزرعه می‌شود تا علف وعده‌ی ظهر گاومیش‌ها را بچیند. او ۲ تا ۳ ساعت در مزرعه قصیل (جو) و شبدر می‌چیند. پس از بازگشت به منزل بلافاصله، علوفه سبز را در آخور گاومیش‌ها قرار می‌دهد تا علگه‌ (وعده‌ی ظهر) را بخورند. حالا ساعت ۱۲ یا ۱۲:۳۰ ظهر است. او تا ساعت ۱۵ وقت دارد که نماز و ناهار و استراحتی بکند. ساعت ۱۵ تا ۱۷ باید شیردوشی کند و علگه‌ی بزرگ یا همان «امعشی» را مانند جیره‌ی صبح اما با مقدار بیشتر ترکیب کرده و در آخور گاومیش‌ها توزیع کند. در تمامی کارها به‌جز شیردوشی که کار مردانه‌ای است، ام‌طه به همسرش کمک می‌کند و این علاوه بر کار خانه‌داری و فرزندداری و مدیریت طویله در هنگام استراحت یا خروج همسرش از منزل است. این برنامه روززانه‌ی زمستانه‌ی زندگی یک گاومیش‌دار در شرایطی که گاومیشی وضع حمل نکند یا که با هم‌دیگر درگیر نشوند یا برنامه جفت‌گیری نداشته باشند یا تزریق آمپولی نباشد که البته، کار مضاعفی می‌طلبد.

روز بعد دکتر حسن حمدی به تیم ما ملحق می‌شود و برای دیدار با داود ناصری و برادران و فرزندانش در جاده ساحلی شرقی اهواز می‌رویم. در حسینیه‌ی او می‌نشینیم و باب گفتگویی را می‌گشاییم. خیلی دوست داشتم دکتر سعید محمدزاده استادیار ترویجِ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، همراه ما باشد. می‌خواستم بفهمم و درک کنم که آیا ترویج از جنس سخن‌رانی است؟ آیا مروج در مسجد و مدرسه و مضیف روستا درس می‌دهد؟ در زمانی که مأموریت شغلی‌اش اقتضاء می‌کند؟ مروج هنگام تدریس چه لباسی بر تن دارد؟ کفش واکس زده و لباس اتوکشیده و ادکلن‌زده و یا چکمه‌پوش و هم‌لباس گاومیش‌دار و نه در مسجد و مدرسه و مضیف و نه در وقت اداری؛ بلکه در زمان استراحت گاومیش‌دار، آن‌هم در اسطبل و نه با گفته بلکه گفتمان! و نه فقط زبان که با دست و پا و زبانِ بدن و احساس، گفتگو کند؟! امّا متأسفانه دکتر محمدزاده در اهواز حضور نداشتند، او یکی از دانشجویانش را که موضوع پایان‌نامه کارشناسی‌ارشدش در باره‌ی گاومیش است به من معرفی کرد تا همراه ما بیاید و ما نیز استقبال کردیم. خانم کوثر تامولی طرفی به جمع ما پیوست.

داود ناصری می‌گوید که من ۱۰۰ گاومیش داشتم و از خیر و برکت آن‌ها این خانه و حسینیه و مغازه‌ها را ساختم و حالا از درآمد مغازه‌ها خرجِ علوفه‌شان می‌کنم؛ درحالی‌که فقط ۳۰ گاومیش باقی مانده‌اند! هاشم ناصری از گرانی دام و هزینه نگهداری و بی‌توجهی دولت می‌نالد. می‌گوید هر ۱۰ روز یک خاور پنج تُنی پیت‌وباگاس به قیمت یک میلیون تومان می‌خریم که ۳۰۰ هزارتومان پولِ حواله و ۷۰۰ هزارتومان کرایه‌ی حمل می‌شود. برای هر وعده ۱۰ گونی پیت‌وباگاس و یک گونی آرد گندم و یک گونی سبوس برنج ترکیب کرده و به گاومیش‌ها می‌دهیم. باز خدا پدر و مادر شرکت نیشکر را بیامرزد که پیت‌وباگاس تولید می‌کند!

از بچه‌های خانواده ناصری می‌پرسم که عموجان وقتی بزرگ شدید، می‌خواهید چه‌کاره بشوید؟ می‌گویند: دکتر، مهندس، معلم، کارمند و … می‌گویم: کار پدرانتان را ادامه نمی‌دهید؟ می‌گویند نه عمو! خیلی کار سختی است، ما نمی‌توانیم! از علی حسونی‌زاده می‌پرسم که دخترانت را به کدام خواستگاران می‌دهی؟ می‌گوید به کسانی که گاومیش نداشته باشند! حالا تنها داود ناصری و علی حسونی زاده سلیمان‌گونه می‌توانند با گاومیش حرف بزنند و من صدای آن‌ها را همراه این گزارش برای شما می‌فرستم! شاید این آخرین صدای نسلی باشد که با رنج و مشقت فراوان گاومیش‌داری می‌کنند! شاید فردا در یکی از میدان‌های شهر اهواز فقط مجسمه‌ای از یک گاومیش ببینید و خاطراتی در ذهن بچه‌های آن‌ها و کتاب‌ها و پایان‌نامه‌ها و مقاله‌هایی در قفسه‌های دِنج کتابخانه‌ها! نزدیک غروب بود و هوای سردی می‌وزید و پیرزن خوش‌کلام، منقلی را روشن کرد و برای ما شیر گاومیش آورد تا بنوشیم و عکس بگیریم! آیا تنها این رسالت ما است؟ با رضا نجاتی معاون سیاسی و اجتماعی استاندار خوزستان تماس گرفتم و به او گفتم که ما کجا هستیم و چه دیدیم و شنیدیم و از او درخواست کردم که به فرمانداران شهرهایی که گاومیش‌دار هستند، دستور بدهد که جلسه‌ ویژه‌ای پیرامون این موضوع تشکیل بدهند و به ما و تعدادی از گاومیش‌داران اجازه بدهند که در این جلسات شرکت کنیم تا شاید با گفتگوی سازنده راه‌حلی برای جلوگیری از انقراض این حیوان بومی بیابیم! شاید کمکی به زندگی گاومیش‌داران بکنیم! شاید با توسعه کار و صنعتی شدند آن به سلامت غذایی مردم کمک بکنیم. نجاتی با روی‌گشاده پذیرفت. تا چه پیش آید!

پانوشت:
[۱] – ایران‌پور طاری، جهان‌شاه و همکاران (۱۳۹۱)، پرورش دام، تبریز: انتشارات شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران دانشگاه سهند، ص ۱۹۰.

[۲] – فرهومند، پرویز (۱۳۸۰)، پرورش گاومیش، ارومیه، انتشارات دانشگاه، ص ۲۰۱.